پاسخ مستدل و تاریخی طرفاوی به یادداشت انتقادی دکتر عباس امام به کتاب قیام عشایر عرب خوزستان علیه انگلیس درجنگ جهانی اول

کتاب «قیام عشایر عرب خوزستان علیه انگلیس در جنگ جهانی اول» نوشته محمد (عبدالله) طرفاوی در ۷۸۲ صفحه در موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران چاپ و منتشر شده است.این کتاب که در حاشیه نخستین نمایشگاه مستند واقعه جهاد مردم عرب خوزستان توزیع شد بازتاب گسترده ای در محافل علمی و فرهنگی استان داشت که موجب […]

کتاب «قیام عشایر عرب خوزستان علیه انگلیس در جنگ جهانی اول» نوشته محمد (عبدالله) طرفاوی در ۷۸۲ صفحه در موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران چاپ و منتشر شده است.این کتاب که در حاشیه نخستین نمایشگاه مستند واقعه جهاد مردم عرب خوزستان توزیع شد بازتاب گسترده ای در محافل علمی و فرهنگی استان داشت که موجب ارائه یادداشت های ارزشمندی از سوی موافقان و منتقدان گردید
دکتر عباس امام (نویسنده، مترجم و خوزستان‌پژوه) از جمله افرادی است نخستین یادداشت انتقادی خود را در خبرگزاری ایسنا منتشر کرد.عباس امام ضمن معرفی این کتاب به بررسی آن از منظر معیارهای یک اثر پژوهشی با آوردن حقایق (فکت‌های) تاریخی و نقد این اثر با مقایسه بخش‌هایی از آن با هم پرداخته است.
حذف‌شده: درپی انتشار نقد عباس امام در ایسنا ، حاج عبدالله طرفاوی نویسنده کتاب قیام عشایر عرب خوزستان علیه انگلیس در یادداشتی مستدل و تاریخی به شبهات و پرسش های نقد یاد شده پاسخ داد که به شرح زیر می باشد:

استادگرامی جنای آقای دکتر عباس امام سلام علیکم

خدارا شکر می کنم که پژوهشگری همچون جنابعالی بادقت ئظر وعلاقه وباریزبینی کامل کتاب حقیر را مطالعه کرده وآن را مورد ارزیابی ونقدقرارداده است. یقینا آرزوی من همین بود که این کتاب درمعرض محققین و پژهشگران قرارگیرد تا اشکالات ومعایب آن بر طرف گردد. این کتاب حاصل ۳۰ سال تحقیق من است ولی برخاسته ازیک فکر ویک اندیشه است ویقینا بعلت کم بود شدید منابع در خصوص تاریخ این حادثه بدون اشکال نخواهدبود. نقد های سازنده، کتاب را ازخطا مبرا وواقعیت آن را بر ملا می کند. تعریف های دلسوزانه وارزنده جنابعالی برای این حقیر امیدوارکننده است ومسئولیت را مرا برای تدوین تاریخ مسکوت مردم خودم بیشتر می کند. از این که چکیده ای پر معنی ومحتوا از کتا ب مفصل اینجانب به خوانندگان گرامی ارائه کرده اید کمال تشکر رادارم . حقیر شایسته این همه محبت صادقانه وصمیمانه جنابعالی نیست بلکه خودرا در برابر تاریخ مکتوم ومسکوت مردمم مسئول می دانم.استادگرامی اجازه بفرماییداشاراتی درخصوص نقد ارزشمندشما بنمایم:
۱- موقعت استراژیک خوزستان ووجود نفت که سرمایه ملی ماست عامل عمده کشیده شده جنگ به این منطقه است. دراصل جنگ درخوزستان جنگ نفت است. به قول انگلیسی ها نفت خوزستان در آن زمان برای ماحکم خون دربدن انسان است، نفت ماانرژی آنها را از ذغال سنگ به انرژی نفت تبدیل کرد وحرکت ناوگان های تجاری ونظامی آنها را چند برابرکرد ویکی از عوامل پیروزی آنها درجنگ بود. بنابراین عامل اصلی کشیده شدن جنگ به خوزستان تحرکات متقابل سه بازیگر اصلی جنگ جهانی نبود اگرچه تا اندازه ای تاثیر گذاربود.
