نگاهی به انتخابات کانادا و حقوق شهروندان خارجی / حمزه سخیراوی

چند روزی از انتخابات مجلس در کشور کانادا می گذرد و مردم با رأی خود حزب حاکم را پس از ده ‏سال کنار زده و دولتی جدید را انتخاب کردند ، دولتی که کمتر تنش زاست و بیش از نیمی از کابینه آن ‏را زنان تشکیل می دهند و مهمتر از آن ملغمه ایست از […]

چند روزی از انتخابات مجلس در کشور کانادا می گذرد و مردم با رأی خود حزب حاکم را پس از ده ‏سال کنار زده و دولتی جدید را انتخاب کردند ، دولتی که کمتر تنش زاست و بیش از نیمی از کابینه آن ‏را زنان تشکیل می دهند و مهمتر از آن ملغمه ایست از ملیت های مختلف. شخصی از سیکهای ‏هندوستان به وزارت دفاع رسیده و بانوی افغانی به وزارت نهادهای مدنی ، وزیر دیگر با تابعیت ‏مغولی هم در این کابینه دیده می شود . ‏ در عجبم که این همه اشخاص با اصالت غیر کانادایی و تبیعتا دین و مذهبی غیر از دین و مذهب ‏اکثریت جامعه چگونه مورد اعتماد عمومی قرار می گیرند و چگونه است که از همان ابتدا راه را بر ‏این اجانب سد نکرده اند تا به چنین مناسب بالایی نرسند .

آخر مگر ممکن است کسی از ملیتی دیگر ‏چهار روز نشده که به کانادا آمده بر صندلی مهمترین وزارتخانه ها تکیه زند . اصلا از کجا معلوم که ‏اینها فرهنگ بیگانه خود را بر این کشور حاکم نکنند ؟ از کجا معلوم که آن وزیر افغان راه را بر ‏گسترش القاعده و طالبان هموار نکند ؟ یا آن یکی وزیر اطلاعات فوق سری کانادا را به موطنش ‏نفرستد ؟ برای شما عجیب نیست ؟ برای من که بسی جای تعجب است ، تناقض پشت تناقض ، اصلا دچار استیصال در درک این واقعیت ‏شده ام .‏ من که برای استخدام در هر اداره ای با سمت یک کارمند ساده آنچنان در هفت خوان گزینش و حراست ‏ماندم تا آخرش هم دست از پا درازتر و با وصله هایی عجیب و غریب ـ که معنای آن را هم می دانستم ‏و از بزرگترها که بصیرتی بیشتر داشتند پرسیدم ـ به خانه روان شدم .‏ هربار که برای استخدام حتی پاره وقت به این سو و آن سو رفتم ، با انبوهی از اتهام های از پیش تعیین ‏شده به خود مواجه شدم و من مکلف بودم به هر طریق ممکن خود را مبرا از آنها بدانم و در آخر نیز ، ‏کسی دیگر را با تعهد بیشتر ، زودتر از من استخدام کرده بودند .‏ من تاکنون بارها از اشخاص خاصی شنیده بودم که کانادا جای پناهنده هاست و فراری ها از موطن ‏خویش و چون پول دارند ، هر خلافی هم در وطن خود کرده باشند باز هم آن کشور با آنها مدارا می کند ‏و می پذیردشان .‏ اما حالا این سوال به مجموعه سوالهای بی پایانم افزوده شده که ، پس چرا مردم کانادا که در نظم و ‏پاکی نظام اداری بر طبق گفته سازمانهای جهانی در رده بالایی هستند ، به چنین افرادی اعتماد کرده و ‏حتی برخود مقدم می شمارند و دین و مذهبشان نمی پرسند و هفت پشتشان را نمی کاوند تا جرمی را به ‏آنها نسبت دهند ؟ آیا دیوار کج اینان ـ صد البته کانادایی ها ـ با نفوذ و رخنه بیگانگان همچنان پابرجا می ماند و یا تا ‏چندی دیگر شاهد جنگ اقوام در کشور کانادا خواهیم بود که نتیجه اعتماد بیش از حد به خارجیان و ‏حتی هموطنانشان می باشد