تحلیلی “روشنفکرانه” یا بیانی”روشنگرانه” و اصلاحی از کارکرد دولت تدبیر و امید؟! / دکتر عباس حیصمی

در روزهای اخیر مصاحبه تحلیلی از آقای سعید حجاریان در فضاهای مجازی منتشر شد که به لحاظ برخی موارد مذکور در آن در خور تامل جدی است.ایشان در این مصاحبه، با ارائه یک تحلیل و صورت بندی از ساختار دولت تدبیر و امید، برداشت خود ازمفهوم اعتدال را بیان وازاعتدال و اهداف آن به((نرمالیزاسیون)) ناتوان […]

در روزهای اخیر مصاحبه تحلیلی از آقای سعید حجاریان در فضاهای مجازی منتشر شد که به لحاظ برخی موارد مذکور در آن در خور تامل جدی است.ایشان در این مصاحبه، با ارائه یک تحلیل و صورت بندی از ساختار دولت تدبیر و امید، برداشت خود ازمفهوم اعتدال را بیان وازاعتدال و اهداف آن به((نرمالیزاسیون)) ناتوان از((دموکراتیزاسیون))تعبیر کرده اند. وی کارکرد دولتمردان و اطرافیان جناب آقای دکتر روحانی، در این دو سال و نیم ، را حتی برای این منظور نیز ناکارآمد و ناموفق دانسته، وتلاش دولت تدبیر و امیدراصرفا در جهت باز گرداندن شرایط غیر نرمال، ناشی از عملکرد دولت پیشین، کشور به حالت نرمال می دانند.و اعتدال را به عنوان گفتمان مستقل قبول ندارند. نامبرده اعتدال رابعنوان شرط لازم برای “دموکراتیزاسیون” معترف است اما آنرا شرط کافی برای این منظور ندانسته اند . وی روحانی را غیراصلاح طلب و دولت اورا تنها دولت گذرکشور از حالت استثناءمستهجن (به تعبیر ایشان)به حالت عادی و((نرمال)) می پندارند.

00000000000000000000000000000-240x250

ایشان آقای رئیس جمهور و دولتش را حتی در ادای مسئولیت “نرمالیزاسیون” هم ناموفق دانسته و به اعتقاد وی، دولت تدبیر و امید فاقد اراده سیاسی لازم برای نیل به”دموکراتیزاسیون” که او آنرا درغایت راه” نرمالیزاسیون”دانسته، می پندارند!. وی اعتقاد دارد که دولت آقای روحانی تنها می تواند دامنه نوسانی کارکردهای پیشین را کم کند، اما توان و اراده ا ش محدود است و نمی تواند دموکراسی را به ارمغان بیاورد!. و مصداق ادعاهای خود را در لغواجرای برخی کنسرتها در برخی شهرها بیان کرده اند.او روحانی را تنها مطلوب پروژه دوران گذر از عصر “استثنائی احمدی نژاد” و نزدیک شدن کشور به شرایط عادی ونرمال می داند. وبه زبان بی زبانی،معتقد است که برای نیل به دموکراسی باید در اندیشه دولت مردی دیگر بود!!وی باور داردکه کم کم اصلاح طلبان خط خود را از روحانی جدا کرده وشکست روحانی را هم شکست اصلاح طلبان نمی داند وسعی کرده دامن جریان اصلاح طلبی را از کارکرد دولت تدبیر و امید تطهیر کند وبه نوعی تحلیل انذاری و تهدیدآمیز ارائه نموده واین دولت را محکوم به شکست می داند ولی شکست دولت تدبیر و امید را تنها عاملی برای به تاخیر افتادن پروژه دموکراتیزاسیون قلم داد کرده است.آنهم بدون شفاف سازی و معلوم کردن این که ایده ذهنی وی قرار است چگونه و کی محقق شود!؟ و رئیس جمهورایده ی مورد نظر وی برای محقق شدن این پروژه کیست؟!