۲ – دولت ایران اعلام بی طرفی کرد ولی احزاب وفعالان سیاسی وعلما باتوجه به پیشینه استعماری دو متحد جنگ جهانی اول یعنی انگلیس وروسیه موضع گرفتند ودر مرکز دولت موقت ملی تشکیل دادند ودرقم وکرمانشاه وقصر شیرین با این دو متحد جنگ های طولانی داشتند. وایه الله مدرس وزیر عدل آن دولت بود. دراطراف واکناف ایران ودرشهرهای بزرگ ومذهبی ایران اعتراضاتی بوجود آمد ازجمله قیام دلیران تنگستان و استقبال مردم تبریز ازعثمانی هاست. به قول مورخ‌الدوله سپهر، مؤلف کتاب ایران در جنگ بزرگ : مژده اعلان جنگ جهانگیر روح جدیدی در کالبد میهن‌پرستان ایران دمید، جنـگی که در دنیا موجـب هـزاران آفات، بلیات و سیه‌بختی شد و کشـور ما را از استـعمار رهایی بخشید. اگر آن کار در روزگار رخ نمی‌داد وطـن ما در نتیجۀ اجرای منطقه نفوذ ۱۹۰۷ به دو نیمه منقسم و شاید امروز نام آن از نقشه عالم محو شده بود.
۳- صدورفتاوی جهاد مراجع همانطوریکه جنابعالی اشاره فرمودید به خاطر هجوم انگلیس به مناطق شیعی جنوب عراق به خصوص بصره واستفتاء مردم آسیب دیده وعلما بود. مراجع شیعی مصدر مراجعات فقهی وحامی اصلی مردم خود هستند درچنین شرایطی نمی توانند بی طرف باشند ونظاره گر ظلم وتعدی یک کشور استعمار گر به همکیشان خود باشند. بنابراین آنها با فتوا وحضور درمیادین نبرد خورا درکنار مردمی که موردتعرض و کشتار بیرحمانه انگلیس قرار گرفته اند، قراردادند.
۳ – استادگرامی درکجا کشوراستعمار انگلیس تعهدداده بودوبه آن عمل کرد که حالا می گوید من به مردم عرب وایران کاری ندارم. آیا غارت منابع مردم ایران در آن زمان ودخالت درشئون سیاسی ، اقتصادی وحتی نظامی ایران برای شناخت چهره مزور این پیر استعمارگر کافی نیست. بی وفایی آنها به تعهدات رسمی به شیخ خزعل که همپیمان و مدافع آنها حتی درزمان جنگ ، عدم حمایت از ایشان درانتخاب حاکم برای عراق ویا فروش شیخ خزعل به ثمن بخس در برابر رضا پالونی ویاجنایت بی حد وزیاد آنها به مردم مظلوم هند وکشورهای مستعمره ویا کشتار بی رحمانه آنها به مردم بی دفاع وبی پناه مردم خفاجیه(سوسنگرد) وروستاهای اطراف درحالی که درکلیه میادین نبرد از عشایر عرب منطقه دشت آزادگان به شهادت منابع آنها وآلمان شکست خوردند.
۴- انگلیس ازسالیان قبل درخوزستان حضور استعمار گرانه داشت ودرسال ۱۹۰۷ م منطقه خوزستان وجنوب ایران را جزء محدوده خود قرار داده بود. ولی نقض بی طرفی ابتدا ازانگلیس شروع شد. لنگر انداختن کشتی های جنگی او درآبادان واعتراض عثمانی ها وایران بهترین گواه این مدعاست. عثمانی ها با کاروان علما وعشایر سرحد عراق به خوزستان وارد شدند.
۵ – به کاربردن عبارت گروههای بزرگی ازعرب های خوزستان درزیر بیرق شیخ خزعل دراین واقعه حضور داشتند فکر می کنم اغراق زیادی شده است زیرا اگر چنین بود اولا نیازی به حضور انگلیس برای مقابله عشایر قیام کننده نبود ثانیا براحتی می توانست جلوی انفجار لوله های نفت وکمپ ها انگلیس را بگیرد ویا قیام عشایر باوی که دایی های اوبودند ویا عشایر کعب فلاحیه که به نوعی خودرا منتسب به آنها می داندجلوگیر می کرد. ثالثا اگر این گروههای بزرگ درکنار شیخ خزعل بودند نیاز به کمک خواستن ازعشایر کویت نبود به طوری که آن مردم برای اولین بار علیه شیخ کویت اعتراض کردند وزیربار این تقاضا نرفتند.
