گذری و نظری بر کتاب کنشگران مرزی – قسمت پایانی
دکتر لفته منصوری : کنشگر مرزی اسم و عنوان نیست! ظرفیت است، قابلیت است، کارکرد است، عملکرد است، رویداد است. درجایی میان دولت از یکسو و حیات مدنی و فکری و فرهنگی و اجتماعی جامعه از سوی دیگر، کار میکند؛ مانند کارشناسی که در دولت، نمایندهی صداهای ناشنیده و دردهای نادیده مردم و واقعیتهای مغفول […]
دکتر لفته منصوری : کنشگر مرزی اسم و عنوان نیست! ظرفیت است، قابلیت است، کارکرد است، عملکرد است، رویداد است. درجایی میان دولت از یکسو و حیات مدنی و فکری و فرهنگی و اجتماعی جامعه از سوی دیگر، کار میکند؛ مانند کارشناسی که در دولت، نمایندهی صداهای ناشنیده و دردهای نادیده مردم و واقعیتهای مغفول ماندهی جامعه را در اظهارنظرهای تصمیمساز به مقامات تصمیم گیر دولتی ارائه بدهد.
مقصود فراستخواه تأکید میکند که مرادش از کنشگر مرزی کسی است که: میان دیوان دولت و ایوان جامعه تردد میکند. (ص ۳۱)
کنشگر مرزی امکان سازی برای وفاق در عین داشتن اختلاف میکند. او ترجمه میکند زبانهایی که همدیگر را نمیفهمند! ترجمهی زبان علمی را به زبان سیاستمدارِ صاحب قدرت! ترجمهی زبان دینی به زبان هنرمند صاحبِ سبک! و از همه مهمتر ترجمهی زبان روزمرهی زندگی به زبان علمی، سیاسی، اجرایی و … او پیوسته در حال خلق «توافق» است! حتی اگر توافقی از جنس اختلاف باشد. (همان)
کنشگر مرزی یک عامل انسانی است، او در لابهلای محدودیتها، فرصتها و راههایی برای بهبود میکاود. او واسطهی تغییر است.
آری ساختارها، نهادها، قوانین، سنتها و جبر آنها را نمیتوان نادیده گرفت و نهتنها جامعهشناسان بلکه بسیاری از متفکران و فیلسوفان به این پرسش مهم پرداختهاند که «آیا ما در نسبت با این عالم میتوانیم کاری بکنیم یا نه؟» به همین دلیل کانت در سیر فکریاش به این فرض سهمگین میرسد که از الوارِ تابدارِ کجِ بشریت چیزی راست درنیامد![۱] (ص ۳۴)
اما فراستخواه نظریه کنشگران مرزی را از زهدان همین فضای زُمخت و متصلب و دشوار و غیرقابل انعطاف به دنیا آورده است.
گر زلیخا بست درها هر طرف / یافت یوسف هم ز جنبش منصرف
باز شد قفل و در و شد ره پدید / چون توکل کرد یوسف برجهید
گرچه رخنه نیست عالم را پدید / خیره یوسفوار میباید دوید
تا گشاید قفل و در پیدا شود / سوی بیجایی شمارا جا شود[۲]
اینکه چگونه میتوان پُل بود و نه دیوار، چگونه میتوان خاکستری بود و به زبانهای مختلف آشنا و در مکانهای مختلف به زبان آنها سخن گفت. اینکه با عقلانیت محدود و غیر آرمانی به سراغ تغییرات رفتن، نتیجه گرا بودن، کمالگرا نبودن، مُصلح بودن، بیگُدار به آب نزدن، ذاتباور نبودن و لزوماً قهرمانی نامونشاندار نبودن؛ از صفات و ویژگیهای کنشگران مرزی هستند. (ص ۳۵ تا ۳۷)
اما مقصود به فراست و کیاست، محدودیتها و آسیبپذیریهای نظریهی خود را برمیشمارد. چسبندگی کنشگران مرزی به بروکراسی دولت، تولید فعالیت بهجای تولید فضا و نهادسازی و توانمندسازی، بروکراسی دولت، روح خلاقیت و چالاکی را از کنشگران مرزی میستاند. لختی و ماندْگرایی و فرمالیسم، فشار و نظارت، فقدان ظرفیتهای جذب در حکومت، نظام دسترسی بسته و محدود و غیره را برمیشمارد.
مقصود فراستخواه در این اثر گرانسنگ از ۳۵۱ منبع فارسی و ۸۵ منبع لاتین استفاده کرده است. او به ۱۸ منبع که آثار پیشینش هستند، ارجاع داده که نشاندهندهی سابقهی این دغدغه و مسئله در تحقیقات گذشته اوست. فهرست نمایه ۳۴ صفحهای کتاب هم راهنمای خوبی برای فهرست اعلام، شخصیتها و مکانهایی که در کتاب نامبرده شده است و هم نشان از تحقیق عمیق و گسترده و پرارج این نویسنده و پژوهشگر شایستهی کشورمان در این پژوهش تاریخی است.
کتاب منزه از اشتباههای زیادِ تایپی و املایی است بهجز این موارد که در کتاب دیدم؛ نقصی بر ویراست کتاب نیست: ص ۱۱۹- اندرنامههای = اندرزنامههای؛ ص ۱۸۱- باتولید = بازتولید؛ ص ۱۹۶- پویان = پویا؛ ص ۲۱۵- زوایه = زاویه؛ ص ۲۵۰- نرقی = ترقی؛ ص ۲۷۷- مرم = مردم؛ ص ۲۷۸- اجاره = اجازه؛ ص ۳۵۹- گماره = گمارده؛ ص ۳۷۵- دیگرف = (دیگر،)؛ ص ۴۶۶- در نمودارسنخ شناسی ازقلمافتاده است. ص ۴۸۷- تازام = لازم؛ ص ۵۳۴- دمال = مال.
به همهی دوستداران توسعهی ایران بهویژه به علاقهمندان به مباحث تاریخی عدم توسعهیافتگی توصیه میکنم، کتاب کنشگران مرزی مقصود فراستخواه را بخوانند. همشهریان خوزستانی میتوانند کتاب کنشگران مرزی را از کتابفروشی رشد اهواز، خریداری کنند.
دکتر مقصود فراستخواه پاسخی برنوشتههای پیشین اینجانب به انضمام متن تحریر یافته سخنرانی ایشان در کنفرانس بینالمللی شمس تبریزی در مهرماه ۱۳۹۴ با عنوان «کسوف شمس، تأمل در پارادوکسهای نسبت انسان امروزی با متون کهن عرفانی» به شرح زیر نوشته و ارسال کردند؛ فایل این متن سخنرانی در کانالهای اطلاعرسانی اینجانب بازنشر داده شده است.
«سلام بر دوست ارجمندم دوست محقق متحقق و منتقد مدقق. خواندن نوشتههایتان فرصتی است برای درنگ بیشتر اینجانب و دعوتی از شما برای ادامه کار و کوشش پژوهشی. از همدیگر امید و ایمان و آرام و قرار و بیقراری و توجه و نقد و نظر و دانایی و توانایی و معرفت و استقامت و ژرفا و برکت میگیریم. گفت اگر این کعبه از میان برداری سجده ایشان بهسوی دل همدیگر…سجده آن بر دل این سجده این بر دل آن …یادم مقالهای افتاد پیوست کردم بدرود/مقصود»
پانوشت:
[۱]- Out of the crooked timber of humanity no straight thing was ever made.
[۲] – مولانا، مثنوی معنوی، دفتر پنجم.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