تسمیه دولت نهم و دهم به تعابیری مانند “استثناء” و “غیر نرمال” ویا عباراتی از این قبیل قابل درک است.زیرا بدرستی که مجموعه عملکردی دولت آقای احمدی نژادنه تنها یک اعجوبه واستثناء تاریخ انقلاب اسلامی ما است، بلکه باید آنرا اعجوبه قرن دانست!! رفتارهای نسنجیده و غیر قابل توجیه در روابط بین الملل و مشی های غیر اصولی وبحران آفرینی تنش زای ایشان در سیاست داخلی و بی اعتنائی وپاسخگو نبودن در برابر قانون و بدعت گزاریهای خطرناک در باورهای دینی مردم و ترویج اخلاق غیر صادق و بدیهی کردن دروغ گوئی و وعده های خلاف واقع در ارکان دولت و جامعه، و ایجاد فساد گسترده و بی سابقه اداری و مالی و به سخره گرفتن نهادهای قانونی و مدنی و مقابله های بی سابقه با قوای دیگر نظام(مقننه و قضائیه) ورشد فزاینده روحیه مستبددانه و قدرت گرائی مطلق وغیر پاسخگوبودن به مردم و نماینده گانشان در مجلس شورای اسلامی و…. تنهاگوشه های اندک اعجاب آمیز از مصادیق استثناء “مستهجن “(به تعبیر آقای حجاریان)در تاریخ سیاسی و اجرائی کشور ما در عصر احمدی نژاد است .که به هیچ عنوان قابل توجیه و دفاع نیست. وصرفنظر ازقضاوت در حق ترکیب وزرا و کابینه دولت آقای روحانی، بی شک بخش عمده توان و برنامه هر دولتی بعد از این همه حجم خرابی و بدعت گذاریها، متوجه اصلاح و باز گرداندن شرایط به حالت عادی و نرمال است. و این اقدام دولت در نرمال سازی و تطهیر دولت از فسادها و لغزشهای رایج در اداره کشور خود مصداقی بی بدیل از اصلاحات مورد نظر مردم است که از ناحیه بزرگان اصلاحات هم تائید و تاکید می شده است.حال سئوال این است که اصلاح طلبی مستتر در ذهن ایشان چیست و از چه جنسی است که قابل جمع با اقدامات دولت کنونی تا این تاریخ نبوده است؟!

بی شک اصولگرایان با قرار دادن همه تخم مرغهای خود در سبد آقای احمدی نژاد، دچار خطاهای تاکتیکی جدی شده اند و با زاویه گرفتن ایشان ازولایت پذیری و قانون گریزی سخت و رفتارهای غیر اصولی و غیر قابل دفاع ودور از منطق وی که با فساد اداری و اقتصادی کشور رابا خطر انسداد جدی مواجه ساختند، ضررهای جبران ناپذیری را متوجه آن جریان کرده اند. وانتظار نیست که اصلاح طلبان نیز دچار چنین خطای تکتیکی و محاسباتی شوند و بی چون و چرا تابع نعل به نعل و حامی بی چون و چرای دولت باشند!

