حکایت حلیمه دخترک سبزی فروش!

یونس حردانی :بازار محله ما حالت مرکزیت داشته واز بسیاری محلات حتی از مکانهای دور مشتری داشته و دارد،شاید از عوامل جذب مراجعین ارزانی کالاها،سهولت ایاب وذهاب ،رفتارهای آرام ومشتری پسند بساطگران وسایر فروشندگان باشد ،بسیاری از جوانان محله واجد شرایط کار درکارخانجات، شرکتها ودوائر دولتی وغیر دولتی به دلایل متعدد از جمله هجوم مهاجرین […]

یونس حردانی :بازار محله ما حالت مرکزیت داشته واز بسیاری محلات حتی از مکانهای دور مشتری داشته و دارد،شاید از عوامل جذب مراجعین ارزانی کالاها،سهولت ایاب وذهاب ،رفتارهای آرام ومشتری پسند بساطگران وسایر فروشندگان باشد ،بسیاری از جوانان محله واجد شرایط کار درکارخانجات، شرکتها ودوائر دولتی وغیر دولتی به دلایل متعدد از جمله هجوم مهاجرین به شهر فرصت اشتغال برایشان فراهم نگردیده روی به اشتغال کاذب آورده، و در این بازار بل اجبار بساطگری نموده و مینمایند،حلیمه یکی از همین بساطگران خوش برخورد بوده که لاجرم برای تامین معیشت خانواده، زیر آفتاب سوزناک وگرمای طاقت فرسا با تلاشی وصف ناپذیرهمیشه جزو اولین بساطگران بود،او بدلیل از کار افتادگی پدر کارگر روز مزد خود وبر اثر فشار اقتصادی به همراه برادر کوچکترش تحصیل رارها نموده وبه بازار وبساطگری روی آوردند،

حلیمه شاگردی ممتاز بود وتحصیل ودرس ودانشگاه را خیلی دوست داشت ، همه ساله نفر اول کلاس بوده ودر مسابقات علمی از طرف مدرسه معرفی وشرکت میکرد،علاقه زیادی به معلمی خصوصا در رشته ریاضی داشت وآرزوی استاد شدن وتدریس در مراکز آموزش عالی داشت لاکن آسیب دیدگی پدرو فقدان شخصیتهای حقیقی وحقوقی همانندمؤسسات مردمی ودولتی حامی خانواده های فاقد والی یا والیان از کار افتاده ، حلیمه های با استعداد جوان وباغیرت راوادار به تقبل مسئولیت معیشت خانواده نموده ومینماید،که بلفعل چنین گردید،آنچه که بیشتر دردناک وتاسف بر انگیز است عدم کمک قبیله وعدم کاربری صندوق های قبیله درچنین مواردی است ،تشکیل دهندگان وتصمیم گیران صندوق قبیله طبق روال سابق وکهن وقوانین نانوشته ولی حک شده در ذهن خود واز قرنها به ارث رسیده این قوانیین لایتغیر قبیله ، ودیعه های صندوق را انحصارا برای فصل اختصاص( دیه درگیریها)
میدهندو
هرگز برای چنین مواردی( مانند حالت پدر حلیمه) که وقوع آنها درمیان بستگان وهم قبیله ای خود انگشت شماراست اهتمام نکرده ونمیکنند، متاسفانه مال جمع شده در چنین صندوقهایی کاربردی خیرخواهانه نداشته وندارند بعضی ها میپندارند تادیه مبالغ صندوق تحت عنوان فصل نوعی دفع شر میباشد وپندار عده ای دیگر عکس آن است که میگوید اختصاص مبالغ صندوق برای چنین مواردی خودزمینه تشویق ارتکاب جرم است،بهرحال کاربرد بر اساس قوانین تعیین شده از قرنها پیش است که لامتغییر مانده وگویی نعوذبالله بمنزله دستورات قرآنی از رب العالمین است،

آنچه مایه تاسف وتعجب است غلبه تعصب بربعضی ارزشهای انسانی چون تلاحم است والا باوجود تلاحم وصفات ممیزه دیگرکه درفرهنگ و ذات جامعه عربی ما وجود داردچگونه تعصب قبیله ای که نتیجه اش پایبندی به قوانین ورسوم قدیمی،کهن وفرسوده قبیله( منجمله قانون صندوق برای فصل) مانع بهره برداری مناسب از اموال جمع شده درصندوقها برای چنین موارد انگشت شمار میشود،

امید است باتوجه به فراگیری تحصیل ودانش اغلب جوانان عشایر، وآگاهی عمومی حاصل ازبهره برداری از وسایل تکنولوژی خصوصا تکنولوژی ارتباط جمعی، تغییرات محسوس وچشمگیر دربسیاری از عادات ،رسوم وقوانین قدیمی عشایرکه زمانی مفید بودند ولی اینک اغلب نامتجانس باعصرجدید ودنیای متمدن امروزی میباشند حاصل گرددودر استفاده از پتانسیل موجود( تلاحم، غیرت و…) درجهت اعمال خیروصلاح مردم استفاده گردد،