کاسبان تمدید بازنشستگی در نفت!!

متأسفانه در یک سیستم معیوب حتی بهترین قوانین بواسطه رونق بازار دلالی و نبوغ فرصت طلبان مورد سوء استفاده قرار می گیرند.تازه اگر قانون هم عاری از مشکل نباشد که وضعیت بسیار بدتر خواهد بود. بعنوان مثال با پیروزی رئیس دولت تدبیر و امید در انتخابات ریاست جمهوری خرداد92 و پس از آنکه او کسی […]

متأسفانه در یک سیستم معیوب حتی بهترین قوانین بواسطه رونق بازار دلالی و نبوغ فرصت طلبان مورد سوء استفاده قرار می گیرند.تازه اگر قانون هم عاری از مشکل نباشد که وضعیت بسیار بدتر خواهد بود. بعنوان مثال با پیروزی رئیس دولت تدبیر و امید در انتخابات ریاست جمهوری خرداد92 و پس از آنکه او کسی بهتر ازمهندس زنگنه را برای وزارت نفت نیافت.اگرچه نحوه پشتیبانی دکتر روحانی در اعتماد بهارستان نشینان به وزیر بی تاثیر نبود، لکن نباید از نقش لابی های پشت پرده برخی از مدیران نفتی بازنشسته از طریق تکیه بر حلقه های ارتباطی محکم خودبا برخی نمایندگان ادوار قبلی و فعلی در جلب اعتماد مجلسیان نیز غفلت کرد. در نتیجه,مطابق قاعده بازی در زمین سیاست جهان سوم در دوره وزارت وزیر نفت. دولت یازدهم این جماعت که اغلب از قبل با مدیریت کدخدامنشی شایستگی خود دررفع حوایج متنوع برخی متولیان امور بویژه جماعتی از نمایندگان را به اثبات رسانده بودند. ظاهرا با این توجیه که توانمند بوده و در نفت قحط الرجال است، بی توجه به اثرات زیان‌بار کوتاه و بلند مدت اعمال چنین سیاستی بکار گرفته شدند.

درحالی که بواسطه قدرت گرفتن این گونه مدیران و بالتبع افزایش تب استفاده از بازنشسته ها در خیلی از سمت های سازمانی، تمدید بازنشستگی در نفت بعلت عدم وجود معیار استاندارد به بازار پر رونقی مبدل و کاسبان خاص خود را یافت. بطوریکه اگرچه گاهی قرعه هم بنام نیروهای توانمند و کاردانی می افتد، امابا کمی دقت نظر در خصوص تمدید بازنشستگی برخی افراد، یافتن حبل المتینی که به آن چنگ زده و بطور متناوب مجوز تمدید گرفته و می گیرند، کار شاقی نیست. حزن انگیزتر اینکه کم نیستند متخصصان و مدیرانی که از جوانب مختلف ادامه خدمت آنها در مقایسه با قماش موصوف تضمین کننده منافع سازمان است، لکن بعلت عدم برخورداری از روابط خاص و فقدان استعداد مدیریت کدخدامنشی که سم مهلک صنعت عظیم و کهن نفت شده است، صنعتی استراتژیک به سهولت از نعمت وجود آنها محروم می شود.

صدالبته، صرفنظر از ضرر و زیان صنعت این هم از عوارض سیستم های معیوب است که چون همیشه بعلت نادیده گرفتن سرمایه پایان ناپذیر سیستم یعنی نیروی انسانی با صلاحیت معمولا متخصصان دلسوز و با تجربه در رقابت با اغواگران و فرصت طلبانی که بیت الغزل اولویت های آنها منافع شخصی است، قافیه را باخته و مقهور می شوند.بگذارم و بگذرم که این درد را نیز درمانی نباشد، اما چاره ای نیز جز گفتن برای به شهادت طلبیدن زمان نیست.

غریب واحدی پور