یادداشت تحلیلی “دکتر حیصمی” پیرامون شرایط سیاسی استان و انتخاب استاندار آینده خوزستان!

در روزهای اخیر و بدنبال کنار رفتن ناگهانی استاندار محترم جناب آقای دکتر مقتدائی وعدم رمز گشائی دولت محترم از انگیزه و چگونگی این تغیر در مدیریت عالی استان،شاهد تحرکات وسیع جریانات سیاسی ملی و محلی وتشکلهای سیاسی ودسته جات اجتماعی مردمی ونمایندگان فعلی ومنتخبین جدید و افراد ذی نفوذ هم استانی تهران نشین برای […]

در روزهای اخیر و بدنبال کنار رفتن ناگهانی استاندار محترم جناب آقای دکتر مقتدائی وعدم رمز گشائی دولت محترم از انگیزه و چگونگی این تغیر در مدیریت عالی استان،شاهد تحرکات وسیع جریانات سیاسی ملی و محلی وتشکلهای سیاسی ودسته جات اجتماعی مردمی ونمایندگان فعلی ومنتخبین جدید و افراد ذی نفوذ هم استانی تهران نشین برای شناسائی و پیشنهاد فرد یا افراد مناسب این جایگاه به وزارت محترم کشور بوده ایم.تحرکاتی که از سوئی به جهت روح پویائی وبرون رفت جامعه از پوستین جمود و بی انگیزگی وتساهل در سرنوشت خود و پدیدارشدن امید در جامعه،باید آنرا به فال نیک گرفت.

814535641_1197351 

اما به جهت احتمال بروز مواجهه های تندوناخواسته برخی افراد و گروهها،که از سرمایه ها و ذخایر جامعه ما بشمارمی آیند،ویاخدائی ناخواسته راهبردهای تخریبی و حذفی احتمالی،که وحدت مردم واقوام را به مخاطره می اندازد،باید ادامه این مباحثات و مناقشات و کشدار شدن انتصاب استانداررا تهدید و مضربه حال توسعه وانسجام نخبگان اقوام مختلف استان دانست. بویژه آنکه فرد یا گروه وجریان سیاسی متفق علیه ،در استان، که بتواند با خرد گرائی و مصلحت اندیشی عمومی وبا عبور از منافع فردی وگروهی ،بعنوان مرکز ثقل و فصل الخطاب، به این طناب کشی فرسایشی خاتمه دهد و با انسجام نیروها ومشورت دهی مفید و موثر دولت را در رسیدن به تصمیم کمک کند،مشاهده نمی شود.

هر چند در شرایط رقابتهای منفی و تجربه شده کنونی ،مطالبه گری و جهت گیریهای بومی و قومی مردم را امری بدیهی و مقبولی کرده است،اما این نافی ودر تعارض با ضرورت توجه به برنامه ها وراهبردهای توسعه ای،در کنارعنایت به ویژگیهای شخصیتی(که علت العلل عمده تضرر استان ازعملکردمدیریت عالی قبلی بوده است) ودقت در پیشینه عملکردی اشخاص واطلاع از ایده ها وژرفنگری آنهابرای توسعه پایدار واستفاده متوازن ازنیروهای انسانی و منابع وفرصت های در اختیار وایجاد انسجام اقوام وبرقراری عدالت اجتماعی، نیست. جمع بین این دو مطلوبتر و مورد مطالبه است.که متاسفانه در کارنامه استانداران پانزده گانه تاریخ استان جمع این دو مشخصه راسراغ نداریم. بی شک هر چند استاندار غیر بومی ممکن است برای برخی افراد وجریانات سیاسی یک فرصت باشد.

یقینا برای مردم وتوسعه استان یک فرصت سوزی و تاخیر و بلکه عقب گرد است.وتکرار فرصت دهی به حضور مدیران و استانداران چمدان به دست بی تعلق به فرهنگ وبی ریشه درخاک استان،تکرار خیانتی آشکار به خواسته و اعتماد مردم به دولت و نخبگان خود است وخسرانی آشکارا است. امااز آنجا که در این روزها شاهد بودم که مردم و نخبگان و برخی نمایندگان منتخب وروحانیت معزز،براساس تحلیل و شناخت خود از شرایط استان و مطالعه نیازها وضرورتها وبه قصد پیشگیری از ادامه ضرر و زیانها وبه حراج نگذاشتن منابع وبا هدف اصلاح شرایط زیست محیطی وافزایش خودباوری واعتماد و اتکای به فرزندان ریشه دار در تاریخ استان و تابو شکنی، نام این حقیر(بی اعتنا به علاقه وانگیزه اینجانب) و برخی فرزندان دیگر استان را مطرح و مورد حمایت صادقانه قرار داده اند، لازم میدانم که نکاتی رابه اختصار به قرار زیرمعروض دارم؛