به کاربردن عبارت گروههای قابل ملاحظه ای ازعشایر عرب خوزستان که به نفع عثمانی ها جنگیدند. کمی دورازانصاف است وبی حرمتی به همه مجاهدینی که عاشقانه وصادقانه دراین جهادمقدس شرکت کرده اندو به لقاء الله پیوستند. مردم عرب خوزستان شیعه اثنی عشری هستند وتابع ومقلد مراجع شیعه خود هستند. اگر درجهادشرکت کرده اند به خاطر عثمانی ها نبود بلکه لبیک به فتوای مراجع خود بودند. یزله های ایمانی وحماسی وپوشیدن کفن درمیدان نبرد بهترین مصداق عمل آنهاست. حضور ۵ تا ۷ هزار نفر درمیدان نبرد درمنطقه دشت آزادگان درآن زمان که جمعیت آنها یک سوم کنونی وتقدیم ۷۰۰ شهید درمدت پنج ماه و همچنین حضور عشایر باوی در مقابله با قوای انگلیس و قوای کمی از طرفداران شیخ خزعل ومقاومت پایداری آنها درمیدان جنگ وهمچنین قیام عشایر کعب فلاحیه وتصرف شهر شادگان ونواحی او به مدت ۱۰۰ روز به دست مجاهدین ونقش آفرینی آنها در میادین نبرد همه آنها پاسخ مثبت به ندای مرجعیت وتبعیت از ائمه اظهار ( ع) است. اگر درکنار عثمانی ها قرارگرفتند به خاطر دشمن مشترک بود والا ازعثمانی چه انتظار ومساعدتی داشتند به آنها کمک کند.
۶ – عبارت بریتانیایی ها دربخش هایی ازخوزستان حافظ نظم وامنیت عمومی شهرها وروستاها بودند. اولا بریتانیا مسئول امنیت شهرها وروستاها درخوزستان نبود بلکه از چاهها وپالایشگاه نفت آن هم با کمک نیروهای مردمی منطقه حفاظت می کرد. قراردادها انگلیس با شیخ خزعل وعشایر بختیاری بهترین سند هستند. اصلا چه ربطی وچه نفعی برای انگلیس داشت که ازشهرها وروستاهای ما محافظت می کرد. اگر می توانست از تاسیسات ولوله های نفت خوددر زمان واقعه جهاد پاسداری می کرد اوکه حتی نمی توانست ازتاسیسات خود حفاظت کند مسئول حفاظت ازشهرها وروستاهای ما را به عهده بگیرد.
۷- عبارت اقدامات عمرانی وحتی رسیدگی به دادخواهی مردم آن چنان عمل می کرد که رویه دادگستری آنها مورد صاجب نظران محلی وملی بود. اگر انگلیسی ها می فهمیدند همچو کسی این طور ازآنها دفاع می کرد یقینا نشان ملکه انگلیس را به اوتقدیم می کردند. اولا انگلیس با توجه به تاراج ثروت ملی ما موظف بود برای خود وکسانی که با اوهمکاری می کردند وسایل رفاه وعمرانی را تامین می کرد. او این کارهارا برای بهره کشی بیشتر و نه به خاطر دلسوزی مردم منطقه انجام می داد. انگلیس با دیده تحقیر به بومی ها وبه خصوص مردم عرب نگاه می کرد شرکت نفت از نیروهای بومی کمتر استفاده می‌کرد و به بهانه اینکه نیروهای عرب از نظر فنی مهارت و قابلیت کمی دارند، از نیروهای غیربومی و بیشتر از کارگران هندی بهره می‌برد.

استادگرامی را به کتاب های تأثیر نفت بر تحول حیات اجتماعی فرودستان مناطق نفت‌خیز ایران، خانم معتقدی، ربابه، و کتاب رئیس نفت، یادواره کتاب به نقل از مقاله بررسی عملکرد، شرکت نفت ایران و انگلیس درمقابل نیروی کار بومی، علی یعقوبی نژاد، مراجعه نمایند تا دیدتحقیر آمیز بریتانیارا لمس کنند. نمی دانم استاد عزیز به واژه کُولیگری آشنا هستند یا نه این لقب مخصوص مردم بومی ما که تا قبل ازانقلاب این نشان آنها بود.
