کریشان 3 ، روستایی در قعر فراموشی! / علی عبدالخانی

یکی از آثار روانی بر جای مانده از انتخابات مجلس بر مردم مناطق فقیر و بسیار محروم خصوصا روستاهای شبه فراموش شده آن است که آنها در نگاه اول هر غریبه و تازه واردی را به چشم یک کاندیدای انتخاباتی یا نمایندگان رای جورکن آنها می بینند و ناخواسته کاراکتری از یک شخص خلاف واقع […]

یکی از آثار روانی بر جای مانده از انتخابات مجلس بر مردم مناطق فقیر و بسیار محروم خصوصا روستاهای شبه فراموش شده آن است که آنها در نگاه اول هر غریبه و تازه واردی را به چشم یک کاندیدای انتخاباتی یا نمایندگان رای جورکن آنها می بینند و ناخواسته کاراکتری از یک شخص خلاف واقع گو و شیاد (از آن غریبه) ترسیم و متناسب با این وضعیت با آن برخورد می کنند. آنها از چندین دوره انتخابات مجلس و خیل مبلغان و نامزدهای انتخاباتی و حجم انبوه وعده ها و وعیدها و اینکه پایان یا مغز همه قولها و قرارها پوچ از آب در می آید، یک چیز را بخوبی در ذهن خود ذخیره کرده و هیچگاه فراموش نمی کنند و آن اینکه: *همه آنان که آمدند و قول دادند و رفتند، دروغگویانی فرصت طلب بیش نیستند که اگر ذره ای از صداقت در وجودشان یافت می شد، وضع روستا و مردم نگونبخت آن از آنچه هست بهتر می شد…

* مردم روستاهای فراموش شده یاد گرفته اند که در برابر تسلیم و تقدیم رای شان به سوداگران و دلالان دون سیاسی، مقداری هدایای کم ارزش مادی و مقدار زیاد دروغ دریافت و تحویل گرفته اند…

بهمراه یکی از دوستانم سری به روستای کریشان سه (در چند کیلومتری اهواز) زدیم و برغم اینکه از زمان انتخابات مجلس چند ماه گذشته و بازی دلالان رای به اتمام رسیده و همه وعده های دروغین به بی رنگی مطلق گراییده و…اما تعدادی از جوانان آن روستا ما را با خلاف واقع گویان سیاست پیشه اشتباه گرفتند و گفتند انچه را که باید به کاسبکاران ضمیر فروش بگویند و ما هم شنیدیم و البته بعد از این تخلیه روانی سوء تفاهم را رفع کردیم و ذمه شخصیت خود را از انطباق با اشخاصی که طی سالیان گذشته تنها به قصد اخذ رای راهی این روستا می شدند مبرا ساختیم.

به شیوه ای اقناعی ثابت کردیم که ما نه از جنس کاندیداهای سابقیم و نه نماینده وکلای فعلی و نه حتی عنصری از عناصر تاثیر گذار دولتی و صد البته از جنس حلقه های مرئی و نامرئی استاندار هم نیستیم… با رفع سوء تفاهم و زوال اتهام شیادی و خلاف واقع گویی از آنها خواستیم از مشکلات روستای کریشان سه بگویند. آنچه می خوانید خلاصه ای از وضعیت آن روستای فراموش شده است: *جمعیت روستا حدود هشتصد و پنجاه نفر.* *دارای یک مسجد.* *خانه بهداشت ندارد.* *درمانگاه ندارد.* *حدود هفتاد دختر که شامل اکثریت دختران روستا است ترک تحصیل کرده اند زیرا مدرسه آنها تا مقطع دبستان است و امکان تردد و هزینه تحصیل در شهر برای همه دختران و بسیاری از پسران ممکن نیست بنابر این قید درس زده می شود.* *خانواده های بی سرپرست یا بد سرپرست (بدلایل مشکلات معیشتی) چهل و سه خانواده.* *تقریبا قریب به اتفاق جوانان و مردان روستا بیکار هستند.* *کریشان سه حتی از راه اسفالته که آن را به جاده اصلی متصل کند محروم است.*

سخنی با استاندار و نمایندگان مردم

اعداد و ارقام رسانه ای در سه ماه گذشته نشان می دهد که رکورد دیدارهای مردمی نمایندگان اهواز و استاندار از مناطق روستایی، حاشیه و محروم به بدترین شکل ممکن شکسته شد که این شکستن اگر بهمراه دستاوردهای معین و ملموس باشد قطعا اتفاق مطلوبی است. بر همین اساس تمنا می کنیم که پیکره بلورین این رکورد در ماههای آینده نیز (بمراتب شدیدتر از گذشته) تیکه تیکه بشود. با این مقدمه و بمنظور اجتناب نمایندگان و والی کم خواب استان از الصاق برچسب های پیش گفته سری هم به کریشان سه بزنند و ضمن اعطای وعده های شدنی و متفاوت با آنچه تاکنون داده شده، آن روستا را از قعر نسیان و فراموشی برهانند… برای این سخن قطعا تتمه ای باقی خواهد ماند…

علی عبدالخانی

پنجشنبه یکم مهر ماه1395