نامه بی سلام و بی سر

«سلام» مم را از ابتدای نامه ام بریده ام…پسرتان گفته اند که نامه بی «سلام» مثل «مرد سر بریده» است….خب حداقل نامه ام مثل شماست…آ ه ه ه ه…میخواستم چیز دیگری بنویسم…نمیدانم چه شد که بازهم سر خوردم و وارد «مذبح» شدم…از تو فرار هم کنم باز مرا به خودت میکشانی…«میکشی» مرا «ح س ی […]

«سلام» مم را از ابتدای نامه ام بریده ام…پسرتان گفته اند که نامه بی «سلام» مثل «مرد سر بریده» است….خب حداقل نامه ام مثل شماست…آ ه ه ه ه…میخواستم چیز دیگری بنویسم…نمیدانم چه شد که بازهم سر خوردم و وارد «مذبح» شدم…از تو فرار هم کنم باز مرا به خودت میکشانی…«میکشی» مرا «ح س ی ن»…اشک هایم را جاری نکن…قصد معاتبه دارم…دلخوری ام را با «سر خوردگی ات» به اشک نکش…چرا اجازه نمیدهی ببینیمتان…؟!

«مولی الکونین… اباعبدالله الحسین»…چگونه باور کنم ، ارباب دو گیتی ، اجازه نداد ، «سیه رویش» ، زائر «سیه پوشش» باشد…؟!در این دو سال ، هر «مقدمه» ای را واجب داشتم تا اربعین داشته باشمتان…ولی نشد…نهیب زدم به خود … و ناخود و ناخدا …. ولی نشد…چه باید بشود که بشود…؟مگر نگفته اید از غریب طوس بخواهید…؟

خواستیم…ولی نشد ….ناگاه ، به صفحات مقتلتان آگاه ،،، و به التماس مادرانه ی ، خواهراتان غرق در آه شدم…یادم آمد ، تقلا برای «ایستادن» را از شما و التماس برای «داشتن» را از خواهرتان ، سر مشق بگیرم…

شروع کردم…

مثل خواهرتان…

«وا محمداه»…

«وا علیاه»…

«وا فاطمتاه»…

چرا کسی جوابش را نمیدهد…؟

چرا کسی جوابم را نمیدهد…؟

به که باید بگویم…؟

خواهرت التماسشان میکرد …؟

نوکرت التماستان میکرد…؟

از که بخواهم و به کدام روضه تان تأسی کنم تا پاسخم را … بگیرمتان…؟

به التماس های خودتان پناه آوردم…

اشک ها مهلتم بدهید…

التماستان برای اذان گفتن «علی اکبر» …

التماستان برای آب دادن به «علی اصغر»…

التماستان برای بلند شدن «ابالفضل»…

التماستان برای نیامدن «رباب»…

التماستان برای رها کردن «مخیم» ….

التماس چشمتان به «زینب» …

خب …

بس است …

جلو تر نمیرویم…

از پشت مرزها …

از پشت بام خانه مان تا حرم…

«سلام» … نه… «وداعتان» میکنیم…

در این مکاتبه پر معاتبه خبری از «سلام» نیست…

به خودتان و خواهرتان و اهل حرمتان در «وداع» اقتدا میکنم…

وداع اربعینیه ما ، دلگیر تر از وداع های مقتلتان است …

مثل وداع دخترتان…

تنها مونسمان رقیه سادات است …

این ناز دانه را هم قبل اربعینتان «سلام» ش را بریدند و «وداع» دادند…

آه….
خسته شدم…هر کار میکنم «نامه بی سلام» و «سر» بریده ام «وداع» نمیکند…اینطور که معلوم است این نامه «بی سلام و بی سر» ، مثل خودتان تکه تکه شده …حتی «وداع» و پایان هم ندارد…