1-اینجانب برخود فرض میدانم در مرتبه اول از کلیه دوستان عزیزی که این حقیر را دربوته نقدخویش قرار داده ونظرات خود را به من هبه کردند سپاسگزاری نمایم.در مرتبه بعد از همه مردم ودوستانی که با شناخت وظن خیر خواهانه خوداین حقیررا پیشنهاد خدمتگذاری کرده اند وبا تماس تلفنی و یا حضوری و یا گفتگو درغرفه های مجازی و تنظیم تومار ومراوده با شخصیتهای سیاسی و مذهبی ملی و منطقه ای و….تلاش قابل ستایشی کرده اند،تقدیر و تشکر نمایم.

2-برخی دوستان از اینجانب به دلیل عدم تحرک لازم درپیگیری موضوع خودم گلایه مند بوده وهستند.البته احتمالا این انتقاد از سوی کسانی است که شناخت کافی از این حقیر ندارند.بنابر این عرض میکنم که هر چند بلحاظ عرفی این قبیل مراودات ولابی گری های سیاسی در نظام سیاسی ماامری بدیهی و مقبول شده است،اما ازآنجا که نگرشم به این فرصتها نه ازنوع کاریابی و نه از دسته شهرت طلبی و تفوق خواهی است.باعرض شرمندگی علاقه ای به این پیگیری ندارم.واین نقد و ایراد را می پذیرم.

3- دوستان دیگری نیز در توجیه تصمیم سیاسی یک تشکل اصلاح طلب استان در معرفی افراد دیگر و عدم ذکرنامی ازاینجانب،ایراد را متوجه این حقیرکرده و آنرا ناشی ازغیر تشکیلاتی بودن من،به زعم این بزرگواران،ویا ارتباطات از نوع رومانتیسی!!!!دانسته اند.که باید عرض کنم مبنای ارتباط و یا عدم ارتباط من با جریانات سیاسی هیچگاه از نوع ویژه خواری نبوده ونیست و اتفاقا ارتباط ضعیف من با برخی تشکلها دقیقا به دلیل تنفر از این قبیل انگیزه هااست.اعتقاد و التزام من به جریانات سیاسی بر اساس تربیت دینی واخلاق مداری وارزیابی گفتمان و پذیرش قول” احسن” برمبنای آیه کریمه”فبشر عبادی الذین یستمعون القول و یتبعون احسن ” است.همانگونه که استحضار دارید حضور فعال و اثر گذارم در رقابت انتخاباتی اخیر مجلس و حمایت از لیست امید در اهواز و بهبهان از نوع التزام به تشکیلات مد نظر ویا به دعوت آنها نبوده است وضمن اینکه بر کسی منت ندارم صرفا عمل به تشخیص وتکلیف نمودم. درثانی این حقیر ترجیح میدهم تنها ازنردبان شایستگی و قابلیت هایم بالا بروم وهیچگاه بردیوار دیگری نقاشی نکنم. ثالثا اقبال ومحبت بزرگوارانه مردم در حق این حقیر از نوع گرایش تشکیلاتی و تبلیغ و بستر سازی ساختار مشخص سیاسی نیست. بلکه معتقدم”من کان مع الله کان الله معه”. وقلبا بر این باورم که مردم خائن را از خادم خوب می شناسدوخدمات را”نه اشخاص کاریزما را”ارج می نهند. لذا سپاسگزارعنایات خاصه وعامه پروردگارم وتنها به رحمت او امیدوارم.

