انتخابات، فقط انتخاب نمایندگان است!

دکتر حسن دادخواه: به رغم آنکه صاحبان تریبون های عمومی، در توصیه‌های خویش، نیروهای تاثیرگذار جامعه را از دو قطبی کردن جامعه بر حذر می دارند، با این وجود، آنان خویش، در فصول « انتخابات» و با بهره گیری از بازتاب گسترده تریبون های عمومی، عملا به دو قطبی شدن جامعه و مخالف و موافق […]

دکتر حسن دادخواه: به رغم آنکه صاحبان تریبون های عمومی، در توصیه‌های خویش، نیروهای تاثیرگذار جامعه را از دو قطبی کردن جامعه بر حذر می دارند، با این وجود، آنان خویش، در فصول « انتخابات» و با بهره گیری از بازتاب گسترده تریبون های عمومی، عملا به دو قطبی شدن جامعه و مخالف و موافق شدن و دوپارگی میان اقشار جامعه دامن می زنند!

برای نمونه، انتخاب اعضای مجلس شورای اسلامی یا اعضای مجلس خبرگان یا انتخاب ریاست جمهوری، تنها و تنها، مشارکت و شرکت در انتخاب اعضای یک قوه از قوای سه گانه کشور و یا انتخاب رئیس دولت و رئیس جمهور است و البته حضور رای دهندگان، بطور طبیعی و آگاهانه هر چه بیشتر باشد، بهتر است، با این توضیح که حضور و مشارکت مردم و رای دهندگان در واقع استفاده آنان از حقی است که قانون برای ایشان به رسمیت شناخته است و آنان در استفاده یا عدم استفاده از این حق، مختار هستند.

دستگاه‌های رسمی تبلیغاتی بجای آنکه برای احزاب کشور فرصتی فراهم بیاورند تا در سراسر سال با برنامه سازی و ارائه آموزش های حرفه ای، به بالابردن میزان سواد و آگاهی‌های سیاسی و اجتماعی و بلکه دانش حقوقی شهروندان و مردم و ملت، کمک کنند، متاسفانه فقط در فصول انتخابات، ملاحظه می شود که دستگاه های تبلیغاتی دولتی و افراد داخل در ساختار رسمی و اجرایی کشور، با پیوند زدن حضور در «انتخابات»، با دین و دینداری افراد و گره زدن میان شرکت در انتخابات و پشتیبانی از کلیت نظام و رژیم حکمرانی، می کوشند با توسل به ترغیب و تحریک احساسات مذهبی مردم، آنان را به پای صندوق رای و مشارکت در انتخابات تشویق کنند و وادار نمایند!

تأسف بار این که، همین دعوت و ترغیب و تحریک نیز با تکنیک‌های جذاب و زیبا و عمیق و همراه با توجیهات معقول انجام نمی گیرد و بعضا انواع و اقسام تریبون‌ها و رده ها و سطوح افراد مسئول، با بیان جملاتی بعضا غیر عقلایی و شگرف، مامور دعوت از مردم برای مشارکت در انتخابات، با تکرار جملات کلیشه ای و مکررات ملال اور، می شوند! و این‌گونه، عملا فرآیند عادی اجرای یک انتخابات ساده، به کارزاری برای تایید اصل نظام جمهوری اسلامی تبدیل می شود. بر این پایه، یک رخداد سیاسی که می تواند همراه با شکوه و شادی آور باشد به میدان رقابت سفید و سیاه میان مردم تبدیل می گردد.

جای تأسف آن‌گاه بیشتر می شود که مجریان انتخابات که علی القاعده نباید توجهی به میزان استقبال یا عدم استقبال مردم از انتخابات، داشته باشند، در فقدان و نبودن مجال و میدان فعالیت برای احزاب، وظیفه احزاب و کنش‌گران را یک تنه به دوش می کشند و افزون بر مسئولیت اجرایی، مسئولیت احزاب را در تشویق و توجیه مردم، بر عهده می گیرند!

گذشته از تشویق و ترغیب مردم به شرکت در انتخابات، به نظر می رسد که راهکارهای بنیادین، عقلایی و ژرف‌تری برای این مهم، وجود دارد بدون آنکه به احساسات دینی و ملی و میهنی مردم توسل و دست آویخته شود.
دسته ای از آن راهکارها به قرار زیر است:

۱_ فراهم آوردن زمینه های روحی و روانی و معنوی برای مشتاق شدن نیروهای توانا و دانا و شایسته و دلسوز به عضویت در مجلس شورای اسلامی، شوراهای شهر و مجلس خبرگان.

۲_ احترام به حقوق قانونی نمایندگان مجلس شورای اسلامی در تصویب قوانین و عمل به وظیفه قانونگذاری و نظارتی خویش.

۳_ تصویب قوانین متناسب و مناسب با حقوق مردم و تامین کننده آزادی فردی و اجتماعی شهروندان و برخاسته از میل و خواست و رضایت آنان.

۴- محسوس بودن نقش قوه مقننه در بهبودی بخشیدن به وضع عمومی و معیشتی و رفاه مردم.