هجوم مصلحت به اصلاحات!

متاسفانه در چند روز اخیر شاهد هجوم جماعت مصلحت طلب به آقایان مهندس جواد الباجی و دکتر علی ساری نمایندگان اصلاح طلب عرب هستیم و این امر تنها در قالب مصالح فردی این اشخاص قابل فهم و درک میباشد.بر هیچکس پوشیده نیست که در دوسال اخیر نمایندگان عرب اصلاح طلب با تغییر ریشه ای در […]

متاسفانه در چند روز اخیر شاهد هجوم جماعت مصلحت طلب به آقایان مهندس جواد الباجی و دکتر علی ساری نمایندگان اصلاح طلب عرب هستیم و این امر تنها در قالب مصالح فردی این اشخاص قابل فهم و درک میباشد.بر هیچکس پوشیده نیست که در دوسال اخیر نمایندگان عرب اصلاح طلب با تغییر ریشه ای در روند پیگیری مطالبات ،بسیار فعال ظاهر شده اند و عملکرد آنها توانسته خاطره نمایندگان ادوار هفتم ، هشتم و نهم مجلس که هیچ اعتراضی از نمایندگان اهواز شنیده نمیشد و تنها شاهد همراهی بی چون و چرای این نمایندگان با دولت ،فارغ از صواب یا ناصواب بودن اعمال دولت در استان خوزستان و شهر اهواز بودیم و کار بجایی رسیده بود که نماینده محترم اهواز بمنظور ابراز خضوع خود به دولت، لیوان آب نیم مصرف شده رئیس جمهور سابق را به منظور شفای عاجل سر میکشید و صولان و جولان بی تدبیری در استان خوزستان حال این استان را کاملا بحرانی نموده بود.

در انتخابات گذشته مجلس ، مردم یک نه بزرگ به تمام نمایندگان منفعت طلب و مصلحت جوی شخصی گفتند و با انتخابی کاملا سیاسی و با حمایت از نمایندگان اصلاح طلب در اهواز به تغییر روند مطالبه رای دادند و در بخش عربی با انتخاب آقایان دکتر علی ساریو مهندس جواد الباجی شارع عربی با صدای بلند به نمایندگان سابق اعلام کرد که بعلت عدم مطالبه گری آنها را با نمایندگان جدید جایگزین خواهد نمود تا خون تازه ای در کالبد پیگیری مطالبات شهر اهواز و استان خوزستان دمیده شود.متاسفانه صدای تغییر به غالب شهرهای استان نرسیده و جریان اصلاحات نتوانست در اکثر شهرهای استان خوزستان بصورت فعال ظاهر شود و این امر سبب گردید که جریان اصلاحات در مجمع نمایندگان استان یتیم مانده و تعداد نمایندگان اصلاح طلب در مجمع بسیار اندک و تقریبا بی تاثیر ظاهر گردد و جریان رقیب ، جریان غالب مجمع را تشکیل دهد.

این امر از همان روزهای نخست انتخاب نمایندگان خود را با انتخاب استاندار بی کفایت برای استان با رای اکثریت مجمع نمایندگان نشان داد و جریان اصول گرا بمنظور حفظ تاثیر خود بر استان از انتصاب استانداری حمایت کرد که فقط بنام اصلاح طلب است و عملا یک اصول گرای بتمام معنی است که برای تسلط جریان اصول گرا بر استان از هیچ تلاشی فروگذار ننموده و با تمام توان غالب پستهای کلیدی را به این جریان اختصاص داد و نمود این اعمال در تحویل شورای شهر اهواز به جریان اصول گرا کاملا قابل رصد و پیگیری گردید.حال با تسلط جریان اصول گرا بر مجمع نمایندگان و وجود استانداری با رفتار کاملا همراه اصول گرایی و مدیران استانی منتسب به این جریان، نمایندگان اصلاح طلب میبایست شمشیر را از رو بسته و به جنگ تمامی این طیف میرفتند و راه حلهایی در این روند معیوب را بمنظور حصول نتیجه پیگیری مینمودند.

