به بهانه ی سال نو : دیگر دلم هوای ستاره و بهار نمی کند!

محمد شریفی : دیگر دوغ گل نساو ماست گل طلا بوی چویل و طعم کرفس و ریواس نمی دهد.یاد کوچه باغ های زادگاه من دیگر بوی قدیم نمی دهد.دیگر دلم هوای ستاره و بهار نمی کند. هوای ولایت و دشت و دَمَن نمی کند. هوای ساز نورالله و نی لبک نجف نمی کند !

دیگر دوغ گل نساو ماست گل طلا بوی چویل و طعم کرفس و ریواس نمی دهد!
یاد کوچه باغ های زادگاه من دیگر بوی قدیم نمی دهد‌.ششدانگ حواسم معطوف به این شد که شورای شهادت شهود و شهردار و حضرت محراب با بارش چند قطره باران چه فیلی در اهواز هوا می کنند.؟؟؟

در این بین، من مانده ام و تبریک سال جدید ؟، چه بگویم؟ و به کی تبریک بگویم؟هرچه فکر کردم، عقلم به چیزی قد نداده است،آخر سر به این نتیجه رسیده ام، که بسان آن زارع بی ذوق خراسانی، شعر انوری و نظامی گنجوی را پَرپَر بکنم،من ففط زورم به فریدون مشیری رسیده است، که گفت:

. نرم نرمک می رسد اینک بهار

بوی باران ، بوی سبزه ، بوی خاک

شاخه های شسته ، باران خورده ، پاک

آسمان آبی و ابری سپید

برگ های سبز بید

عطر نرگس ، رقص باد

نغمه ی شوق پرستو های شاد

خلوت گرم کبوتر های مست….

نرم نرمک میرسد اینک بهار

خوش به حال روزگار

خوش به حال چشمه ها و دشت ها

خوش به حال دانه ها و سبزه ها

خوش به حال غنچه های نیمه باز

خوش به حال دختر میخک که میخندد به ناز

خوش به حال جام لبریز از شراب

خوش به حال آفتاب

حضرت مشیر !!اینها که همه گفتی!؟کشک است در بازار اکابر ایران،کاش می گفتی،خوش به حال مخبر همساده! خوش بحال سبزه وار خالق جنگ دلار، خوش بحال محراب بیقرار، خوش بحال پیمانکارهای بی حساب، خوش بحال کارون رفته بخواب، خوش بحال فیل آباد، خوش بحال آنکس که لواسان به اسمش قباله می کنند، خوش بحال آن شیخ که با جعل امضاءهزار میلیارد به حسابش حواله می کنند، خوش بحال مجلسیان ، خوش بحال لولیان شهرآشوب، خوش بحال لوله های نفت خوزستان،خوش بحال نقش جهان ، خوش بحال پایداری ها، خوش بحال لیست بندان ..‌‌
من سال جدید را فقط به آنهایی تبریک می گویم که خوش بحالشان است ….در هر حال به رسم سابق، خدمت شما هم جشن نوروز باستانی را به مصلحت تبریک عرض می نمایم.