۷ – عثمانی ها به شهادت علما ی حاضر ازجمله ایه الله خالصی درصحنه نبرد حضور فعالی نداشتند. وتعویض توفیق بیک فرمانده عثمانی دراثنای جنگ بهترین مصداق است. المانی ها هم درمنطقه دشت آزادگان حضور داشتند و فقط ماموریت آنها انفجار لوله نفت را بود، آن هم عشایر باوی وزرگان قبل ازآمدن آلمانی ها آنها را منفجر کرده بودند. بنابراین نمی توان نقش تعیین کننده ای برای آنها درجنگ در نظر گرفت وبود ونبود آنها هیچ تاثیر نداشت.
۸ – عبارت دراین گیرودار ها وبرادرکشی ها صدهاتن از عشایر یا مستیقما توسط قوای انگلیس به شهادت می رسند ویادر درگیری برادر کشانه میان خود عشایر رقیب.
استادگرامی این قیام یک حرکت الهی واعتقادی بود وتمام روابط خانوادگی وقبیله را تحت تاثیر خود قرارداد. اگر می بینی سیداعنایه پسر خاله شیخ خزعل که حامی ومدافع ومورد قبول و اعتماد او درمیدان نبرد ازاوجداشده ودرجبهه مخالف قرار می گیرد به پاس اعتقادات دینی وایمانی اوست اگر می بینی که اقوام نزدیک به شیخ خزعل دراین جهاد درمقابل اوقرار می گیرند با خدای خود معامله کرده اند. متاسفانه تحلیل گران ما به این نکته توجه نمی کنند که ایمان الهی بالاترین مرحله عشق وایثار درفرد مومن است. کسی که حاضر شود عزیزترین دارایی خودرا که همان جان اوست تقدیم خدا کند وخودرا به والاترین مقام ربوبیت یعنی شهادت برساند، این شخص تمام بندهای وابستگی را بریده ودرمیدان نبرد یزله های یلهاوی الجنه امشی اویانه یعنی اگر خواهان بهشتی به ما به پیوند سر می دهد. برخلاف تصور خیلی از تحلیل گران عشایرمابیشترین شهدا یعنی ۷۰۰ شهید مظلوم رادرمنطقه کرخه یعنی دشت آزادگان تقدیم جهادکردند دراین منطقه نبردها فقط با قوای انگلیس بود ودر تمامی نبردهای آنها پیروز میدان بودند. نبرد اول باوی ها با قوای مستقیم انگلیس بود ونبرد دوم با قوایی هندی وانگلیسی وکمی نیروی عرب بود. درمنطقه باوی علیرقم مقاومت های دلیرانه این مردم تعدادکمی شهید درمقایسه با عشایر دشت آزادگان تقدیم کردند. درمنطقه فلاحیه یا شادگان درگیری مردمی بود ولی درایت ودوراندیشی رهبران دینی وشیوخ عشایر تعداد شهدا را به پایین ترین حد رساند به طوری که زیاداحساس نمی شود. بنابراین درتمام محورهای عملیاتی درگیری های برادر کشانه ای شدیدی نبودکه به خواهیم آن را علم عثمان کنیم وتمام حرکت خالصانه مجاهدین را زیر سئوال ببریم.
۹ – ازتذکر بجا ودقت نظر جنابعالی دراضافه نوشتن بخش سوم وتایپ اشتباه روزشمار سپاسگزارم.
۱۰ – درخصوص نام گذاری کتاب به عقیده اینجانب ما هیچ حادثه ای درتاریخ چندین ساله گذشته این مردم نداشتیم که سه منطقه مهم تمرکز عشایرعرب این منطقه را که شامل عشایر کرخه وهمه قبایل وطوایف(دشت آزادگان) وعشایر کارون واکثر طوایف آن(مسیر شرق کارون) وعشایر جراحی واکثر عشایر آن(شادگان ) براساس یک فتوا درمقابل استعمار قیام کنند. همانطور که دربند ۵ توضیح دادم عشایر شرکت کننده غالب هستند. بنابراین این نامگذاری به نظر حقیرنزدیک به واقعیت است.
