فاجعه در بیمارستان دشت آزادگان!

مقارن روز شنبه مؤرخ 2/5/95 ساعت هشت شب ،پس از نه ماه انتظار و تحمل طاقت فرساترين لحظات حساس بارداري، ساعت موعود در سكوت دل انگیز شب فرا رسید . خانواده به اتفاق پدر و مادر باردار و سه فرزند رهسپار دار الولاده شدند . مادر و فرزندان در انتظار ميهمان نوباوه در حاليكه نفس […]

مقارن روز شنبه مؤرخ 2/5/95 ساعت هشت شب ،پس از نه ماه انتظار و تحمل طاقت فرساترين لحظات حساس بارداري، ساعت موعود در سكوت دل انگیز شب فرا رسید . خانواده به اتفاق پدر و مادر باردار و سه فرزند رهسپار دار الولاده شدند . مادر و فرزندان در انتظار ميهمان نوباوه در حاليكه نفس ها در سينه ها محبوس بود ثانيه شماري و لحظه شماري معكوس ميكردند. تا جشن نو شكفته را در جمع با صفاي خانواده بر پا کنند.

635914059511463969

با بدرقه ی مادر 35 ساله به زایشگاه، ولادت به شکل طبیعی انجام گرفت و نوباوه یک نوزاد دختر دردانه بود . مادر را به اتفاق همراه ، به استراحتگاه بعد از زایمان مشایعت کردند . پدر به سفارش پرستار جهت خرید ملزومات زایمان به داروخانه مراجعه کرد اما ناگهان با فریاد و شیون دل آشوب و دل گسل بار همراه و فرزندان مواجه شد !!! مادر دچار عارضه ي شديد خونريزي بعد از ولادت شده ،بيمار غرق در خون را ، به بخش جراحي اعزام كردند . جراح جهت رفع عارضه نياز به خون داشت . گروه خون مادر o منفي بود گروهی که خوشبختانه ميتوانست از تمام گروههای خونی، خون دریافت کند اما در بیمارستان شوربختانه و شرمسارانه بانک خونی نبود تا این نقیصه و خطر مرگ را مهار کند !؟ خلاصه با اهداء خون داوطلبانه ي يكي از مراجعين ،با عجله و دستپاچگی راهي آزمايشگاه بیمارستان شدند .

این جا بود که خانواده با جواب منفی و نبود کیسه ی فرآورده های خونی blood bag از طرف مسئولین آزمایشگاه بطور غير منتظره روبرو شده و ضربه ي روحي و رواني جبران ناپذیری دريافت ميكنند !!؟؟؟ بناچار داوطلب را به بخش جراحی در اتاق عمل در کنار بیمار إحضار و جراح از طريق سرنگ عادی با مکیدن خون و تزریق در بدن بیمار پس از تکرار و زجر و شکنجه ی طرفین مادر در سخت ترین شرایط وصف ناپذير و فقر إمكانات ابتدايي پزشکی و سهل انگاری و کوتاهی مسئولان بیمارستان در حسرت در آغوش گرفتن فرزندان جان به جان آفرین تسلیم مرگ زود هنگام و فوت مظلومانه شده و خانواده را از نعمت کانون گرم محبت مادر محروم و فرزندان را از جشن تولد نازنین ،بی نصیب و شادی را تبدیل به ماتم و چهار فرزند را برای همیشه از آغوش و لبخند مادر نا اميد و محزون كردند .

خانواده به علت كوتاهي مسئولان بيمارستان در دادگاه شکایت کرده و پزشک قانونی با نمونه برداری و إرسال به تهران منتظر تشخيص طرف مقصر و كوتاهي كننده هستند؟ ضمنا امروز ساعت شش مادر براي هميشه در آرامگاه بخاک سپرده شد اما لعنت خانواده بر مسؤلان بیمارستان هیچ وقت از یاد و خاطر فرزندان بویژه نوازد مادر ندیده فراموش و از زبانها نخواهد افتاد

*بِأَيِّ ذَنْب قُتِلَتْ* *فوت مادر در حين ولادت در زمرمه ي شهيدان محسوب ميگردد*

قاسم سیاحی