در ستایش رمان خوانی
حمزه سلمانپور: از زندهیاد سید هادی آلبوشوکه بسیار گفته شد و همهٔ دوستان و اطرافیاناش به بزرگی شخصیت او اذعان نمودند. وی انسانی فرهیخته بود سرشار از عطوفت و مهربانی و تواضع. انسانی بود که باوجوداینکه بسیار میدانست؛ اما بیادعا بود. اهل شعر و موسیقی و ادبیات بود و روح لطیفی داشت، با مهربانی و […]
حمزه سلمانپور: از زندهیاد سید هادی آلبوشوکه بسیار گفته شد و همهٔ دوستان و اطرافیاناش به بزرگی شخصیت او اذعان نمودند. وی انسانی فرهیخته بود سرشار از عطوفت و مهربانی و تواضع. انسانی بود که باوجوداینکه بسیار میدانست؛ اما بیادعا بود. اهل شعر و موسیقی و ادبیات بود و روح لطیفی داشت، با مهربانی و نرمخویی برخورد میکرد و کسی را نمیرنجاند به این خاطر هزاران نفر از دوستداران او در داغ فراق و مرگ ناگهانیاش سوگوار شدند و به عزا نشستند. طبیعتاً پرداختن به ابعاد چنین شخصیت بزرگی نه در این مجال میگنجد و نه در حد توان و دانش نگارنده است؛ اما از باب آشنایی دیرینه و دوستی نزدیکی که با آن عزیز سفرکرده داشتم فکر میکنم یکی از مهمترین عوامل تکامل و تعالی شخصیت سید هادی خواندن مستمر کتاب و بهویژه رمان بود. او اکثر رمانهای معروف ترجمه شده جهان، بهعلاوه رمانهای معروف ایرانی و عربی را خوانده بود و این رمانخوانی تأثیر به سزایی بر شخصیت او گذاشته بود.
خواندن رمان باعث شده بود که شکلی از شناخت در سید هادی به وجود بیاید و گنجینه غنی کلمات و معلومات عمومی فراوان، قدرت توصیف عالی به او داده بود. وی واژههای بسیار، اسامی شهرها، روستاها، مناطق مختلف، آدابورسوم اقوام و ملل، ضربالمثلها، ترکیبات تازه، و اطلاعات نابی را در میان کتابهای زیاد و بهویژه رمانها مییافت.
سید هادی دنیای رنگارنگی داشت. او از فرهنگ ژاپنی و اطلاعات بدیعی که کافکا در رمانهایش به خواننده میدهد تا دنیای جادویی آمریکای جنوبی در صدسال تنهایی گابریل گارسیا مارکز شناخت داشت. از اطلاعاتی که در رمانهای نجیب محفوظ از جامعه مصر به دست آورده بود تا زیست تاریخی مردم عمان در آثار جوخه الحارثی. از روابط و اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه اروپا در قرونوسطی با خواندن “کاندید” ولتر تا اوضاع جامعه معاصر افغانستان در “بادبادکباز” خالد حسینی. خواندن هر رمان، دریچهای نو به جهانی میگشاید که ممکن است ما حتی از وجودش یا حتی از خیالش هم آگاه نباشیم. به همین خاطر است که دوستداران ادبیات میگویند برگهای یک کتاب جایی دوستداشتنی برای ماندن است و سفری که رمان ما را به آن دعوت میکند، شاید برتر از فیلم، تئاتر یا موسیقی باشد.
عادت سید هادی به خواندن داستان و شعر و مخصوصاً رمان باعث شده بود تا گام بزرگی در خودشکوفایی و شکفتن از درون بردارد.
در واقع تحتتأثیر رمان خوانی، برای سید هادی پنجرهای به عمیقترین لایههای وجودی انسان و هستی و زندگی باز شده بود.
او از رمانهای تاپ و درجهیکی که میخواند یاد گرفته بود که چگونه میتوان به همین زندگی عادی و روزمره، رنگی از شکوه و شگفتی بخشید. به این واقعیت پی برده بود که آدمها هر چقدر که به هم شبیه باشند به همان مقدار هم متفاوتاند و این مسئله مهمی است که تفاوتهای آدمها را بشناسیم و بتوانیم به مدارای بیشتری با آنها دست پیدا کنیم.
رمان احساسات و عواطف انسان را می پروراند و باعث آشکار شدن و ابراز آنها میشود. چگونه “داستان یک شهر” احمد محمود را بخوانیم و با شریفه، زن غمگین و آواره، باوجوداینکه در نگاهمان زنی بدکاره به نظر میرسد احساس همدلی نکنیم. چگونه رمان “گرسنه” کنوت هامسون و “آس و پاسها”ی جورج اورول را بخوانیم و رنج گرسنگی و آثار فلاکت بارش را حس نکنیم.
او همانطور که “آخرین روز یک محکوم” ویکتورهوگو و انواع تلاطمها و دلهرههای یک محکوم به مرگ، “مرد زیرزمینی” داستایوفسکی و مصیبتها و رنج آدمی از آگاهی بزرگ وحشتآور و وزن این آگاهی و دانایی را درک کرده بود، به قدرت و شکوه عشق بین پدر و فرزند در “زنجیر عشق” دافنه دوموریه نیز آگاهی داشت. سید هادی تأثیر روانی و فلسفی رمان را در آثار نویسندگان بزرگی همچون اروین یالوم، کافکا، سارتر و میلان کوندرا یافته بود. او درد و رنج تاریخی زنان در یک جامعه ی سنتی شرقی را از آثار نوال سعداوی و سیمین دانشور گرفته تا بثینه العیسی و منیرو روانی پور، در قالب رمان با تمام وجود حس کرده بود و از این رو نگاهی متفاوت به عنصر زن داشت.
رمانها کلیشهها را میشکنند و ما را در شناخت اشخاص، گروهها، اقوام و ملل به بازاندیشی وامیدارند. به همین خاطر، کسی که رمان میخواند در قضاوت دیگران بیشتر تأمل میکند، بیشتر احتیاط میکند و مثل انسانهای معمولی، خیلی ساده، آدمها را به دو گروه خوب و بد تقسیم نمیکند. سید هادی کلیشههای ذهنی خود را شکسته بود و بهجرئت میتوان گفت بخش بزرگی از این کلیشهشکنی حاصل مطالعه مستمر رمان بود چرا که یکی از مهمترین موانع آگاهیِ رهاییبخش، همین کلیشهها هستند. کلیشهها ذهن را منجمد کرده و امکان شناخت را از انسان میگیرند.
به نظر میرسد یکی از بزرگترین درسهایی که از زندگی آن شخصیت پرشور و فرهیخته میتوان گرفت خواندن رمان است.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