۱۰ – درخصوص ضد ونقیض مطالبی که اشاره کرده اید متاسفانه اهداف کلی عثمانی ها وانگلیسی هارا با اهداف زمان جنگ جهانی اول آنها یکجا آوردم درحالی که می بایست آنها را تفکیک کرده وبه طور جداگانه می نوشتم مثلا اهداف عثمانی قبل از معاهده ارز روم(ارض روم) وزمان جنگ تفکیک می کردم که ایرادتان وارداست وممنون از تذکر بجای شماست. اما ایکاش همانطور که از عثمانی ها نفرت دارید واهداف شوم آنها را یاد می کردید به اهداف استعمار گرانه ودیرینه بریتانیا دراین سرزمین نیز اشاره می نمودید تا استقلال وبی طرفی خودرا در این تحلیل ثابت می کردید.
۱۱ – استادگرامی باهمه احترام وارزشی که برای انتقاد ارزشمندشمادارم دراین فراز که قیام خالصانه عشایرعرب خوزستان یا به قول جنابعالی جانبازی های صادقانه آنهازیرسئوال بردید وآن را به پناه بردن از عقرب جراره به مار غاشیه و بدتر ازآن به دفع افسد به فاسد تشبیه کردیددور ازانصاف وعدل است وشایسته ولایق نویسنده ای متعهد چون جنابعالی نیست. اجازه فرمایید درپاسخ به این بخش از نقد جنابعالی اشاراتی داشته باشم .
اولا – مردم عرب خوزستان آغاز کننده جنگ نبوده ونیستند ودر ایجاد آن هیچ نقشی نداشتند بلکه این جنگ به علت عوامل ذکرشده فوق به این منطقه کشید شد.
ثانیا – مردم ما به تبعیت از فتاوی مراجع شیعی ودفاع ازبرادران همکیش وهمخون خود که مورد تعدی وتجاوز انگلیس قرار گرفته اند، قیام کردند. آنها به تکلیف شرعی خود عمل کرده وبا خدای خود معامله نمودندو از ارزش های دینی و پاک سازی این مرز وبوم از وجود استعمارگری چون انگلیس تا پای جان دفاع کردند وحداقل ۷۰۰ شهید تقدیم کردند.
ثالثا – عشایرعرب خوزستان با رسیدن فتوای وآگاهی از ظلم وتعدی به برادران هم کیش و قبل ازحضور عثمانی ها درمنطقه قیام کردند(به اسناد ومدارک انگلیسی کتاب مراجعه فرمایید) وحضور عثمانی ها برای آنها ملاکی برای قیام نبود. اصلا بود ونبود عثمانی ها برای مردم ما هیچ تاثیری درروند حرکت آنها نداشت همانطوری که درمیدان نبرد عثمانی ها نقش تعیین کننده ای نداشتند. قیام آنها دفاع ازعثمانی ها نبود بلکه چون دشمن مشترک داشتند درکنار هم قرار گرفتند، بنابراین اتهام وتشبیه آنها به دفع افسد به فاسد و … توهین به آرمان ها وباورهای آنهاست و وبی حرمتی به همه خون های که خالصانه وصادقانه دراین خطه خونین ریخته شد.
رابعا – آیا به احزاب سیاسی ایران درپایتخت که درمقابل انگلیس وروسیه قیام کردند و دولت موقت ملی تشکیل داده وتا قصر شیرین با انگلیس مبارزه می کردند تشبیه دفع افسد به فاسد هم می نامید؟ آیا به علمای مادرشهرهای بزرگ وبه مردم تبریز که به دفاع ازعثمانی ها علیه روسیه وانگلیس قیام کردند نیز تشبیه به پناه بردن از عقرب جراره به مار غاشیه می کنید ؟ یا چون مردم ما عرب ایرانی هستند ودرطول تاریخ همواره حافظ این مرز وبوم بودند به طوری که حتی یک وجب ازخاک عزیز ایران باحضور حماسی آنها از این مام جدا نشد مستحق چنین تشبیهی هستند؟؟؟؟
۱۲ – استادگرامی پایان نقد خودرا به نقل یکی ازصاحب نظران گرامی ختم کردید وماهیت حرکت جهاد را زیر سئوال بردید. لازم می دانم که نکاتی درخصوص این نقد توضیح دهم.