واقعا در خصوص موضوع پیگیری روند متوقف نمودن پروسه انتقال آب کارنامه دکتر ساری در دوسال اخیر کاملا قابل دفاع میباشد و این نماینده به همراه مهندس الباجی غالب توان و وقت خود را در راستای حصول نتیجه در متوقف نمودن تلاش های مافیای انتقال آب را ناکام گذارده و اوج این تلاش در متحد نمودن خیل عظیمی از نمایندگان استانهای متضرر از انتقال آب کارون در رای عدم اعتماد به بی طرف ظهور و نمود پیدا کرد که در این جریان جناب دکتر ساری بواسطه دانش آموخته بودن در علوم آب و انرژی بعنوان لیدر اصلی اتحاد نمایندگان به وزارت بیطرف که انتقال آب به فلات مرکزی ایران را یک وحی منزل میدانست، را بعهده داشت و توانست بحث آب را از یک موضوع دسته دوم به یک مطالبه عمومی و ملی بدل کرده و برای اولین بار در کشور مشکلات و مطالبات زیست محیطی تاثیر مستقیم خود در روند رای آوری یک وزیر را نشان داد و به دولت اعلام کرد که هرکس را میخواهد برای وزارت نیرو معرفی کند میبایست به قضیه انتقال آب آگاه باشد و برای ساماندهی انتقال آب در حد فقط مصارف خانگی به استانهای مرکزی برنامه مدون و مشخصی داشته باشد والا با مخالفت و عدم رای آوری استانهای متضرر مواجه خواهد شد.

این اتحاد هیچگاه در ادوار گذشته بین استانهای متضرر از انتقال آب، حاصل نگردید و در دوره کنونی دکتر ساری با کمک مهندس الباجی توانستند نمایندگان را حول محور انتقال آب متحد نمایند و همین امر اگر محقق گردد و تنها دستاورد آنها در این مدت باشد، برای تقدیر از آنها و حمایت همه جانبه شارع کفایت میکند.

نمره مثبت دیگر در کارنامه دکتر ساری برملا نمودن تقلب رایج و بدون ترس در انتخابات شورای شهر اهواز است که تقلب در انتخابات اهواز به امری کاملا عادی بدل شده بود و ایشان توانست با ایجاد بازرسی انتخابات و کشف این تقلب تودهنی محکمی به متقلبان و حامیان آنها بزند و بی کفایتی و بی لیاقتی مدیران عالی استان و شهر اهواز را برای همگان عیان کرده و متقلبان را عریان نماید و گامی بزرگ در صیانت از آراء مردم بردارد و تمام افراد متقلب را وادار نماید که در آینده، پیش از هر تقلبی به پروسه کشف آن نیز توجه نمایند و برگزار کنندگان را بر این داشت که در آینده تمام دقت خود در روند انتخابات سالم و صیانت از آراء عامه مردم را بکار بسته و از تقلب مجدد جلوگیری کنند و این برگ زرین دیگری در کارنامه دکتر ساری است که ایشان را از تمام نمایندگان حال حاضر استان متمایز نموده و از ایشان تصویری از یک نماینده اصلاح طلب واقعی را به نمایش بگذارد که به اصول اصلاحات پایبند مانده و در غالب امور با فراکسون امید هم صدا باشد.

حال با توضیحات مختصر بالا که تنها گوشه ای از دستاوردهای نمایندگان لیست امید اهواز را نمایان میکند و نشان میدهد که نمایندگان این دوره بجای مصلحت خواص بدنبال مصلحت عامه میباشند، این موضوع مطرح است که مجموعه افراد مصلحت طلبی که خود را به والی جوان چسبانده و طرح پراگماتیسم یا مصلحت جویی را مطرح مینمایند و بجای مصلحت عامه بدنبال مصلحت و منفعت خواص هستند، آیاصلاحیت نقد عملکرد نمایندگان فعال و مردمی را دارند و یا اینکه قصد آنها همسو کردن نمایندگان با منافع شخصی آنهاست؟

سید علی محبی