نقد حاج آقا خرمگس!

اسدالله سرافراز : کتاب حاج آقا خرمگس اثر محمد کیانوش راد را که دوست فرهیخته ام نویسنده ی کتاب آن را به من هدیه داده بود با اشتیاق خواندم و بسیار لذت بردم و خاطرات تلخ و شیرین و رنج ها و آرزو های دوران مبارزه و جنبش انقلابی را برایم زنده کرد . کتاب […]

اسدالله سرافراز : کتاب حاج آقا خرمگس اثر محمد کیانوش راد را که دوست فرهیخته ام نویسنده ی کتاب آن را به من هدیه داده بود با اشتیاق خواندم و بسیار لذت بردم و خاطرات تلخ و شیرین و رنج ها و آرزو های دوران مبارزه و جنبش انقلابی را برایم زنده کرد .
کتاب حاج آقا خرمگس گزارشی از مبارزات مردم خوزستان البته بیشتر شهر اهواز را در دهه پنجاه با روش داستان در روایت به تصویر کشیده است .روایت نویسنده از تاریخ جنبش انقلابی مردم اهواز روایتی از نزدیک ، دست اول و جذاب است و جامعه شناسی مبارزات سیاسی اهواز را در سه سطح رفتار شناسی افراد مبارز و بررسی گروه ها و جریان های اجتماعی تاثیرگذار و نیز نهاد های فرهنگی و نقش آن ها به شکل توصیف و تحلیل ، پردازش کرده است .
یکی از اشارت های مهم کتاب توجه کردن به آدم ها و عاملیت تک تک مبارزان و مباشران نبرد با رژیم پهلوی است به گونه ای که حدود ۳۸۰ نفر را در وقایع مختلف نام می برد .
البته برغم این کسر پرشمار اما افراد مهم دیگری مانند شیخ ابوالقاسم خزعلی ، شهید مفتح و مجید بقایی و … از قلم افتاده اند .علاوه بر ذکر نام افراد با گرایش های مختلف که روایت را جذاب تر کرده اشاره کردن به نقش تمام گروه ها در فضای مذهبی و مبارزاتی شهرستان اهواز است از مارکسیستها تا جبهه ملی و انجمن حجتیه تا مجاهدین خلق و از روحانیون تا دانشگاهیان و بازاریان و هم چنین به جغرافیای مبارزه یعنی نام مساجد و مراکز دینی و محلات مختلف اهواز است که نویسنده تصویر روشن و عینی تری از تاریخ جنبش انقلابی می دهد .
اگرچه راوی می کوشد تقویم تاریخی و توالی زمانی حوادث جنبش انقلابی را در دهه پنجاه نشان بدهد اما به کرات این روند خطی و پیوستاری تاریخی بهم می خورد البته شاید نویسنده به عمد خواسته روایت غیر خطی را تقریر کند .
مزیت جالب کتاب در هم آمیختگی مرز خیال و واقعیت و برکشیدن داستانی با چاشنی عشق رمانتیک در متن روایت و خاطره نویسی است که به کتاب رنگ و بوی خلاقانه داده و خاطرات را خواندنی تر کرده است .
اما از جایی که هیچ روایتی از تاریخ کامل نیست و نویسنده تقریبا تمام رخداد های ریز و درشت را از منظر و موضع خود و بدون ارجاع به منابع و تنها با تکیه بر حافظه و مشاهدات شخصی بصورت ژورنالیستی یاد آوری کرده است . بی شک روایت خرمگس از کاستی هایی رنج می برد که به گمان ناقد به موارد زیر می توان عطف توجه کرد :

۱- نویسنده نام فرعی کتاب را نگاهی به مبارزات دهه پنجاه استان خوزستان گذاشته اما بیش از ۹۰ درصد وقایع معطوف به مردم شهر اهواز است و اگر نامی از شهر های دیگر آورده تنها به خاطر فعالیت دانشجویان آن شهر ها در دانشگاه و دانشسرای اهواز بوده است و بسیاری از اتفاقات مهم برخی شهر ها از جمله دزفول هرگز بیان نشده و یا حتی به اشتباه نقل گردیده است که درپی خواهد آمد .
افزون بر این هیچ خبری از مبارزات برخی شهر های دیگر استان مانند ماهشهر ، بهبهان ، رامهرمز ، شوشتر و سوسنگرد و … در کتاب سراغ نداریم .

۲- نویسنده روایت وقایع اهواز را حول محور و مدار گروه موحدین و با نقش ممتاز و متمایز حاج آقا خرمگس یا اسماعیل کروشاوی صورت بندی می کند و هیچ اشاره ای به شکل گیری گروه موحدین از انجمن اسلامی دانشوران اهواز که گفته می شود حسین علم الهدی این انجمن را در سال ۵۰ تاسیس کرده ، صورت نگرفته است البته اتفاق مهم چهارشنبه سیاه نیز از قلم افتاده است . به نظر می رسد نویسنده در روایتش وزن و سهم گروه موحدین را بسی بیشتر نشان داده است .

