راهبرد مرگ موثر (تابلوی مینیاتوری امام حسین ع در نگارخانه کربلا) / محمد دورقی

 خوانش مورخان و قرائت روایت گران از واقعه های تاریخی وجوه مختلفی دارد. یک مورخ نامسئول و مغرض با سو ءتعبیر ارادی و تعمدی و یک مورخ نا آگاه که به کنه و کیفیت وقایع واقف نیست با کج فهمی و سوء ادراک ناخواسته ، نقش بسیار زیادی در وارونگی تاریخ و “تضلیل” مخاطبان آن […]

 خوانش مورخان و قرائت روایت گران از واقعه های تاریخی وجوه مختلفی دارد. یک مورخ نامسئول و مغرض با سو ءتعبیر ارادی و تعمدی و یک مورخ نا آگاه که به کنه و کیفیت وقایع واقف نیست با کج فهمی و سوء ادراک ناخواسته ، نقش بسیار زیادی در وارونگی تاریخ و “تضلیل” مخاطبان آن دارند. در مقابل یک مورخ منصف و با درایت با روشنگری و نورپاشی به زوایای تاریک وقایع و واکاوی عالمانه ریز و زیر کنش های تاریخی می تواند در ” تبیین ” وقایع، نقش بارز و شایان توجهی داشته باشد. در کنار این دو وجه متضاد ، گاهی سرگردانی گزاره ها و گم شدن طفل وقایع در بازار شلوغ روایت ها محصول تعمد و یا نتجه سو ادراک نیست و فقط و فقط ناشی از طبیعت عمل روایت گری و طبع روایت گران است. یعنی خروج قطار روایت ها از ریل واقعیت همیشه نمی تواند خودآگاهانه باشد.

گاهی اوقات , در گذر از صافی ذهن و زبان و نظام ارزشی و مشرب فکری روایت گر یک واقعه برخلاف خواست و اراده روای هویتی دیگرگونه می یابد. به قول لویی آلتوسر و ژاک دریدا فیلسوفان فرانسوی: ” روایت آدمها و عادت واره هایشان، روایت خود واقعیت نیست بلکه روایت روایت گر است.” و نیز به قول بیهقی :” سکه سخن در هر دوری به نامی می زنند و پس از ما روایان هر دور خود می دانند که این حدیث چگونه بایست گذارد و هر قصه به چه طرز باید نوشت.” بر این اساس است که نمی توان انتظار داشت که روایت های یکسانی از نظر لحن و مضمون و نگاه از یک واقعه تاریخی داشته باشیم. هر روایت گری بخشی از علایق، انتظارات، آرمانها و ترجیحات خود را به راس و ذیل وقایع می آویزد و و گاه این وقایع چنان از اصل خود دور می شوند که حتی برای خود کنشگر و شخص درگیر در آن واقعه هم امری غریب و نا آشنا جلوه می کند. در کنار همه آنها، خیال کنترل نشدنی و سیالیت ذهن روایت گران است که گاهی یک واقعه با ارزش تاریخی را چنان به پیرایه های گوناگون می آرایند که تبدیل به اسطوره و افسانه می شود. واقعه جانسوز و تاثر برانگیز محرم سال۶۱ هجری قمری از جمله همین وقایع است که متاسفانه از این روایت های تباه کننده و متناقض مصون نمانده است.از تعداد نفرات لشکرعمر ابن سعد گرفته تا نذرهای عجیب حضرت زینب، عقیله شکیبای هاشمی تا نیت و غرض امام حسین علیه السلام از تقابل با یزید تا اغراق افسانه وار در برخی جزییات آن نبرد.

شرح مفصل این انحرافات به تفصیل و بسیار عالمانه در کتاب حماسه حسینی اثر گرانقدر محقق و فیلسوف شهید، استاد مرتضی مطهری آورده شده است. اینجانب در این نوشته قصد تکرار ندارم. از طرفی کورت فیشلر در کتاب امام حسین علیه السلام و ایرانیان به گوشه هایی از از آن روایت های ناصحیح این واقعه از منظر تجربی و تحلیلی پرداخته است. با وجود آن همه انحراف و خوانش های آمیخته با افراط و تفریط ، در ژرفای این نهضت سبز و متبرک حقایق اصیل و غیر قابل تغییری وجود دارند که هیچ روایت گری توانایی استحاله و تغییر آنها را ندارد. خورشید ساطع هاشمی در این حقایق از آنچنان جلوه گری چشم نواز و بارزی برخوردار است که روایت های سخیف و سبک نمی تواند آن را پشت ابر سیاه جهالت و غرض ورزی پنهان کند. چندی پیش کتاب لهوف سید ابن طاووس را که مقتلی نسبتا معتبر است به یکی از دوستان دادم و از او خواستم که بدون توجه به اغراق ها و ارقام ها و برخی از گفته های شبهه دار, فقط به چند تصویر از این نبرد یگانه تاریخ توجه کند. گفتم که همذات پندارانه خودت را در برخی از این صحنه ها تصور کن تا به شخصیت سترگ و استوار امام حسین ع در ظهر عاشورا آنگاه که همه افراد خانواده اش شهید شده اندو صدای ناله ها و استغاثه های حرم آل رسول ص از هر طرف به گوش می رسد, پی ببری. به عکس العمل امام حسین علیه السلام وقتی طفل تشنه شش ماهه اش در آغوشش سربریده می شود دقت کن. عمل امام حسین در آن صحنه ها واقعا مافوق بشری ست . امام دستش را زیر گلوی بریده شده نوزادش می گذارد و آن را از خون گلوی او پر می کند و خون را به طرف آسمان می پاشد و می فرماید” هون علی ما نزل بی، انه بعین الله ” یعنی ” تحمل این مصیبت بزرگ بر من سهل است برای اینکه خدا شاهد و گواه آن است.” حتی تصور این صحنه بسیار تلخ برای ما انسانهای معاصری که از اختلال حاد دنیازدگی رنج می بریم دشوار است و انسان را از حالت معمولی اش خارج می کند.

