پهلوان در احتضار

فاضل خمیسی :بعد از سالها پایم دوباره به ورزشگاه تختی اهواز باز شد ، اینبار برای دیدن بازی استقلال ملاثانی با شهر راز استان فارس.استقلالی های خونگرم و با غیرت، علیرغم نداشتن پشتوانه مالی و فنی در مقابل تیم حریف سنگ تمام گذاشتند.شاید استقلال ملاثانی نماد تمام عیار خوزستانی باشد که به امان خدا رها […]

فاضل خمیسی :بعد از سالها پایم دوباره به ورزشگاه تختی اهواز باز شد ، اینبار برای دیدن بازی استقلال ملاثانی با شهر راز استان فارس.استقلالی های خونگرم و با غیرت، علیرغم نداشتن پشتوانه مالی و فنی در مقابل تیم حریف سنگ تمام گذاشتند.شاید استقلال ملاثانی نماد تمام عیار خوزستانی باشد که به امان خدا رها شده است.

مگر می شود استانی با این همه ثروت و شرکت و صنایع ، از پشتیبانی یک تیم فوتبال عاجز باشد، اما پاسخ را در وضعیت استقلال ملاثانی به وضوح میتوان جست: آری!!

وقتی قفل های زنگ زده بر اکثر ورودیهای ورزشگاه نشان از مرگ قدیمی ترین و بهترین ورزشگاه اهواز باشد و یا صندلیهای شکسته که روی آنها علف روییده نشان از متروک شدن یکی از نمادهای شهر و یا تابلوهای رنگ و رو رفته بر سر درِ
دخمه هایی به اصطلاح هیأت های ورزشی از احتضار «ورزشگاه جهان پهلوان تختی» خبر می دهد ، باید غصه خورد:

برای شهر ،برای استقلال ملاثانی ،برای ساعت مُرده ی ورزشگاه تختی اهواز ،برای سکوهای غمگین از جدایی‌