شهری شدن روستا و مسئولیت های ما

دکتر لفته منصوری : دیروز جلسه‌ی انجمن کتابخانه‌های عمومی استان خوزستان به ریاست استاندار و با حضور رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان، معاون سیاسی و اجتماعی استانداری، مدیرکل امور روستایی و شوراهای استانداری، مدیرکل امور اجتماعی و فرهنگی استانداری برگزار شد. در این جلسه در باره ی جشنواره «طعم کتاب با عشایر» که […]

دکتر لفته منصوری : دیروز جلسه‌ی انجمن کتابخانه‌های عمومی استان خوزستان به ریاست استاندار و با حضور رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان، معاون سیاسی و اجتماعی استانداری، مدیرکل امور روستایی و شوراهای استانداری، مدیرکل امور اجتماعی و فرهنگی استانداری برگزار شد. در این جلسه در باره ی جشنواره «طعم کتاب با عشایر» که طرح ابتکاری و موفق اداره کل کتابخانه های عمومی خوزستان است؛ که در سالجاری اجرای آن، از طرف نهاد کتابخانه های عمومی کشور،  به ۱۳ استان ابلاغ شده است؛ سخن به میان آمد.من[۱] در این جلسه به سه بحران که روستا را تهدید یا در حال از بین بردن هویت روستا هستند؛ اشاره کردم:

*۱- بحران شهری شدن روستا.
*۲- بحران مهاجرفرستی روستا.
*۳- بحران مصرف‌گرا شدن روستا.

سبک زندگی روستایی و شهری به سرعت در حال ادغام شدن است. زندگی روستایی، به‌مثابه شکلی از حیات اجتماعی و فرهنگی که ارزشی فی‌نفسه داشته باشد، هنوز در گفتمان مطالعات روستایی تعریف ‌نشده است. برنامه‌های موجود هم درنهایت به سمت شهری کردن و هماهنگ کردن روستا با موازین شهری بوده است. درنتیجه، مشکلات روستایی همچنان تداوم دارند.
مهاجرت روستائیان خصوصا قشر تحصیلکرده به شهرها دومین بحران فراگیر در سده ی چهاردهم خورشیدی بوده است. بویژه در دهه ۱۳۷۵ رشد جمعیت روستایی منفی شده است. تداوم روند کاهشی جمعیت روستایی کشور طی دوره سال‌های ۱۴۲۹-۱۴۰۰ به حدود ۱۶ درصد در سال ۱۴۲۹ خواهد رسید، ایران در سال ۲۰۵۰ میلادی، کشور دهم دنیا از نظر میزان کاهش جمعیت روستایی خواهد شد.[۲]
هویت و شخصیت روستا زمانی معنا و قدرت پیدا می‌کند که در مقابل هویت شهری حرفی برای گفتن داشته باشد و بتواند خود را در کنار هویت شهری تعریف کند، نه اینکه در هویت شهری ترکیب‌شده و استحاله گردد.
هویت و شخصیت روستا از طریق عزت‌نفس، خود ارزشمندی روستاییان، اعتمادبه‌نفس، داشتن اصالت و ایمان، اجتماع توانمند و نوآور، وجود کسب‌وکار پایدار و حلال در عین کارآفرینی، تحقق عدالت توزیعی و امنیت اجتماعی، تعالی فرهنگ و اخلاق روستایی، گسترش آموزش‌های کاربردی و مهارت‌های زندگی روستایی، هم‌افزایی با طبیعت و برخورداری از محیط‌زیست پاک و پایدار، اجتماع روستایی آباد و ثروتمند، صادرات محصولات و خدمات فرهنگی روستایی از طریق توسعه‌ی گردشگری و فناوری ارتباطات تحقق می‌یابد.
متأسفانه نگاه علمی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و حتی دینی ما به روستا؛ شهری زده است. مطالعاتی که روستا را به روش پیمایش و از طریق واسطه‌های پرسشگر از دور مشاهده کرده است و شوربختانه حتی مطالعات کیفی عمیقی در این زمینه هم نداریم. درنتیجه محققان شهرنشین از دور درباره‌ی روستا نظریه‌پردازی می کنند.
من در این جلسه تاکید کردم؛ برای مبارزه با این سه بحران، نیاز به کتابخانه‌ی «مسئول» داریم. کتابخانه ای که به محیطی صرفا برای امانت گرفتن کتاب، تقلیل نیافته باشد. کتابخانه ای که در برابر محرومیتهای محیط پیرامونی خود، بی تفاوت نباشد. کتابخانه ای که نیاز مدار و اجتماع محور باشد. کتابخانه ای که کتابدارانش دائما پیگیر دغدغه های محلی باشند و این را اطرافیان کتابخانه باید حس کنند و تأثیر آن را در زندگی خود ببینند. کتابخانه ای که حفظ ارزشهای اجتماعی در اولویت آن باشد و در این راستا مجموعه سازی کند.
همان طور که برای توسعه روستایی نیاز به دانش کوچرو[۳] داریم. دانش کوچرو، پرسه زن (مردمی) شکل متفاوتی دارد و با شکل دولتی که فضای اجتماعی را به حاکمان و حکومت شوندگان و کار ذهنی و یدی تقسیم می کند؛ مخالف است. ما وقتی صحبت از ارتباط دانشگاه و صنعت و کاربردی شدن علوم می کنیم؛ دقیقا نیاز به دانش بومی کوچرو مبتنی بر بستر؛ حلقه ی مفقوده ی ما است. اسکوبار (۲۰۰۵) می گوید علم پرسه زن، به زندگی روزمره نزدیک است و درصدد استخراج ثوابت نیست، بلکه در تعقیب زندگی و موضوعی است مطابق با متغیرهای متحول.[۴]