اما امام حسین ع در بطن آن شدائد و محنتها برای رضای خدا یک چنین رفتار اصیل و نبیل و متعالی از خود نشان می دهد و چهارچوب شخصیتش از هم نمی پاشد و در همه حال قوام فکری اش را حفظ می کند. در مرور حماسه امام حسین ع باید به کنه این مفاهیم و تصاویر رسوخ کرد. امام حسین علیه السلام در خطبه ظهر عاشورا که با دقت بسیار زیاد و ادبیات بسیار مترقی ایراد فرمود به کوفیان و آل زیاد و آل مروان صفت های زیاد و عجیبی نسبت داد :” وای بر شما ای بردگان کنیز,! و باقی ماندگان احزاب! و زیر پا کنندگان قرآن, و ای دگرگون سازان حقایق و ای خاموش کنندگان سنت پیغمبر و ای ….” اما هیچ وقت نگفت ای کافران. تکفیر نکرد. این یک درس بزرگ است. در زمانه ای که تکفیر همدینان به دلایل واهی امری بسیار رایج و راحت است امام حسین ع حتی لشکریان سفاک یزید را هم که به قتل فرزند دختر پیامبرشان صف کشیده اند تکفیر نمی کند.

درس حقیقی این است. یقینا پیگیری حماسه حسینی بدون تعمق در این تصاویر و همذات پنداری حقیقی با شخصیت های درگیر در آن مثمر ثمر نخواهد بود. عاشورای حسینی مجموعه ای از تصاویر روشن, الهام بخش و پیام های روشنگرانه و راهبردی ست. تصاویری گویا و نافذ و پیام هایی صریح و قابل اقتدا که هم می توان برای خود تصحیحی و مسیر یابی به آنها رجوع کرد و هم می توان برای توصیه و اصلاح دیگران ، به آنها ارجاع داد. تابلوی مینیاتوری که امام حسین ع در نگارخانه کربلا ، استادانه و با آبرنگ بی آبی و عطش ترسیم نمود تا همیشه بر جدار وجدان تاریخ آویزان خواهد ماند. و نسل ها یکی پس از دیگری هر سال با تامل در این تابلوی بدیع گوشه هایی از رمزینه گی و کدهای نهفته آن را دریافت خواهند کرد. تابلویی که پیش و بیش از آنکه جلوه گاه عصیان و تعارض و حتی قیام باشد نشانگر اصلاح بی مدعا وو غیر آمرانه است که در همه حال رضایت خدا و قبول مردم بعنوان شاخصه های اساسی این اصلاح مد نظر امام حسین ع قرار می گیرد.” فمن قبلنی بقبول الحق الله اولی بالحق و من رد علی هذا اصبر حتی یحکم الله بیننا بالحق و هو خیر الحاکمین” موتیف ها و مولفه های اصلی در این گزاره “خدا” و “حق” و “قبول مردم” هستند و امام حسین ع برای تشکیل حکومت هیچگاه خود را به عنوان عامل اصلی و اساسی معرفی نمی کند.

این مساله بسیار حائز اهمیت و شایسته ارجاع و استناد و واکاوی است. حسین علیه السلام بر بام تاریخ کشته شد و خون مقدسش از ناودان تک تک ثانیه های قرون جاری گشت. شهادت امام حسین ع تلنگری جهانی و در سطحی بسیار گسترده به کل بشریت است.خیزابه های خون حسین ع اقیانوس غصه های بشریت را تا ابد مواج خواهد کرد.مردی شریف و شگفت که حضیض و خاک را به یُمن خون هاشمی اش به عُلویی رشک برانگیز و یگانه رساند.عاشورا تراوش خونی آتشین از شاهرگ انسانیت است. محرم فوران غضبی مقدس از گلوی عزتمندان و غیوران تاریخ است. محرم ادامه قرآن است به زبان خون. که آیه هایش از زمین به آسمان عروج کرد. محرم معیار است. محرم آینه و آیین است.در ظهرهای عاشورا هر سال جلوی آیینه محرم می ایستیم و محاسن حمیت مان را مرتب می کنیم و دکمه های لباس تقوایمان را دقیق می بندیم و ناپیراستگی ها و نواقصمان را برطرف می کنیم. و با آیین و نهج روشن محرم به تصحیح سیرت و مسیر مبادرت می کنیم. هر قطره خون امام حسین ع خورشیدی ساطع و مهری بی بدیل است که جهان ما را تا ابد نورانی خواهد کرد.این موثرترین مرگ تاریخ است. مرگی که فنا را به سخره گرفت و راهبرد عزتمندی و ذلت نپذیری را پایه گذاری نمود.

محمد دورقی- ۲۹ مهر ۹۴