انسان ، فرهنگ واصل انحصاری پائولی

دکتر سید محمد رضا موالی زاده : ولفگانگ پائولی یکی از فیزیک دانان برجسته اتریشی است که با انیشتین نیز همکاری داشته و مورد تشویق او بوده است وی به خاطر نظریه معروف خود تحت عنوان اصل انحصاری پائولی جایزه فیزیک نوبل را دریافت نموده است ☆اصل انحصاری پائولی می گوید همه ذرات در جهان […]

دکتر سید محمد رضا موالی زاده : ولفگانگ پائولی یکی از فیزیک دانان برجسته اتریشی است که با انیشتین نیز همکاری داشته و مورد تشویق او بوده است وی به خاطر نظریه معروف خود تحت عنوان اصل انحصاری پائولی جایزه فیزیک نوبل را دریافت نموده است

☆اصل انحصاری پائولی

می گوید همه ذرات در جهان منحصر به فرد هستند و هیچ دو ذره ای یافت نمی شوند که از جمیع جهات شبیه به هم بوده و شرایط کاملا یکسانی داشته باشند در واقع عدد کوانتومی هر اتمی یونیک و منحصر به فرد است پائولی نکات جالب دیگری هم مطرح می کند ( که فعلا ارتباطی به بحث ما ندارد )
☆ وقتی مختصات دو اتم که هر دو زیر مجموعه یک مولکول هستند ۱۰۰٪ مشابه هم نمی باشد طبیعتا به سطوح بالاتر هم که می رسیم دیگر هیچ دو موجودی را نخواهیم یافت که از جمیع جهات شبیه به هم باشند
☆این یکی از معجزات محیرالعقول خلقت است خداوند متعال هیچ دو موجودی را کاملا شبیه به یکدیگر و در وضعیتی کاملا یکسان خلق نکرده است بنابراین به این گزاره مهم می رسیم : خداوند احد و واحد ، واحد آفرین است

☆ در پازل هستی هر یک از ما قطعه ای خاص و استثنایی هستیم هیچ دو انسانی در تمامی ابعاد شبیه به هم نیستند تفاوت و گوناگونی در ذات و سرشت همه مخلوقات از جمله انسان نهاده شده است

☆ اگر زمانی فقط اثر انگشت هر انسان منحصر به فرد بود امروزه پارامترهای متعدد بیومتریک شناخته شده اند که مختص تنها یک نفر می باشند ، ازجمله آنها می توان به ساختمان عنبیه ، ساختمان شبکیه ، نمودار حرارتی چهره ، هندسه کف دست و…اشاره نمود بدین ترتیب با پیشرفتی که در ساخت ابزار و ادواتِ احراز هویت ایجاد شده دیگر به راحتی افراد قابل شناسایی اند این رشته که غالبا کارکرد های امنیتی ، پلیسی و قضایی دارد روز به روز توسعه بیشتری در جهان می یابد (اتفاقات ۲۵ سال اخیر مخصوصا پس از حوادث ۱۱ سپتامبر و گسترش گروه های تروریستی و حساسیت جهانی در جهت نقل و انتقال آنان میان کشورها ، در گسترش این شاخه علمی بین رشته ای بی تاثیر
نبوده است )

☆ وقتی دو انسان کاملا شبیه به هم نیستند پس دو خانواده هم همین طورند و اساساً همه اجزای هر جامعه ای علیرغم مشترکاتی که دارند از یکدیگر متفاوت و متمایزند اصولا خداوند متعال تعمد داشته که دسته های گوناگون مردمان و قبایل و شعوب را متفاوت بیافریند و جعلناکم شعوبا و قبایل لتعارفوا …

☆ از تفاوت در جنبه های مختلف فیزیکی و ظاهری تا تفاوت در زبان و لهجه و فرهنگ تا تفاوت در روحیات و خلقیات انسانها در عرصه های مختلف به چه نتیجه ای می رسیم ؟ چرا دو خواهر یا دو برادر که در یک خانواده و در یک محیط آموزشی و در یک جامعه رشد کرده اند و آموزش دیده اند الزاما یک رشته تحصیلی را در دانشگاه و یا یک رسته شغلی را در محیط کسب و کار
برنمی گزینند ؟ چرا گرایش های سیاسی و یا فرهنگی دو نفر که در یک محیط بالیده اند یکسان نیست و بعضا تفاوت بسیاری دارد ؟ چرا یکی فلان ایده را
می پسندد و دیگری بهمان عقیده را ؟ چرا سلیقه ها در انتخاب پوشاک و خوراک و … متفاوت است ؟

☆ خداوند در عین اینکه تفاوت ها را در سرشت مخلوقات خود نهاده برای هدایت هر یک از آنان راهی اختصاصی نیز به سوی خود گشوده است الطرق الی الله بعدد انفاس الخلائق . راهی دو سویه که هم مخلوق از آن طریق معرفت شهودی و حضوری پیدا نموده و با خالق خود ارتباط برقرار می کند و هم خداوند در مقام مربی نفوس ، جاریِ طهور نعمت هدایت خود را به سوی آن مخلوق سرازیر می نماید (‌ هر چند جمله الطرق الی الله… از ناحیه معصوم نیست اما به تواتر توسط عرفا وحکما تکرار شده است ، از جمله سید حیدر آملی ، ملا هادی سبزواری ، ملا محسن فیض کاشانی ، ملا احمد نراقی و قله های شعر و ادب فارسی از جمله سنایی ، مولوی ، عطار و حافظ مستقیم یا غیر مستقیم به آن اشاره نموده اند .ملا احمد نراقی در مثنوی طاقدیس که یک سروده عمیق عرفانی است چنین می گوید:

