هور العظیم؛ در باب آفتاب تابان خانم نیلوفر ابتکار!

دارم به عکس های ماهی های تلف شده ی هور نگاه می کنم… ماهی هایی که شوری و آلودگی و کم آبی آن ها را کشته… هر روز می کشد… تقریبا همه ی دوستانی که من را می شناسند می دانند که من هور را دوست دارم… همیشه فکر کرده ام که تکه ای از […]

دارم به عکس های ماهی های تلف شده ی هور نگاه می کنم… ماهی هایی که شوری و آلودگی و کم آبی آن ها را کشته… هر روز می کشد… تقریبا همه ی دوستانی که من را می شناسند می دانند که من هور را دوست دارم… همیشه فکر کرده ام که تکه ای از بهشت خدا باید جایی شبیه این باشد… اما حالا نمی خواهم از این منظر حرف بزنم… می خواهم صرفا از یک دروغ حرف بزنم…

نمی دانم شماها یادتان مانده یا نه… اما من به وضوح یادم هست که خانم معصومه ابتکار(نیلوفر ابتکار… یا همان خواهر مری) در یکی از روزهای منتهی به انتخابات حرف از این زد که هور العظیم پر از آب است… اما نمی دانم چرا برخی این حقیقت را که مثل آفتاب تابان است انکار می کنند… من فکر می کنم که خانم ابتکار آن قدر در تاریکی مانده که فکر می کند سوسوی هر شمعی آفتاب تابان است… البته احتمال دیگر هم آن است که ایشان حرف خلاف می گویند…

حالا حقیقت برای همه روشن است… ابتکار یک طرف ایستاده… و حقیقت در طرفی دیگر… شاید فردا(اگر فردایی مانده باشد) کسی از قراردادهای نفتی حرف بزند که هور فدای آن ها شد… و از سهم بعضی ها از آن قراردادها… شاید هم اصلا فردایی در کار نباشد… اما هر چه هست هور دارد می میرد… دور از هیاهوی ما بر سر پست ها و صندلی ها… و وقتی بمیرد ما هم خواهیم مرد…

? پی نوشت نخست: احتمالات نشان می دهد خانم ابتکار برای دولت بعد هم در همین پست باقی می ماند… فقط آن وقت یکی باید توضیح دهد که بر مبنای چه عملکرد موفقی ایشان ۱۶ سال در این منصب جا خوش کرده اند… البته اگر مبنای سپردن پست ها عملکرد باشد…

? پی نوشت دوم: خب… این که حال هور بد است البته به هییییچ وجه به معنای آن نیست که حال عمارت «المرکز الثقافی» بد است… حال این عمارت خیلی هم خوب است… مخصوصا با صد و پنجااااه میلیون تومان بودجه برای مرمت… مبلغ هنگفتی است… شما نگران نباشید…

عبدالقادر سواری