۳- نویسنده در روایت خود به گروه منصورون توجه کرده اما به قطعیت تاکید می کند که این گروه انقلابی در سال ۵۷ تشکیل شده است نه در سال های قبل اما خود نویسنده بدرستی یاد آوری می کند که غلامحسین صفاتی دزفولی که کلیدی ترین عضو و رهبر گروه منصورون بوده در سال ۵۵ در اصفهان کشته می شود و یا عزیز صفری عضو دیگر منصورون در سال ۵۶ در یزد کشته می شود لذا این گزاره ها با ادعای نویسنده در مورد تاسیس منصورون مطابقت نمی کند افزون بر این ها زندانی شدن بار دوم حمید و عزیز صفری ، غلامعلی رشید ، سید احمد آوایی و عیدی فعال در سال ۵۵ دلالت بر وجود و فعالیت گروه منصورون قبل از سال ۵۷ می کند .

البته باید گفته شود که نام منصورون بنا به قول غلامعلی رشید در سال ۵۷ رسمیت می یابد اما از سال ۵۴ این گروه انقلابی با ترکیب گروه سبحانی از دزفول و گروه حزب اله خرمشهر ( فرزاد قلعه گلابی غلامرضا بصیرزاده ، مرتضی نعمت زاده ، اسماعیل زمانی ، غلامحسین صفاتی محمد علی و سید علی جهان آرا ، کریم رفیعی ، قدیر سرگزی مقدم ، ایرج صفاتی دزفولی ، مهین صفاتی دزفولی و … ) و گروه موسوم به هنرستانی اهواز (سید نورالدین شاه صفدری ، محسن رضایی ، مجید بقایی ، اسماعیل دقایقی ، علی شمخانی و … ) بوجود می آید و البته افراد دیگری مانند حسن هرمزی از اندیمشک و مهدی هنردار از کاشان به گروه ملحق می شوند .
این تشکیلات انقلابی جدید در نشریات داخلی خود تنها به آیه انهم لهم المنصورون …استناد می کردند و گاهی در برخی اطلاعیه های خود نام ارتش انقلابی خلق مسلمان قید می کردند که اتفاقا در اسناد ساواک به همین عنوان اشاره شده ، اما در سال ۵۷ نام منصورون را برای خود انتخاب می کنند .

بی شک گروه منصورون یا ارتش انقلابی خلق مسلمان که فعالیت گسترده ای در اصفهان ، قم ، کاشان ، خوزستان و یزد داشتند و قوی ترین تشکیلات انقلابی خوزستان تلقی می شدند چندان در متن روایت نویسنده برجسته نیست .

۴- یک خطای سهوی دیگر راوی در آمیختن اعضای منصورون مانند مهدی هنردار ، سید علی جهان آرا ، حسن هرمزی و صفدری با گروه سبحانی در دزفول است که این فقره در صفحه ۶۸ کتاب بیان شده است .
البته گروه سبحانی هفت نفر از بچه های دزفول بودند یعنی غلامعلی رشید ،سید احمد آوایی ، حمید آستی ، عزیز و حمید صفری و عیدی فعال و خود سبحانی که همگی به زندان می افتند و سبحانی زیر شکنجه در سال ۵۱ جان می دهد اما این گروه از طریق زندان با نیروهای انقلابی دیگر آشنا می شوند و گروه منصورون را در سال ۵۴ تشکیل می دهند .

۵-مطلب دیگری که نویسنده آن را ذکر می کند و به عنوان یک حکم کلی صادق نیست این جمله است که : مجاهدین خلق اصولا شریعتی را قبول نداشتند .
شواهد نشان می دهد که بیشتر اعضای مجاهدین با مطالعه آثار شریعتی و با تفسیر تازه از اسلام آشنا شده و سپس به سازمان پیوسته بودند البته حساب مسعود رجوی و برخی دیگر کاملا جداست و آن ها تفکر شریعتی را متضاد و مقابل دیدگاه و و راهبرد خود می دانستند از طرفی گفته می شود که مجاهدین خلق از دکتر شریعتی درخواست می کنند تا سیاست راهبردی و روش جنگ مسلحانه آن ها را تایید کند اما شریعتی به دلیل اعتقاد به مشی مصلحانه و روشنگری مردم قبول نمی کند لذا با او مخالفت می ورزند .

حنیف نژاد از اعضای کلیدی مجاهدین خلق می گوید ( از قول محمد مهدی جعفری ) افراد زیادی از سازمان که درون زندان بودند تحت تاثیر سخنرانی های شریعتی در حسینه ارشاد بودند .البته موضع مجاهدین خلق نسبت به شریعتی درخور درنگ و تحقیق بیشتر است .
باری بیان این نواقص و نقاط ضعف کتاب هرگز به معنای جهات بسیار مثبت و ارزشمند کتاب نیست و انتظار می رود که کتاب در چاپ های بعدی مورد پیرایش و ویرایش و جامع نگری قرار بگیرد . بدیهی است این نقد ها سبب دقت و تامل ورزی بیشتر آثار بعدی خواهد گردید و امید است دیگران این پرژه خاطره نویسی و تاریخ مبارزات خوزستان را تعقیب و تکمیل کنند .

۴