ادبیات | پایگاه خبری تحلیلی عصر ماه اهواز
کل اخبار 42547 اخبار امروز : 1
  • تاریخ : جمعه - ۱۴ - اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 3 - May - 2024
  • ساعت :

    ادبیات

    بی نوبتـی مـرگ
    20/04/2023

    بی نوبتـی مـرگ

    دکتر فاضل خمیسی : قرار است امروز و تا ساعاتی دیگر به خاک سپرده شوی ، مرگت غیر منتظره و مثل خیلی از خبرهایی که بغض و تعجب را رفیق میسازد، بهانه را از اشک گرفت. روز به روز از دایره ی رفقا، بهترینی میرود، بدون خبر ، بدون نوبت و بدون شام آخر! روزگارِ […]

    رجال المبادئ و مبادئ الرجال

    رجال المبادئ و مبادئ الرجال

    محمد الخطیب : اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلاَمُ… الرجوله قیمه تنضج فی ظلال المبادئ، فقد یکون المرء رجلاً وهو لایزال فتى یافعاً، وقد یکون المرء کبیراً لیس له من الرجوله نصیب…وداعا‌ یا سید هادی، یا شاعر المواقف! کان هادی – رحمه الله – خیلا تسابقُ الریح، ومجدا تلیدا شیده بأخلاقه التی وسع بها الناس جمیعا، کان استثناء […]

    رحیلُ الهُدوء

    رحیلُ الهُدوء

    نامَتْ عُیونُکَ والکُتُبْ… یَقْظیٰ تُزَمْجٍرُ کالسُّحُبْ لا لَسْتَ شِبْهاً بِالسُّحُبْ…. یامَنْ هَطَلْتَ ثقافهً تَروی لنا القیعانَ والقلوبْ… بِصَمتِکَ الرّهیبْ وَ فَنِّک العَجیبْ… هَل یاتُرى فی زَحمهِ المآزقْ… تُریدُ أنْ تَغیبْ؟!! مَا زالتِ الأشواطُ یَصعُبُ سَعْیُها…. فی زَحمهِ الدّروبْ… قُل یاصدیقی والحبیبْ یاسیّدَ الصَّمتِ المُدَوّی قُل:وداعاً للمآزق… نَمْ یا رفیقَ الدربٕ نومهَ شاعرٍ قد أدمنَ القهوهَ […]

    لیتنی لم أعاشر طیبا

    لیتنی لم أعاشر طیبا

    قاسم مزرعه :لیتنی لم أعاشر طیبا ” قالها صدیقی ابو میاده قبل عقد من الآن عند رحیل الدکتور رحیم سواری بید أنی لم أستوعبها جیدا حینذاک و أما الیوم بعد سماعی نبأ رحیل الصدیق سید هادی آلبوشوکه تذکرت تلک العباره و صدقتها أکثر من کل ذی وقت مضى فقد کان سید هادی نموذجا رائعا للصدیق […]

    آخرین نوشته زنده یاد سیدهادی در اورژانس بیمارستان امام اهواز
    19/04/2023

    آخرین نوشته زنده یاد سیدهادی در اورژانس بیمارستان امام اهواز

    آخ شیوا، آخ … آبی ِ دریا چه دارد که به چشمانت بگوید . من متوجه نبودم . فاطمه گفت دیدی چه چشمهای قشنگی دارد؟ رنگی است چیزی بین آبی و خاکستری . من فقط ناله هایت را می شنیدم و آن بویِ لعنتیِ بد که برمی خواست از تنت که مشخص است روزی می […]

    سیدهادی ، گنجینه شعر و ادب بود

    سیدهادی ، گنجینه شعر و ادب بود

    ماجد تمیمی: زخمی دیگر کنار زخم هایمان دهان باز می کند؛ این بار زخمی لاعلاج و ترمیم ناپدیر، حدود دو ساعت پیش خبر مرگ سید هادی آلبوشوکه را شنیدم؛ در کسری از ثانیه تصاویر مختلفی در ذهنم شکل گرفت. سید هادی کسی بود که می توان با او از همه چیز سخن گفت! از سینمای […]

