مصلحِ انقلابی

دکتر لفته منصوری : حجت الاسلام و المسلمین شیخ یاسر عماره (امیری) روحانی جلیل القدر، انقلابی و مصلحِ اجتماعی رخ در نقاب خاک کشید و جامعه‌ی خوزستانی را داغ‌ دار کرد.او در همه‌ی صحنه‌های انقلاب اسلامی حضور موثر و کارآمد داشت. از کمیته انقلاب اسلامی، طرح شهید رجایی و کمک به مستمندان تا حضور در […]

دکتر لفته منصوری : حجت الاسلام و المسلمین شیخ یاسر عماره (امیری) روحانی جلیل القدر، انقلابی و مصلحِ اجتماعی رخ در نقاب خاک کشید و جامعه‌ی خوزستانی را داغ‌ دار کرد.او در همه‌ی صحنه‌های انقلاب اسلامی حضور موثر و کارآمد داشت. از کمیته انقلاب اسلامی، طرح شهید رجایی و کمک به مستمندان تا حضور در جبهه‌های جنگ، بسیج، کمیته امداد امام خمینی و عرصه‌های فرهنگی و تبلیغ دین و خدمت منبر سالار شهیدان حسین بن علی علیهم السلام و در این اواخر مسئول شعبه حل اختلاف زندان‌های اهواز که منجر به اصلاح ذات‌البین صدها نفر و آزادی تعداد زیادی از افراد محکوم به اعدام شد.

شیخ ملا یاسر هیچ‌گاه از این خدمات جهادگونه و مستمر و طاقت‌فرسا، توشه‌ای دنیوی برای خود برنداشت. هیچ‌گاه ثروتی نیندوخت و شهرتی به‌هم نزد و قدرتی نخواست. درب خانه و مضیف او به روی مردم گشاده بود و همه‌ی گروه‌ها و طبقات و اقوام خوزستانی برای حل اختلافات و مشاجرات میان خود، به وی مراجعه می‌کردند.

او هرگز نه از مردم بُرید و نه از ارزش‌های بنیادین انقلاب اسلامی جدا شد. علیرغم همه مسائل و مشکلات همواره مدافع راستین و مطالبه‌گر واقعی حقوق مردم بود. شیخ یاسر عماره با تواضع و فروتنی مثال‌زدنی‌اش جاذبه‌ای بسیار قوی برای اسلام و مذهب اهل بیت عصمت و طهارت و انقلاب اسلامی ایجاد می‌کرد. مردم و مسئولان به او اعتماد داشتند. اخلاص، فداکاری، جدیت در کار، مهربانی و دین‌مداری حقیقی از ویژگی‌های برجسته‎‌ی اخلاقی و اجتماعی این روحانی نیکوخصال به‌شمار می‌رود.

شیخ ملا یاسر در واپسین لحظات عمر بابرکت خود از یار باوفای خویش، همسر گرامی‌اش، ام‌عادل که خود خادم منبر امام حسین (ع) و حافظ قرآن و روضه‌خوان و مداح است و نیز دخترش منا درخواست کرد که سوره‌ی نازعات را به صورت مکرر برای او تلاوت کنند.

در اینجا می‌خواهم مقطعی از شهادت مسلم بن عوسجه اسدی را از کتاب ارزشمند آینه‌داران آفتاب دکتر محمد سنگری بیاورم و آخرین اشعاری که شیخ ملا یاسر عماره در جمع خواندش سرود که به مثابه وصیت اوست، همراه با تصویری که خانواده‌ی مکرمش در اختیار من قرار دادند، به اشتراک بگذارم.

«نوبت صمیمی‌ترین و آشناترین یار حبیب، مسلم بن عوسجه، رسید. پیر شجاع، شیر شرزه‌ی نبردهای جمل و صفین و نهروان، به میدان رفت. روزگاری حبیب همراه او در رکاب امیر مومنان شمشیر زده بود. مسلم بن عوسجه می‌جنگید و حبیب در کنار میدان در کنار مولایش حسین، نظاره‌گر نبرد شور‌آفرین او بود. وقتی گرد و غبار فرو نشست، مسلم بر خاک افتاده بود. حسین و حبیب خود را کنار او رساندند. امام سرش را در آغوش گرفته بود و حبیب با اشک چهره‌ی خون‌آلودش را می‌شست و می‌گفت: چه سخت است بر من تماشای این لحظه، بشارت باد تو را به بهشت؛ به دیدار محبوب و مطلوبت پیامبر (ص) و علی (ع). مسلم به نرمی و دشواری پلک‌ها را گشود و گفت: خداوند پاداش نیکویت عنایت کند و به خوش‌فرجامی بشارتت دهد. حبیب آرام و گریان گفت: ای مسلم، تو برادر و همدل و خویشاوند دینی من هستی. دوست داشتم وصیت‌های تو را بشنوم و به شایستگی انجام دهم؛ اما من نیز به‌زودی به تو خواهم پیوست و با شهادت هماغوش خواهم شد. مسلم دیگربار همه‌ی توان را به پلک‌ها بخشید و با سرانگشت به امام اشاره کرد و مقطّع و نرم آخرین سرود عاشقانه را خواند: ای حبیب، تنها وصیتم این است که در راه این مرد عاشقانه جان دهی.»[۱]

شیخ ملا یاسر در حالی‌که در آغوش عادل فرزند بزرگش آخرین نفس‌های این دنیا را می‌کشد، این «نعاوی» شاعر عرب که زبان حال مسلم بن عوسجه بود را خواند و به دیدار پروردگارش شتافت:

وصلـــت یا بن ظاهر منیتــی / ما وصیـــک بعیــالی و بیتــی
و لا وصیک تحمی لی ثنیتی / و لو چان نیتک مثل نیتی
بـــالحسیـن و عیــالـــه وصیتــی[۲]

امام حسین علیه السلام رو به مسلم به عوسجه کرد و فرمود: رحمک الله یا مسلم فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا. و مسلم در کنار اما به شهادت رسید.یا اباعبدالله! امسال شیخ ملایاسر عماره در دهه‌ی محرم برای تو منبری نرفت. نمی‌دانم چه اسراری در این نعاوی مسلم بن عوسجه نهفته است که این آخرین کلمه‌هایی بود که از زبان او جاری شد!

 

پانوشت:

[۱] – سنگری، محمدرضا (۱۳۹۱)، آینه‌داران آفتاب، پژوهش و نگارش نو از زندگی و شهادت یاران اباعبدالل الحسین (ع)، جلد دوم، چاپ پنجم، تهران: شرکت چاپ و نشر بین‌الملل، ص ۹۰۸.

[۲] – ای پسر مظاهر مرگم فررسیده، من نسبت به خانواده و خانه‌ام به تو سفارش نمی‌کنم. و از تو نمی‌خواهم که ملکم را حفظ کنی، اگر واقعا هدف تو مانند هدف من باشد، وصیتم نسبت به امام حسین و خانواده‌اش می‌باشد.