گفتمان داخلی ، تقابل یا تفاهم؟!! / جاسم شدید زاده

آنچه ضروری به نظر می رسد این است که ما به عنوان فعالین سیاسی، فرهنگی به دقت به انچه که در اطرافمان می گذرد نظری بیافکنیم و نقش خودمان را در این پدیده ها مورد ارزیابی قرار دهیم. از این دیدگاه بحث ارتباط ما با پدیده ی نشر نگاه ستیزه جویانه و ترویج دشمنی بین […]

آنچه ضروری به نظر می رسد این است که ما به عنوان فعالین سیاسی، فرهنگی به دقت به انچه که در اطرافمان می گذرد نظری بیافکنیم و نقش خودمان را در این پدیده ها مورد ارزیابی قرار دهیم. از این دیدگاه بحث ارتباط ما با پدیده ی نشر نگاه ستیزه جویانه و ترویج دشمنی بین اقشار مختلف، قومیتها ، جناح های سیاسی، شخصیت های بارز فرهنگی، ادیان، مذاهب، هنرمندان، ورزشکاران را مورد مداقه و تبیین نماییم. این پدیده خطرناک زنگ خطری است که اگر بطور جد مورد ارزیابی و راه حلی برای ان پیدا نکنیم ما را تا لبه دره ی لغزندگی ونابودی خواهد برد.
ایا می توانیم دست را بر موضع درد گذاشته و ان را شناسایی و سپس درمان کنیم؟

انچه روشن است نقش رسانه های گروهی اعم از دیداری و شنیداری ونوشتاری و وسایل ارتباط جمعی در این خصوص بسیار موثر است. البته نگاه تبلیغاتی به این دو مفهوم (نشر و ترویج دشمنی و افراطی گری) به علت کش دار و غبار الود بودن انها کمی کار را مشکل می سازد. از طرفی کسانی که دست به اعمال تهورامیز و خلاف عرف و قانون میزنند سخن خود را حق مطلق می دانند و سعی در خارج کردن مخالفین خود با چوب تکفیر و قدرت هستند و از طرفی دیگر رقیب نیز با تاکید بر آراء میلیونی و ابزارهایی که در اختیار دارد سعی در دفاع از سیاست های خود می نماید و این چرخه همچنان ادامه دارد.

اما انچه که مهم است نهادینه شدن انضباط سیاسیون و خط دقیق و رقیق رسانه های گروهی است که بایذ اجازه گسست را به ان نداد و همواره ما را با این استدلال مواجه ساخته تا چه زمانی بایستی اشاعه و نشر مفهوم دشمنی و افراطی گری ادامه پیدا کند.بسیار ضروری است که سیاسیون ما و دست اندکاران وسایل ارتباط جمعی به یک تعریف واحد از مقوله نشر و اشاعه دشمنی و افراطی گری حسب خصوصیات نظام جمهوری اسلامی برسند و این مهم از طریق وضع قوانین مرتبط و اعمال و تطبیق دقیق ان در عمل قابل حصول است. انچه که جهان غرب در خاورمیانه خصوصا در کشورهای اسلامی به دنبال ان است نشر و توسعه دشمنی بین شهروندان از مذاهب و طوائف مختلف ،ادیان، قومیت ها، نژادها و القای اختلاف در درون حاکمیت های این کشورها است که این تعریف غرب به خصوصیت های ملی نمی پردازد و در پی حاکمیت هژمونی برتری جویانه خویش است و انچه که در واقعیت شاهد ان هستیم احیانا در وسایل ارتباط جمعی شاهد تقویت این گفتمان غربی هستیم.

تظاهرات و تحصن های مکرر بدون مجوز اظهارنظرهای غیر مسئولانه جناهی گروهی رسمی و غیر رسمی اخیر پیرامون برجام و مسائل دیگر نمونه بارز اشاعه و ترویج دشمنی و اختلاف برانگیزی است که سابقه طولانی در کشور دارد. به طور طبیعی ترویج این دو مفهوم صرفا یک دستپخت تبلیغاتی نیست و محصول فکر و اندیشه های عده ای از سیاسیون ما است که امروز چهره ی خود را در مخالفت با برجام نشان داده و چه بسا در اینده ی نه چندان دور شاهد برجسته کردن سوژه های جدیدی نیز باشیم که نتیجه ای جز تکه تکه کردن شهروندان، ترویج اختلافات درون حاکمیتی ندارد که مسئولیت ان با سیاسیون طراح است و نشر ان را رسانه های گروهی به عهده می گیرند. نقش مطبوعات و رسانه های گروهی به مثابه حماله الحطب (یا هیزم بیار معرکه) است که البته با استراتژی جمهوری اسلامی همخوانی ندارد که بعلت گسترش دامنه استفاده ی عمومی از وسایل ارتباط جمعی نظارت بر ان کمی مشکل به نظر می اید تعداد میلیونی کاربران اینترنتی و ظهور قارچ گونه سایت ها و وبلاگ های متعدد ملی و محلی و عدم امکان نظارت دقیق بر این حجم از این وسایل ضرورت مصون سازی درونی جامعه از طریق اعمال سیاست های برابر گرایانه و گسترش فعالیت حزبی و موسسات مردم نهاد از میزان ضرر و زیان ترویج دشمنی افراط گری کاست.

همچنین صدا و سیما نیز به عنوان رسانه ی ملی می تواند در جهت انسجام و وحدت ملی گام های موثری بردارد که متاسفانه عملکرد ان رضایت بخش نبوده و احیانا در بعضی موارد موجب تزریق تنش در جامعه گردیده(پخش سریال توهین امیز به برادران بختیاری و پخش مصاحبه زنده از شبکه ۳ سیما با اکبر عبدی) از نمونه این شیوه ناپسند است که دستمایه رسانه هایی چون BBC و روزنامه ها و مجلات خارجی تحت عنوان بوی نژادپرستی می اید گردید. اما با روی کار امدن دولت تدبیر و امید که از همان ابتدا شعار خود را بر اعتدال گرایی نهاده است با به کارگیری نیروهای مجرب هردو جناح سعی در تعدیل این رویکرد یک جانبه نگر نموده است که متاسفانه این ترکیب نیز خوشایند هیزم بیاران معرکه نبوده و به هر بهانه ای در سدد انحراف این رویکرد و هدایت ان به ترویج خشونت و دشمنی و افراط گری هستند لذا مبارزه با ظواهر این دو مفهوم ترویج خشونت و دشمنی و افراطی گری عزمی ملی در سطح رسمی و احزاب و تشکلات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی می طلبد و در ثانی قوه ی مقننه با وضع قوانین بازدارنده و نظارت دقیق بر انها در جهت انسجام و وحدت ملی اقدام عاجل نمیاد که فردا دیر است.