اولا- برای شناخت هر حرکت ، قیام وجنبشی باید رهبران واهداف آنها را شناخت. رهبران این قیام بنا برهمه شواهد وقراین رهبران دینی همچون ایه الله سیدمحمد طباطبایی فرزند مرجع عالم تشیع وایه الله مهدی خالصی وسید عبدالکریم جزایری که شیخ خزعل مقلد اوبودو…وهمچنین شیوخ عشایر هرمنطقه بودند. اهداف این قیام درشعارها ویزله های عشایر که درمیدان نبرد سر داده شد باید شناخت. اکثر یزله ها وشعارها دفاع ازدین وائمه اطهار(ع) بود. مثل انصر دین الله وعنوانه یعنی دین خدا ونام ویاد اورا یاری بفرما یا مهظومه الزهرا وتنخانه یعنی حضرت فاطمه زهرا(س) دل شکسته است ومارا بیاری می طلبد و….آیا روحیه شهادت طلبی مجاهدین در میدان نبرد رنگ وبوی مادی دارد؟ پنج ماه مقاومت وپایداری درهوای تفتیده خوزستان بدون هیچ چشم داشتی فقط برای رضای خدا، ماهیت مادی دارد؟ گسستن علایق قبیله ای وقومی ولبیک گفتن به ندای مراجع هویت مادی دارد؟
کسانی هم برای تضعیف قیام عشایر، توزیع پول در بین شیوخ عشایر را مطرح کرده و دلیل حضور آنها را اخذ رشوه می‌دانند. واقعیت این است که چون قوای عثمانی به فرماندهی فردی ضعیف و ناآشنا به مسائل جنگ به نام توفیق‌بیگ در عملیات‌های پیروزمندانه دوگانه (۱۱ و ۲۹ اسفند) عشایر عرب منطقه حضور فعال نداشتند، علما و عشایر منطقه نسبت به آنها بدبین شدند. آنها برای جبران ضعف خود، به توزیع پول در میان شیوخ قبایل مبادرت کردند. این امر باعث عکس‌العمل عشایر عرب منطقه شد و حتی یزله‌هایی را سر دادند. این مسئله به‌سرعت توسط سیدمحمد طباطبایی یزدی و شیخ مهدی خالصی و شیوخ عشایر برطرف شد. حتی شیخ مهدی خالصی گفت که اگر بنا بر توزیع پول باشد انگلیسی‌ها بیشتر پول می‌دهند، ولی ما چیزی می‌خواهیم بالاتر از پول که بتواند ما را درمقابل دشمن مقاوم کند و آن ایمان است. بنابراین بزرگنمایی یک حادثه کم‌ارزش و کوچک و تسری دادن آن به عدم حضور یا شکست عشایر، کم‌لطفی و بهانه‌ای جهت تضعیف حرکت جهادی این مردم است. اگر بنا بر توزیع پول بود باید در آغاز قیام توزیع می‌شد تا اثر داشته باشد، نه اینکه در اواسط کار و آن هم با چنین شیوه و روشی. این که با یک خبر کم‌ارزش همچون رشوه دادن به بعضی از شیوخ کل حرکت را زیر سؤال ببریم، غیرمنصفانه است. ماهیت یک حرکت را می‌توان از روی باورها، معتقدات و شعارهای رهبران و مردم ایجادکننده حرکت شناخت. قیام‌کنندگان بر اساس باورها و اعتقادات دینی به پا خاستند و با توکل بر خدا و توسل به ائمه اطهار(ع) علم طغیان علیه استعمارگران برافراشتند.

برای مطالعه یادداشت انتقادی دکتر امام به لینک زیر در خبرگزاری مراجعه کنید

https://www.isna.ir/news/1402040300865/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D9%88-%D9%86%D9%82%D8%AF-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%82%DB%8C%D8%A7%D9%85-%D8%B9%D8%B4%D8%A7%DB%8C%D8%B1-%D8%B9%D8%B1%D8%A8-%D8%AE%D9%88%D8%B2%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3-%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C