اما نکته قابل توجه در مصاحبه آقای حجاریان،صف بندی شتابزده ای است که نامبرده در تحلیل و تفسیرشان از کارکرد دو ساله دولت، که وارث چنین حجم خرابی و ویرانی در همه سطوح جاری کشوراست، متوجه آقای روحانی و کابینه اش کرده اند.! واعتدال و کارکرد آقای روحانی و دولتش را ناکارآمد در دموکراتیزه کردن کشورو قد و قواره آنرا تنها در حد گذار از احمدی نژاد به دولت ایده ای خود دانسته اند!! که معلوم نیست این ایده قرار است در چه هنگام؟ و توسط چه کسی محقق شود؟!(کی؟! و کیی؟!)با عنایت به جایگاه نامبرده درتئوریزاسیون فکری جریان اصلاح طلبی، اگر این گفتمان، راهبرد کنونی جریان اصلاح طلبی باشد! خوف بروز مجدد خطای راهبردی وکهنه عبور از خاتمی ، که موجبات تشتط نیروها ونا امیدی و شکست و به حاشیه رفتن جریان اصلاح طلبی در برهه ی مهم و حساسی از تاریخ سیاسی کشورشد و حاصل آن روی کار آمدن احمدی نژاد و هم کیشانش بود، این باردر حق جناب آقای روحانی، تکرار شود.!!که بی شک می تواند تکرار خسران گذشته را در پی داشته باشد.اینکه دولت تدبیر و امید مستقل ازگفتمان اصلاح طلبی است، شکی نیست. و روحانی هم هیچ گاه مدعی اصلاح طلبی” در مفهوم یک جریان سیاسی” نبوده و نیست! اما حقیقتا سیاستهای اتخاذی وی مصداق اصلاحگری در شرایط دشوار و بی سابقه است.

همه ما واقفیم که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا قبل از دولت نهم و دهم شاکله سیاسی کلیه دولتها از سلیقه سیاسی یکسان و نزدیک به هم وعمدتا از بین جریان موسوم به خط امام ویا چپ سنتی و اصلاح طلبی نوین بوده است و به جهت عملکردی از نوع دولتهای نرمال تلقی می شده اند. لذا تغیر و تحول دولتها نزدیک به هم وبی تنش و غیر متفاوت بوده است. اما با عنایت با اتفاقاتی که در اواخر دولت هشتم بروز نمود وقهر و آشتیهائی که بدور از واقعیات جامعه دینی ما وبراساس برخی تحلیل ها و سناریو سازی ها صورت پذیرفت،برای نخستین بار جریان مقابل توانست دولت را از دست این تفکر سیاسی خارج نماید ودولت نهم و دهم به سلیقه سیاسی کاملا متفاوت با طول تاریخ انقلاب اسلامی تا آن روز، تعلق یافت و برای نخستین بار دولت در اردوگاه راست سنتی ویا اصولگرائی نوین قرار گرفت وفضای سیاسی کشور کاملا بسته شد وتجربه بدی در تاریخ جمهوری اسلامی رقم خورد. لذاباتوجه به حجم خطاها و خرابی های کارکردی، و ناامنی و بی ثباتی مدیریتی ترویج شده در کالبد دولت پیشین، از جمله ضعف اعتماد به نفس مدیران و زاویه بسیاری که با قانون ورهبری،شده بود، کار انتقال بی حاشیه و آسان دولت را برای هررئیس جمهور بعدی بسیار دشوار و هموار سازی بی چالش امور جاری و قرار دادن قطارحرکت نظام بر ریل نرمال و عادی سازی شرایط را سخت و زمانبر می کند. در چنین بستر دشواری اقدامات اصلاحی نیز سخت و طاقت فرسا است. وبزرگان جریان اصلاح طلبی به کرات بر نقش مثبت و موفق این دولت و ضرورت کمک به آن برای نجات کشور تاکید فرموده اند . لذا در این شرایط باید ازبزرگنمائی اشتباهات محتمل و بدیهی که در هر زمانی و در هر دولتی قابل تصور است ،خود داری کرد وبا تحلیل های واقع بینانه کمک به اصلاح امورنمود. بنابراین ارائه تحلیل هائی از جنس تحلیل جناب آقای حجاریان به نظرشتابزده و غیر منتظره وبلکه غیر منصفانه است. وخوش بینانه باید اسم این قبیل تحلیل ها را ایده های “روشنفکرانه” و نه بیان”روشنگرانه” کارسازدانست. واین قبیل اظهار نظرها هیچ کمکی به برون رفت کشور و مردم از دشواریهای پیش رو و بویژه در دو انتخاب آینده مردم نمی کند.

