یک ریال خیال!

دکتر فاضل خمیسی : تا حالا دقت کرده اید وقتی پیامک واریزی حقوق بخصوص برای بازنشستگان پس از آخرین روزهای نفس گیر آخرماه ارسال میشود، اغلب «ما» فقط به دو عدد اول سمت چپ نگاه و از بقیه ی اعداد صرفنظر می کنیم؟ حقوق سرماه ترکیبی از ،«خنده و خمیازه» است ، خنده ای از […]

دکتر فاضل خمیسی : تا حالا دقت کرده اید وقتی پیامک واریزی حقوق بخصوص برای بازنشستگان پس از آخرین روزهای نفس گیر آخرماه ارسال میشود، اغلب «ما» فقط به دو عدد اول سمت چپ نگاه و از بقیه ی اعداد صرفنظر می کنیم؟
حقوق سرماه ترکیبی از ،«خنده و خمیازه» است ، خنده ای از خرسندی و خمیازه ای از ناچاری و بهت !
برخی اوقات خمیازه ها با ناسزایی همراه میشوند که گیرنده اش بالاترین مقام دستگاه است.حقوق آذرماه که پرداخت شد، میدانستم دو رقم سمت راستش کفاف یکهفته مخارج خانواده را نمیدهد، بنابراین اینبار از سمت راست آنرا خواندم: ۱۴۷/۳۸۳/۴۳۱ !

حقوقی با ۳۵ سال کار و تحصیلات عالیه و اشتغال در رده های مدیریتی و همانطور که در حکم بازنشستگی آمده با خدمات ارزنده ….!

تازه میگویند نسبت به خیلی از بازنشسته ها دریافتی بالایی دارم! اگر اینطور باشد که واویلا…قصدم از این مقدمه ی تلخندواره، اشاره به آن «یک ریال» آخریست، عددی که مفهومش را سالیان سال است که از دست داده اما برای اینکه در ظاهر نشان داده شود که حساب و کتاب مالی کشور از بالاترین دقت و سلامت برخوردار است، روی این «ضعیفترین» مانور داده و آنرا در محاسبات درج می کنیم.. حالا چگونه است که در این «حساب»حتی یک ریال قابل اغماض نیست ، اما هزاران میلیارد تومان گم می شوند! البته این به «مایی» که حقوقمان ، ریال، ریال محاسبه میشود مربوط نیست!!!

به مرور زمان و سختی روزگار فهمیدیم که، «ضعیف» را فقط برای شمارش و نمایش میخواهند و «الا»در حساب و کتاب واقعی «او» همان یک ریالی است که فقط خیال است و بس!

بگذریم و بیاییم روی اصل مطلب ، ارزش پولِ سکه ای ، در ذات آن نهفته است، یعنی اگر یک «سکه ی یک ریالی» را ذوب کنند ،ارزش اسمی اش تغییری نخواهد کرد ، در غیراینصورت آن واحد پولی واقعی نخواهد بود، از سویی دیگرشهروندان یک کشور باید بتوانند با پایین ترین پایه ی پولی ( یک ریال)، کم قیمت ترین کالای موجود در اقتصاد آن کشور را خریداری کنند! آیا حالا با یک ریال میتوان «دانه ی شنی» را خرید که از آن بعنوان پایه ی پولی استفاده میگردد؟!

در پایان به نظر میرسد ، بدلیل همین «خیالی» بودن پایه ی پولی کشور و مُرده پنداری روانی آن لازم است اقتصاددانان خبره که دستی در روابط مالی بین المللی دارند، برای تغییر واحد پولی چاره اندیشی اثربخشی داشته باشند.