آقای مدیر عامل ، نمک بر زخم بی خانمان ها نپاشید!

امین مشفقی : اجاره نشینی عالمی دارد،خصوصا اگر موجر درک واقعی از وضعیت جامعه و انسان های پیرامونی خود نداشته باشد،منم که جزو افراد متوسط جامعه و دستمان از دنیا کوتاه مستاجرم و هر روز وسایلم درخیابون!.امروز بعد از کلی درگیری کلنجار رفتن با خودم و کاسه چه کنم چه کنم خلاصه تصمیم گرفتم،برای وصول […]

امین مشفقی : اجاره نشینی عالمی دارد،خصوصا اگر موجر درک واقعی از وضعیت جامعه و انسان های پیرامونی خود نداشته باشد،منم که جزو افراد متوسط جامعه و دستمان از دنیا کوتاه مستاجرم و هر روز وسایلم درخیابون!.امروز بعد از کلی درگیری کلنجار رفتن با خودم و کاسه چه کنم چه کنم خلاصه تصمیم گرفتم،برای وصول مطالبات چندین ماهه حقوق سری به شرکت منحله اب و فاصلاب روستایی بزنم،نگو از بخت و اقبال برگشته اقای امخورنیز به دلایل مشکلات معیشتی و گرفتاری برای مطالباتش به این خرابه مراجعه کرده بود

بعد سلام و احوال پرسی و دلیل مراجعه نگو از قضا ایشان هم به درد من دچار شده بود و نه ماهه حقوق نگرفته بود فاجعه اکبر اونجاست برای اینکه بنده خدا خودش را به شرکت برساند از مغازه دار محلشون کرایه استعراض کرده بود!یک راست رفتیم حوزه مدیرعامل دم درب دفتر مدیرعامل یهویی صدای اعتراض با لهجه قشنگ عربی *امخور در فضای دفتر پیچید منم با خودم گفتم اینکه اومده شر به پا کنه یواشکی ازش جدا بشم و کنجی عزلت کنم تا اب از اسیاب بیفتد،مسول دفتر حوزه مدیرعامل با لحنی طلبکارانه رو به امخورکرد و بهش گفت; همینی که هست!حقیقتأ حرف سنگین و غیرقابل تحملی بود با لحنی ارام به مسول دفتر گفتم اقای محترم این طرز برخورد با ارباب رجوع که به نوعی همکار شماست

اصلا با روحیه بروکراتیک وقانون سازگاری ندارد لطفا اصلاح کنید،یکی خودش گفت یکی من، خلاصه بگم بهتون سیگنال به مغزم نرسید و بلند شدم به عربده کشی گفتمش وقتی خودت و میز وودستکت گره ی از مشکلات مردم حل نمیکنه بیجا میکنی بشینی اینجا تخته ش کن،یا یکی دیگ بیاد جات درست به ملت پاسخ بده بعدشم ما که نیومدیم شما را دار بزنیم کاری هم از دستتون بر نمیاد لااقل به حرفامون گوش بدید،مدیرعامل که سرو صداها را شنید زنگ زد به مسول دفترش فرجی حاصل شد و رفتیم خدمت مدیرعامل محترم طفلی ادم خوبیه ولی اونم مث خودم ولی یجور دیگه دستش از دنیا کوتاه است،سرتون رو درد نیارم،اقای مدیرعامل که کاملا آقای امخور را میشناخت تلفن برداشت زنگ زد مسول مربوطه باهم گپی زدند و آخرش گفت یه نصف حقوقی به امخور بده کارش راه بیوفته!مخاطب مدیرعامل یحتمل از ایشان معنی امخور را پرسید مدیرعامل محترم با لحنی حاکی از خنده گفت امخور یعنی در به در منم که داوطلب حمایت از حقوق مستضعفین با ژستی اعتراضی خطاب به مدیرعامل گفتم * شما که با منت بهش یه نصف حقوق دادین لااقل نمک به زخم امخور نپاشید جناب مدیرعامل* این داستان به اینجا ختم نمیشه و در اینده برخورد معاون شرکت منحله را برایتان شرح خواهم داد،خدایا سرنوشت همه ما را ختم به خیر کن