بویژه اینکه دراین تحلیل توجهی به افتخارات و انجازات بزرگ دولت تدبیر و امید که با حکمت و تعقل و خرد ورزی و بدور از شعار و احسا سات بی حاصل سیاسی، توانسته است عزت و مصلحت نظام، را در روابط بین الملل استوارسازدننموده است. موفقیتهائی که اعتراف جامعه بین الملل به جایگاه رفیع و ارزشمند نظام درحل و فصل چالشهای جهانی ونیزحل وفصل بزرگترین و کهنه ترین معضل کشور، یعنی موضوع انرژی هسته ای، که پیچیده و لاینحل ماندن آن، زمانی به مثابه شریان حیاتی برخی جریانات سیاسی داخل و خارج کشور به شمار می رفت و حیات مردم را به مخاطره انداخته بود، و عادی سازی روابط جمهوری اسلامی با دنیا واعتراف جهان به حقوق و نقش اساسی کشور ما در عرصه بین الملل از جمله حداقلی آن است.ودرسیاستهای داخلی نیز اسباب بازگشت امید و آرامش به جامعه و حمایت از نهادهای مدنی و حقوق اجتماعی مردم وایجاد فضای تحرک و مشارکت سیاسی دسته جات و نهادهای سیاسی قانونی و مدنی راموجب شده است، که آزادی های حداقلی در امکان بیان اظهار نظر هائی از جنس مصاحبه مورد بحث ما از مصادیق آن است. و درسیاستهای اقتصادی و پولی نیز توفیقات بسیار قابل توجه و بی سابقه ای در مهار و کاهش تورم و رونق اقتصادی وتثبیت نرخ مهار گسیخته ارز را در همین مدت کوتاه و علی رغم همه دشواریها وفشارها و کم لطفی ها و بی انصافی ها، را سبب گریده است. و ارائه تحلیل صرفا سیاسی از کارکرد دولت واستفاده از تعابیر “نرمالیزاسیون” و… و القای عجز دولت ازامکان تحقق”دموکراتیزاسیون” در ذهن جوانان، آنهم بی توجه به این پیروزیها و موفقیتهای قابل توجه،کمی دور از توقع و انصاف است. و به همین دلیل است که برخی این صدا وآهنگ را ناقوس تکرا راهبرد شکست خورده سیاسی و زود هنگام عبور از روحانی تلقی کرده اند!.

اینکه با شاقول ذهنی و ایده آلیستی خود، و با دستانی از دوربر آتش داشتن، توان رئیس جمهور و دولتش را تنها برمبنای سیاستهای داخلی مورد نظر خود،عاجز و ناتوان از دفاع از آزادی قلمداد کنیم و آنرا در حد و قواره برقراری دموکراسی ندانیم”آنهم دموکراسی که احتمالابه مفهوم تکرارتنشها و کنشهای تند در جامعه است، دور از انتظار است.و آنرا باید نوعی بی اعتنائی به رای مردم واراده و نوع تغییرمورد نظر آنان و فاصله گرفتن از ذائقه مردم دانست.قطعا الگوی معتدل اصلاح طلبی، تنها الگوی موفق و قابل قبول ومورد تائید مردم برای اداره سیاسی و اجرائی کشورو برون رفت ازشرایط پیش آمده است که مورد تاکید رهبران و بزرگان اصلاحات هم است. و از اسباب حقیقی رفع تنگناها و گره های کور در سیاستهای داخلی و خارجی است.که دولت آقای روحانی، هرچند بدون ادعا و سهم خواهی از جریان اصلاح طلبی، نمونه عینی وموفق آن است. پس ارائه تحلیل های زود هنگام القاگر ناکارآمدی تفکراعتدالی دولت تدبیر و امید و ارائه نقشه راه عبور از روحانی، به هیچ وجه با اندیشه بزرگان و رهبران جریان اصلاح طلبی سازگار نیست.