این چنین فرمود آن آگاهِ حق
شد برابر با نَفَس ها راه حق
راه حق باشد مقابل آشکار
با نفس های خلایق در شمار
راهها بسیار و مقصدها یکی است
اختلاف راه لیکن اندکی است

☆ برنامه ریزان و دست اندرکاران امور بایستی در همه زمینه ها از جمله در عرصه های فرهنگی به این ویژگی انسان ، توجه تام و تمام داشته باشند انسان گل سرسبد آفرینش است یگانه آفریده شده و می خواهد یگانه باقی بماند
در راس هرم مازلو هم که سلسله مراتب نیازها مطرح می شوند نیاز به هویت و خود شکوفایی مشاهده می شود .

☆ زمانی کشورهای کمونیستی به دنبال متحد الشکل کردن لباسها و افکار و فرهنگ و همه چیز بودند اما این تفکر مکانیکی ( که می خواست همان گونه که فلزات را ذوب و ریخته گری می نماید انسانها را قالبی و یک شکل بسازد) نتوانست دوام آورد زیرا این رویکرد با روح هویت طلب و استقلال جوی انسان در تعارض بود ما نیز در فعالیت های فرهنگی و تبلیغی خیلی باید دقت کنیم که ایده هایی را مطرح نموده و روش هایی را دنبال کنیم که با سرشت و ذات و هویت یگانه و اصالت فردی انسان منافات نداشته باشد .

ناگفته پیداست که رعایت اصول و قواعد متعارف اخلاقی در محیطهای عمومی که فضایی مشاع و متعلق به همگان است امری واضح می باشد مراد این نیست که شخص از چارچوب ها و هنجارهای اجتماعی عبور کند

☆اگر تفاوت انسان ها را به رسمیت شناختیم و قبول کردیم که شاکله افراد با یکدیگر متفاوت است آنگاه رویکرد ما در امر تربیت از شکل پروژه محور و ضربتی تغییر یافته و تبدیل به رویکردی پروسه محور و آرام و آهسته و منطقی می شود و نتیجتا اثرات مطلوبی به جای خواهد گذاشت ضمن اینکه همواره به پیش نیازهای دیگر از جمله پیش نیازهای اقتصادی ، رفاهی و عدالت اجتماعی و…

برای ایجاد بسترهای مناسب تربیتی نیز بایستی توجه کافی و جدی داشته باشیم ( باز هم بر اساس هرم مازلو به این نتیجه می رسیم که تامین نیازهای فیزیولوژیک ، امنیت ، هویت و…پیش شرط مباحث فرهنگی و تبلیغی است که با ابعاد متعالی نیازهای انسانی سر وکار دارند )

☆ دقت کنیم که انسانها را نمی توان همچون مومی در نظر گرفت تا به راحتی آنها را تغییر داده و شکل پذیر نمود.

☆در هیچ مرحله ای از تبلیغ ، ارشاد و تربیت نبایستی دو اصل تفاوت و تمایز آدمیان با یکدیگر و نیز شخصیت و کرامت انسان را نادیده گرفت و گر نه شاید ظواهری را موقتا درست کنیم اما در آن صورت هم کار ما پایدار و ریشه دار نخواهد بود و هم اینکه به فلسفه و روح و چرایی و چیستی آن کار فرهنگی توجه نکرده ایم ( تبلیغ برای تبلیغ که مراد نیست بلکه همه این فعالیت ها مقدمه ای است برای نزدیک شدن هر چه بیشتر انسانها به حضرت حق به گونه ای طبیعی ، ارادی ، مشتاقانه ، آگاهانه و ماندگار )

☆موضوع وقتی تاسف آور می شود که عنصر خشونت و توهین و برخورد فیزیکی هم به کار گرفته شود آنگاه دیگر آیا واقعا می توان انتظار نتایجی مطلوب و ترسیم چشم اندازی روشن را داشت و آیا حاصلی جز پراکندن بذر کینه و نفرت و دور نمودن جامعه هدف از اسلام عزیز و آموزه های پیامبر رحمت که تجلی وجه ملکوتی حضرت حق بود به دست خواهد آمد ؟

☆ حفظ کرامت انسان ها در همه امور یک اصل است این کرامت را ما به انسانها نداده ایم خداوند تبارک وتعالی به آنها داده ، لذا ما نبایستی این موهبت خدادادی را که جزو لاینفک حقوق انسانهاست از آنها بستانیم این آیه شریفه قرآن کریم را که بیان قطعی و تردیدناپذیر دادار هستی در دفاع از کرامت مخلوق ممتاز خویش است فراموش نکنیم : ولقد کرمنا بنی آدم