عطر مرگ (نگاهی به نمایش العهد الأبدی)

سید هادی شمس الدین : چه موافق باشید چه نباشید، تئاتر نقش مهمی در پیشرفت تمدن بشری ایفا کرده و هنوز ایفا می‌کند. شاید علت اینکه یونانیان از تمام ملل باستان معروف‌تر و ماندگارتر شده‌اند، همین تئاترشان بوده که فرهنگ را از بالا به پایین یا به هر شکل دیگری به طبقات پایین جامعه‌شان انتقال […]

سید هادی شمس الدین : چه موافق باشید چه نباشید، تئاتر نقش مهمی در پیشرفت تمدن بشری ایفا کرده و هنوز ایفا می‌کند. شاید علت اینکه یونانیان از تمام ملل باستان معروف‌تر و ماندگارتر شده‌اند، همین تئاترشان بوده که فرهنگ را از بالا به پایین یا به هر شکل دیگری به طبقات پایین جامعه‌شان انتقال داده و یا تزریق کرده‌اند. در نظام طبقاتی دیگر ملل، تغییر در ساختار طبقات اجتماعی غیر ممکن و ناشدنی بود. یونانیان با استفاده از هنر تئاتر توانستند از تمام تمدن‌های آن زمان متفاوت‌تر باشند. به نظر می‌رسد دموکراسی زاده‌ی همین تئاتر در یونان بوده است. همان جا که اشراف‌زادگان و عوام در یک مکان می‌نشستند تا نظاره‌گر رویدادهایی که در اطرافشان می‌گذشتو توسط بازیگران ادا می‌شد، باشند.

درباره حوادث یا اتفاقات اطراف خود به گفتگو و بحث می‌نشستند. با این کار باعث تبادل افکار و اندیشه می‌شدند. تبادل افکار باعث روشنگری در جامعه می‌شد.تماشای نمایشنامه‌ی “العهد الابدی” اثر بچه‌های گروه تئاتر اشراق کوت عبدالله باعث شد تا این مقدمه را بنویسم.
این نمایشنامه داستان پیرمردی را به تصویر می‌کشاند که به صورت مرموز تمام خانواده‌ی خود و خانواده‌ی برادرانش را از دست می‌دهد. در آخرین کار عبث‌گونه، که شبیه افسانه‌ی سیزیف است، به سراغ قبرستانی که خانواده‌اش در آن دفن شده می‌رود تا قبرها را خراب کند. در اینجا سر و کله‌ی زنی به نام نجوی پیدا می‌شود. نجوی علت این کار را از پیرمرد می‌پرسد. در ابتدا پیرمرد از جواب دادن طرف می‌رود، ولی در آخر پیرمرد به زن می‌گوید که این کار را می‌کند تا فرشتگان هنگام آمدن بر سر آخرین مرده از خانواده‌ی پیرمرد متوجه شوند که آن مرده، کودک آن خانواده نیست بلکه کس دیگری مثلاً پیرمرد یا پیرزنی غرببه است.
عشق جنونی و مالیخولیایی،‌ پیرمرد را مجبور به کاری می‌کند تا عزیزش را برگرداند. ما همه می‌دانیم که شدنی نیست، ولی پیرمرد مخالف اعتقاد ماست. در کتاب “ضیافت” افلاطون درباره عشق چنین می‌گوید که حتی نامعلوم‌ترین رفتار عاشق، در طلب معشوق (در این جا برگرداندن بچه‌ی مرده‌اش) قابل تحمل است. رفتاری که اگر به مقصود دیگری صورت می‌گرفت، شایسته شدیدترین نکوهش‌هاست.

در آخر با وجود کاستی‌های زیاد، از نمایشنامه لذت بردم. برای دوستانی که دوست دارند به تفکر واداشته شوند، این نمایشنامه چیز خوبی برای این کار به شمار می‌آید.

*نوزدهم اردیبهشت ۱۴۰۳*