در نهایت و مهمتراز همه اینکه باید دانست که صف بندیهای مردم در انتخابات خرداد92 که فضای جدیدی را برای سیاسیون احیا کرد،از نوع صف بندی سیاسی نبوده وپیروزی حاصله هم ناشی ازرودر روئی دو تشکل سیاسی وظفرمندی ساختاری نبوده است.بلکه صف بندی مردم از نوع عملکردی و اعتراض به خلافکاریها و خیره سریهائی بوده که طی هشت سال در حق مردم روا داشته شده وعزت،معیشت،رفاه ، امنیت وحتی مقدسات مردم را به سخره گرفته بود وهمه چیز را به مخاطره انداخته بود. وشکست اصولگراها از این جهت نبوده که فاقد ساختار و تشکیلات منسجم ویا ثروت ومکنت بوده اند، بلکه برعکس بنیان تشکیلاتی آنها خیلی هم محکم تر،منسجم تروگسترده تر وپر رونقتربوده است. بلکه شکست وسردر گمی آنها دقیقا بدلیل اعتماد به ساختار و تشکیلات فربه و فراموشی مردم واتکا و اعتماد به قدرت بوده که موجب شده تا همه تخم مرغهای خود را در سبد احمدی نژاد گذاشته وسرنوشت خود را به او گره بزنند.و اکنون هم بایدهوشیار باشیم که مردم با هیچ جریان سیاسی عقد اخوت نبسته اند. بلکه مردم ما در دهه چهارم از عمر انقلاب اسلامی،گفتمان شناس و عملکرد پسندند. وتشکلها هم باید نگاه هشان را نسبت به مردم تغیر دهند.وباید بدانیم که اگر روزی ما نیز،بعنوان دایه دار اصلاح طلبی،دچار چنین غرور و خوپسندی و خیره سری شویم و فقط به خود وحزب و تشکیلات خود دل مشغول شویم وارزش دیگری ماورای آن را تصور نکنیم وبه رضا و اعتماد مردم پشت کنیم ،مطمئنا این مردم ازگرد ما دورخواهند شد. وبه سرنوشت آنها دچار خواهیم شد.

4-ودر آخر اینکه ضمن تشکرمجدد از همه مردم و دوستانی که در این روزها بر اساس حس تکلیف و تشخیص خود در حق این حقیر اظهار لطف ومحبت نموده اند.این نکته را یادآوری میکنم که برگزیدن و انتصاب استاندار از وظایف قانونی و ذاتی وزارت کشور و هیات محترم وزیران است،لذا این اظهار نظرها وپیشنهادات صرفا در حد ارائه مشورت ودر صورت درخواست دولت محترم وباهدف سازگاری وکاهش هزینه استاندار جدیدوافزایش موفقیت دولت در پیشبرد برنامه ها و راهبردهای نظام است.

لذا خط ونشان کشی برای دولت و یا تهدید به قهر و آشتی وتلافی در رخدادها ی سیاسی پیش رو، امر مقبول و پسندیده ای نیست.بلکه در هر حال باید تصمیم دولت را محترم شمرد وموضع گیری ها وتعاملات بعدی کما فی السابق بر اساس ظرفیت های ایجاد شده ومبتنی برعملکرد دولت محترم خواهد بود.لذا به قصدکمک به دولت محترم در انتخاب و انتصاب بی حاشیه استانداروبا کسب اجازه از محضرشما مردم عزیز و نخبگان و فرهیختگان، اینجانب خود را از دامنه پیشنهادات خارج مینمایم .

هرچند از قبول مسئولیت واهمه وهراسی ندارم و در صورت تشخیص و دعوت دولت محترم ادای وظیفه خواهم نمود.وبدینوسیله از عموم مردم و دوستان عزیز استدعای اعتماد به خرد گرائی هیات محترم وزیران در شناسائی و معرفی مدیریت عالی شایسته، با اولویت بومی، دارم.بی شک اینجانب در کنار شما وبا اتکای براخلاق مداری وتکلیف،با تمام توان حامی و پشتیبان راهبردهای منطقی و غیر تبعیضی استاندار جدید خواهم بود. وبا هوشیاری تمام حق نظارت و نقد عملکرد ایشان و سایر مدیران را برای خود محفوظ میدانیم.و بااعتماد به رحمت حق و پشتیبانی شما مردم، خود را متعهد به مقابله با هر گونه راهبردهای تبعیض آمیزومحرومیت مدار مبتنی بر سناریوهای تکراری و نخ نمای قوم هراسی کاذب و قوم برتری نژادگرایانه،مینمایم. ما توکیلی الا بالله العلی العظیم.

ارادتمند و خدمتگذار کوچک شما

عباس حیصمی