زنی برای وصل

محمد دورقی :دو روز است که فاطمه تمیمی بازداشت شده است ومن هم دو روز است که دارم با تامل آثار و فعالیت های ایشان را واکاوی می کنم . پیش از این، کم و بیش آثار ایشان را دیده و مطالعه کرده بودم. این بار اما با وسواس و حساسیت یک منتقد کنجکاو به […]

محمد دورقی :دو روز است که فاطمه تمیمی بازداشت شده است ومن هم دو روز است که دارم با تامل آثار و فعالیت های ایشان را واکاوی می کنم . پیش از این، کم و بیش آثار ایشان را دیده و مطالعه کرده بودم. این بار اما با وسواس و حساسیت یک منتقد کنجکاو به سراغ این آثار رفتم.در پایان این تامل کوتاه اما عمیق تصویری که از خانم تمیمی در ذهنم پدیدار شد تقریبا همانی بود که در اوایل آشنایی مجازی با ایشان پیدا کرده بودم

زنی جوان در حال نقاشی کردن یکی از نوارهای رنگین کمان اقوام در آسمان فرهنگ ایران. زنی برای وصل نه برای فصل.زنی که با هیچ منطقی و از زاویه نگاه هیچ نگرنده ای اپوزیسیون هیچ جریانی نیست. مقوله بندی و عنوان سازی برای ایشان و فعالیت های ایشان کار دشواری نیست: فعال فرهنگی. یک فعال فرهنگی مطلقا بی حاشیه که نه مخالف خوان است ونه نیات نامکشوف دارد. مسالمت آمیز و ساده اما توام با عشقی ژرف و پر شور بدنبال حفظ میراث فرهنگی عرب خوزستان ست و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نیست. ایشان گسست بین نسلی را آشکارا یک تهدید برای اقوام می داند و بر این اساس است که می خواهد با گرد آوری بازی های محلی، ترانه های قدیمی ، لالایی های مادران، حماسه ها و همه مولفه های فرهنگی ِمردمان قدیم این دیار و انتقال آنها به نسل جدید ، جهان قدیم را از فراموشی و جهان جدید را از بی هویتی نجات دهد. این کار ماهیتا کاری بی بُعد است.

کاری برای خود و قائم به خود. فاطمه تمیمی صیانت از سرمایه فرهنگ قدیمی و احیا میراث فرهنگی قوم عرب را به همان نیت و به همان شکلی انجام می دهد که فعالین فرهنگی دیگر اقوام هم انجام می دهند. ایشان معتقد است که هر پیرزن و پیرمرد عرب خوزستانی که از این خاک رخت بر می بندد بخشی از میراث فرهنگی قوم عرب را با خود به زیر خاک می برد. این گزاره و این اعتقاد با هیچ متره ای سیاسی نیست. گشت و گذار کوتاهی در مراکز سیمای استانها ما را با این واقعیت بدیهی مواجه می کند که در همه آنها هستند افرادی که به پای صحبت های قدیمی ها می نشینند و نفایس فرهنگ قدیمی را استخراج می کنند تا زمان حال را با آنها بیارایند. فاطمه تمیمی هم، معدن گذشته این دیار را می کاود تا از آن مصالحی برای ساختن فرهنگ حال استخراج کند. با چه منطقی این کارسیاسی و تهدیدآمیز است؟ فاطمه تمیمی اگر در برخی نوشته های کوتاه توضیحی اش از مفهومی بنام وطن می گوید این وطن نه آن وطن است که در ذهن شوونیست ها و جدایی طلبها متجلی می شود بلکه مراد فاطمه تمیمی از وطن ، بودنگاه و جای باش همه مردمی ست که اشتراکات فرهنگی برجسته ای دارند.

نیت خوانی تنگ نظرانه و تفسیرهای مضیق را متوقف کنید و بگذارید فاطمه تمیمی شیدایی هایش را از سر بگیرد. بگذارید پا بر ابرهای سفید پس از باران بگذارد و نقاشی رنگین کمان را از سر بگیرد. این کار برای امنیت و ثبات این کشور از بازداشت موثرتر و مفیدتر است.بدانید و فراموش نکنید که زنی که بال از فرهنگ دارد هیچگاه در آسمان سیاست پرواز نمی کند و فاطمه چنین سلوکی دارد. پرهای طاووسی هزاررنگش را جز در فضای فرحبخش فرهنگ باز نکرده است . فاطمه تمیمی را از بازداشتگاه مستقیما به یک سالن بزرگداشت ببرید و در میان دست و سوت ممتد حاضرین از او که سلیم النفس ترین احیاگر فرهنگ اقوام است تقدیر کنید چرا که ملکه ای که در مملکت فرهنگ تاجگذاری می کند حتی برای نفیس ترین گنج ها هم به سراغ خرابه های سیاست نمی رود.