این تحلیل ها تنها به نفع طبع “سودائی” است که اتفاقا مورد نقد جناب آقای حجاریان است، می باشد. و خوف آن می رود که اینبار این طبع “سودائی ” در اردوگاه اصلاح طلبی رخ نمائی کند و خاطره تلخ دیگری را بر جای گذارد.اصلاح طلبی یک اندیشه و تفکرمنظقی درحوزه دین و سیاست است. ودر ساختارهای سیاسی، یک جریان سیاسی با هدف بهینه سازی چرخه امور کشور و جلوگیری از انحرافات و کج رویها، با شاخص اندیشه و راه و تفکر امام خمینی (ره) و بنیانگذارجمهوری اسلامی است. اصلاح طلبی حاصل خردی سالم و دلسوزبرای کشور است که راهبرد آن عزت وارتقا و توسعه کشوربرمدارحکمت و مصلحت نظام است.لذا اصلاح طلبی جریان سیاسی درون نظام و فرزند انقلاب است.اصلاح طلبی یک “اپوزیسیون” و در تعارض با نظام و حاکمیت و خارج از قانون و اهداف آن نیست. شعار اصلاح طلبی ” درود بر مخالف من ” و “ایران برای همه ایرانیان “است .بنابر این ما باید بدانیم که جوانان کشورما امروزنیازمند دریافت تحلیل های واقعی وروشنگرانه وامید بخش وترسیم صف بندیهای سودمند و اعتماد سازبه دولت منتخب مردم در جهت تغییر و اصلاح ساختارها وخطاها و لغزشها، برای نیل به ایرانی سرفراز وعزیز ومقتدراست که به” همه ایرانیان ” تعلق داشته باشد.

پس این صف بندی زود هنگام و تهدید دولت امید مردم به فاصله گرفتن و جدا شدن اصلاح طلبان از بدنه دولت و ارائه نقشه راه عبور از روحانی،مبتنی بر کدام استراتژی منطقی و تعقلی اصلاح طلبی است؟! وآیا این اندیشه که هر کس اندیشه ای غیر از من دارد از ما نیست، همان تفکرتمامیت خواه تک صدای ” صفر” یا “صد” دولت قبلی، که در عالم سیاست امر مضمومی است، نمی باشد؟!

صاحبان چنین اندیشه ای هر چند ممکن است در ابتدا با شعار دمکراسی نظر مردم را به خود جلب کنند. اما تاریخ تحولات سیاسی کشورها گویای این واقعیت تلخ است که غالبا این تفکرپس از کسب قدرت سیاسی و تسلط بر منابع و ثروت، خود به عاملی برای استقراردیکتاتوری نوین مبدل می شده اند.کشورما نیزفاصله زیادی از تجربه تلخ تک صدائی درعصر احمدی نژاد،که در سایه برخی تحلیل ها و قهر اصلاحات و به حاشیه رفتن اصلاح طلبان پدیدار شده بود، نگرفته است. وتلخی مضرات آن هنوز درذائقه ها احساس می شود. بنابر این باید این واقعیت را بپذیریم که ما امروز برای جبران این خاطرات تلخ،نیازمنددولتی معتدل و تفکر سیاسی اعتدال گرا و اداره معقول امور مردم هستیم وباید ازهر گونه شعارودیالوگهای تند اجتناب کرد.

و به همین دلیل انتظار است که متفکرین و تئوری پردازان جریان سیاسی اصلاح طلبی، ازاعتدال و یا “نرمالیزاسیون” ادعائی خود، به اصلاح طلبی تعبیروبعنوان اسباب کافی و لازم برای دموکراسی تلقی نمایند و آنرا جزئی از برنامه خود بدانند و پشتیبانی کنند.واین به هیچ عنوان به مفهوم قبول کامل و بی چون و چرا وتائید کلیه تصمیمات و سیاستهای اتخاذی دولت و یا عدم انتقاد از کارکرد دولت نیست .

والسلام
حیصمی – شهریور 94