    إلى الصدیق السید هادی آلبوشوکه… فی موته المفاجئ

    إلى الصدیق السید هادی آلبوشوکه… فی موته المفاجئ

    عبدالقادر سواری : إلى الصدیق السید هادی آلبوشوکه… فی موته المفاجئ ینامُ المسافرُ… ینتابُه قلقُ الذکریات… وو‌ِزرُ المساءِ الذی یَحجبُ السهلَ عنه… یرید المکوثَ قلیلاً لیرثی الطریقَ الذی ینبتُ العشبُ من حوله… ویرید العثورَ على ناطحاتِ السحاب… العثور َعلى دقهِ الباب فی قریهٍ نائیهْ… یرید المکوثَ قلیلا على حافهِ المفردات… یرید الرجوعَ الى الذکریاتِ التی […]

    سیدهادی البوشوکه ؛ تبارشناس ادبی و هنرمندی بی هیاهو بود

    سیدهادی البوشوکه ؛ تبارشناس ادبی و هنرمندی بی هیاهو بود

    نعیم حمیدی : بدون تردید مرگ قاعده لایتغیر زندگی و همزاد تولد آدمی است اما گاهی فقدان انسان های مفید و ذی قیمت بدلیل خلاء حاصل بیشتر سبب غم و اندوه می گردد. خبر جانگداز درگذشت هنرمند و فعال ادبی ، دوست و برادر عزیزم سیدهادی البوشوکه مرد بی حاشیه و بی هیاهوی عرصه ادب […]

    شازده را قطار زد – ۴

    شازده را قطار زد – ۴

    عبدالله سلامی : امروز صبح شازده مثل همیشه با جویدن آدامس بن که می توانست با جویدنش صدا در بیاورد ، لبان سرخ و قلوه ایش را روی هم می ساباند و چشم و ابروی زیبایش را همراه با سر و گردنش به این سو و آن سو ، می چرخاند ، فروش عشوگری شازده […]

    شازده را قطار زد – ۳

    شازده را قطار زد – ۳

    آن خبر که شازده در حمام زنانه شمس ، شنیده بود ، درست از آب در آمد . اولین خواستگارش حاج کاظم همسر حاجیه غنیه بود ، حاج کاظم ۶۷ سال داشت و از اهالی بسیار قدیمی اهواز قدیم بشمار می رفت ، بازنشسته اداره بخش شرکت ملی نفت ایران ، در اهواز قدیم بود […]

    شازده را قطار زد – ۲

    شازده را قطار زد – ۲

    عبدالله سلامی : شازده می خواست چیزی بگوید اما حجیه غنیه به او امان گفتن نداد و گفت : شازده عزیزم در اجتماع ما زن مجرد صورت خوبی ندارد . شازده در حالیکه داشت بن می جوید ، بزاق دهانش را قورت داد و به غنیه گفت ، حاجیه ، بخاطر نازا بودنم از زندگی […]

    شازده را قطار زد – ۱

    شازده را قطار زد – ۱

    عبدالله سلامی : سی ساله بود ، آمد و در اهواز قدیم مستاجر شد ، قد متوسط ، بدن پر و پوستی روشن داشت ، چشم و ابروی زیبایش روی صورت گردش ، خوب نقاشی شده بود ، لبان نسبتا درشت روی دهان کوچکش با مهارت کافی قرار گرفته بودند و به زیبایی چشم و […]

    اللهجه الاهوازیه بین ثنائیه اللغه والازدواجیه
    18/04/2023

    اللهجه الاهوازیه بین ثنائیه اللغه والازدواجیه

    حسن عفراوی : اقامت موسسه سلام الأدبیه الثقافیه ندوه لغویه وحفل توقیع للأستاذ توفیق النصاری فی مساء الجمعه الموافق ل٢٣ من شهر رمضان ١۴۴۴ ه فی حی بهارستان الأهواز حیث شارک العدید من محبی الوسط اللغوی والثقافی الأهوازی ومتابعیه.* وشملت هذه الندوه فقرات متنوعه من أهمها محاظره د. مهدی الدغاغله حول مفاهیم علم اللغه والمدارس […]

