نگرشی بر واقعیت های تئاتر عربی

رحیم عچرش : تئاتر عرب بدون نقد کاربردی برای نسل های بعدی عقب مانده وناقص الخلقه منتقل خواهد شد .. بیشتر آنچه گفته می شود ( = ونوشته نمیشود ) چیزی جز نقد مخرب پیرامونی وحاشیه ای و یا تشویق همراه با تعارفات غیر واقعی ، نیست !! اساساً نمایش در بین ما فاقد دو […]

رحیم عچرش : تئاتر عرب بدون نقد کاربردی برای نسل های بعدی عقب مانده وناقص الخلقه منتقل خواهد شد .. بیشتر آنچه گفته می شود ( = ونوشته نمیشود ) چیزی جز نقد مخرب پیرامونی وحاشیه ای و یا تشویق همراه با تعارفات غیر واقعی ، نیست !! اساساً نمایش در بین ما فاقد دو عنصر محوری و بنیادین *”نقد وحمایت” است.
تا جاییکه حتی یک نفر با تخصص “ناقد” در لایه های مختلف ادبی و اجتماعی عرب یافت نمیشود واین مصیبتی بزرگ ونقیصه ای حیاتی برای تئاتر بحساب می آید . رفتار و رویکرد ما با روزنامه نگاری واطلاع رسانی که از آن به سلطه ی چهارم نام برده می شود خیلی کم رنگ وهمراه با بی حوصلگی واهمال است که متاسفانه این حوزه مهم و پر اثر را به مکالمات روزمره و کم مایه واتساپی واینستاگرامی واگذار کرده ایم که در این رهرو نخبگان ما یا خاموشند یا به مجادلات ومناقشات بی ثمر مشغولند .
نبود نقد، تئاتر عرب را تضعیف می کند ودر چشم اندازی به مقوله «تئاتر آینده… تغییرات و تصورات» میتوان افقهای پیش رو به وضوح مشاهده کرد . آیا تغییر ، تحول وپیشرفتی در ماهیت نمایشهای عربی حاصل خواهد شد ؟ آیا این درجا زدن و چرخیدن در یک دایره ناشی از عدم وجود امر نقد در جامعه ی تئاتر نیست ؟
«چرا بیننده عرب ابتکار عمل را به دست گرفته و به تئاتر پشت کرده است ؟ چرا باید با خواهش والتماس مردم را برای دیدن اجراهایمان دعوت کنیم ؟ چرا واقعیت زنده خود را مورد ارزیابی وآسیب شناسی علمی قرار نمیدهیم ؟ چرا نمی پذیریم تئاتر ما فاقد درونمایه و محتوای گیراست ؟ چرا چالش بزرگ را در نمی یابیم تا اندازه ی شکاف گسترده بین نخبگان تولیدکننده فرهنگ و دریافت کنندگان آن را آشکار کنیم ؟ آیا خیابان عرب نخبگان فرهنگی را دور زد و آنها را پشت سر گذاشت ؟ آیا روشنفکران و هنرمندان عرب از خیابان عرب عذرخواهی خواهند کرد ؟ «آیا روشنفکران باید در هر چیزی که به گیرنده عرب ارائه کرده اند تجدید نظر کنند ؟
و این یادآور موضع آنها پس از مرور چهل واندی سال از پیروزی انقلاب اسلامی است که بستر وظرفیت بسیار بالایی برای تکوین “هنر متعهد و ملتزم” فراهم کرده است ، میباشد .
هنرمند حق دارد ادعا کند که نتیجه آن چیزی است که در چهل سال گذشته ارائه کرده است چرا که استقبال پررنگ یا حمایتی از سوی گیرنده ومتلقی هنرش ندیده است . خیابان عرب نیز چهل سال صبر کرد و روی آن شرط بندی کرد اما کار واجرایی در سطح مطلوب دریافت نکرد .
رسانه ها هم تا حدودی به نقش خود عمل نکردند و کنار نمایش عربی نبودند و میتوان گفت فقط به ترویج نمایش های تئاتری خنثی اکتفاء کرده اند .از دیگر سو همجواری با کشورهای عربی که فرصتی بی نظیر برای بیزینس هنری برای تئاتری های عرب محسوب میشود همچنان در حال سوختن است و به جرأت میتوان گفت تاکنون حتی یک اجرای غیر جشنواره ای در کشورهای مذکور نداشته ایم .
همه ی این موضات و موضاعات دیگر که خارج از مقتضیات این نوشتار است نیازمند همت و تلاش همه نخبگان و بزرگان تئاتر عربی در ایجاد فضایی برای نقد وآسیب شناسی سازنده میباشد .به امید روزی که پس از هر اجرا چندین حلقه برای نقد آن تشکیل شود ودر راه ارتقای کیفی تئاترمان قدمهایی مؤثر وبزرگ برداریم .. ان شاء الله