من به جلسه پیشنهاد دادم ۵ روستای نمونه در شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز استان خوزستان انتخاب کنند. سپس از مدعیان علم (دانشگاه ها و مراکز آموزش علمی)؛ مدعیان فرهنگ و هنر (فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش، سازمان تبلیغات اسلامی، کتابخانه های عمومی و حوزه هنری)؛ مدعیان تولید غذا (جهاد کشاورزی، صنعت، بازرگانی و تجارت) و دیگر مدعیان نظیر محیط زیست، منابع طبیعی، میراث فرهنگی و گردشگری، آب و برق بخواهند تمامی دستاوردهای علمی، کارشناسی و اجرایی خود را در یک برنامه یکپارچه و به اصطلاح بر یک پلتفرم و مدت زمان مشخص، در این ۵ روستا  بکارگیرند.

آیا می توانند روند شهر نشینی و مهاجرت فرستی روستاها را کُند کنند؟ آیا می توانند روستا را تولید محور کنند و روستائیان را ثروتمند سازند؟ اگر نتوانند پس همه ی داشته ها و ادعاهای آنها انتزاعی است و هیچ انضمامی به نیازهای جامعه ندارد. لَا خَیْرَ فِی کَثِیرٍ مِنْ نَجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَهٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَیْنَ النَّاسِ ۚ وَمَنْ یَفْعَلْ ذَٰلِکَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا.[۵]

 

پانوشت:

[۱] – عضو حقیقی انجمن کتابخانه های عمومی استان خوزستان
[۲] – United Nations. (2019). World Urbanization Prospects, the 2018 Revision. New York.
[۳] – Nomad Science.
[۴] – شهرکی، حسن (۱۳۹۵)، تحلیل انسان شناختی کارآفرینی و توسعه روستایی در عصر جهانی شدن: مطالعه موردی استان همدان؛ پژوهش های انسان شناسی ایران، دوره ۶، شماره ۱، ص ۳۷.
[۵] – در بسیاری از سخنانِ درِگوشی (و جلسات محرمانه) آنها، خیر و سودی نیست؛ مگر کسی که (به این وسیله،) امر به کمک به دیگران، یا کار نیک، یا اصلاح در میان مردم کند؛ و هر کس برای خشنودی پروردگار چنین کند، پاداش بزرگی به او خواهیم داد. (ترجمه مکارم شیرازی)