    لأجل عینیک – ۲
    12/04/2023

    لأجل عینیک – ۲

    اَنتَظِرُ و فی نفسی صراعُُ مَرَّت علینا شهورُُ و لن نلتقی. الحبُّ یشرِکُنا و عِنادُه و غروری یفرِّقُنا. لا أدری من هو الفائز؟! هل الحب هو الغالب؟! لکن مع کل هذا، أحبُّهُ و یحبُّنی. أعیشُ بِأفکارِه و یسیرُ بِذاکرَتی. یُعِزُّ علیَّ أن اُفارِقُهُ. لن ألمِسَ الحبَّ أبداً الا بِه و لن أتلذلذَ بحبِّ أحدِِ الا […]

    عشق و خون – قسمت اول

    عشق و خون – قسمت اول

    حبیب زبیدی : ینجا شوش است،سال ۱۳۴۷ شمسی، هوای گرم و شرجی تابستان، بهاری را در این صبح سوزان برای نخلها جهت بارور شدن ایجاد کرده است، امروز هوا کمی غضبناک است و شاخه های به هم تنیده نخلها در نخلستان، بی قرار بالا و پایین می شوند. درست مانند حلقه ای از زنان در […]

    نقدی کوتاه بر کتاب “حروف لم تصل لأبی”
    10/04/2023

    نقدی کوتاه بر کتاب “حروف لم تصل لأبی”

    معصومه تمیمی : عنوان کتاب “حروف لم تصل لأبی” . حروف اضافها الى الأبجدیه … ترجمه: حرف هایی که به گوش پدر نرسید. جهت حفظ هویت کتاب، عنوان کتاب باید لفظ به لفظ ترجمه شود. مگر اینکه این نوع ترجمه موجب ابهام یا نارسایی در ترجمه شود. که در این صورت می توان آن را […]

    دلهره حبیب آقا
    06/04/2023

    دلهره حبیب آقا

    یونس حردانی : حبیب آقا کارگر آزاد زحمتکشی‌که همیشه جزو اولین نیروی آماده کار فلکه ست، سحر خیز بود واغلب با طلوع أفتاب در فلکه حاضر میشد،معمولا همه روزه درآمدی کسب میکردوخوشحال بطرف خانه وکاشانه برمیگشت، شادی همسرش وخنده دخترش از کسب درآمد تنها دلگرمیش بود، لاکن بعضی از روزها با دستان خالی وشرمندگی به […]

    یادداشت های روزانه یک استاد ‌پاره وقت (۱)

    یادداشت های روزانه یک استاد ‌پاره وقت (۱)

    سید کاظم قریشی : زنم تکانم می‌دهد. تکانهایش را محکم تر می‌کند. چی شده !؟ موبایلت ، موبایلم م م م؟ به چشمانم فشار می‌آورم تا باز شوند ولی نمی شوند. دست راستم را دراز می‌کنم و موبایلم را برمیدارم. – الووو – سلام استاد.. سال نو رو به شما و خانواده محترمتان تبریک عرض […]

    نگاهی به مجموعه داستان “در جست و جوی گذشته ای نو”

    نگاهی به مجموعه داستان “در جست و جوی گذشته ای نو”

    عبدالعالی ناصری : این کتاب اثر نویسنده اهوازی، دکتر سید کاظم قریشی است که به صورت داستان های کوتاه و بعضا خیلی کوتاه است که توسط انتشارات هرمز به چاپ رسیده است. عمده حوادث و رویداد های این داستان های کوتاه در دوران کودکی، در زادگاه خود نویسنده در روستای عبودی از توابع شهرستان شادگان […]

    گرگیعان….

    گرگیعان….

    چنا او چانت گرگیعان نلعب و انلعب الرضعان اندگ ابواب الجیران گرگیعان او گرگیعان اندگ بالباب او نهتف بالچف صلبوخ او نحلف یحفظکم ربی او یردف ینطیکم حلوه ریحان الله ایخلی راعی البیت من کل شر یکره یا ریت کون الحجی ایزور الببت گرگیعان او گرگیعان حولک یا شایب نفتر یضحک و الله او ما […]

    برو بالا