مراقب تراز هوشمندی ملی باشیم

دکتر سید محمدرضا موالی زاده : دیروز راننده اسنپی که مرابرای شرکت درمراسم هفتمین سالگرد درگذشت مرحوم زنده یادهاشمی رفسنجانی به حسینیه جماران بردوآورد دکترای ایمنی شناسی داشت وهمسرش دکترای ژنتیک ، آن دو پس ازتحصیل درمالزی چندسالی درآن کشورکارکرده بودندشرایط خوبی هم داشتند امابه عشق خدمت به میهن به کشوربازگشته بودند بقیه ماجرارامی توانید […]

دکتر سید محمدرضا موالی زاده : دیروز راننده اسنپی که مرابرای شرکت درمراسم هفتمین سالگرد درگذشت مرحوم زنده یادهاشمی رفسنجانی به حسینیه جماران بردوآورد دکترای ایمنی شناسی داشت وهمسرش دکترای ژنتیک ، آن دو پس ازتحصیل درمالزی چندسالی درآن کشورکارکرده بودندشرایط خوبی هم داشتند امابه عشق خدمت به میهن به کشوربازگشته بودند بقیه ماجرارامی توانید حدس بزنیدچون تقریبایک جریان تکراری است ، دست اندازهای مختلف برای به کارگیری آنان دردانشگاه و…وآخرسر کاری درحدرانندگی دراسنپ ، می گفت همسرم خیلی اصرارداردکه نمانیم وبه کانادامهاجرت کنیم ازمن سوال کردبه نظرشماچه کنیم ؟ مانده بودم که به اوچه پاسخی دهم ؟ بگویم بمانند ؟ بگویم بروند؟ خیلی دردآوربود.

☆هرروز اینجاوآنجامی شنویم که فلان نخبه هم کشورراترک کرده ومهاجرت نموده است شنیده ام که اخیرامهاجرت ها صاحبان حرفه های فنی وخدماتی ازمکانیک ونجار وکابینت ساز و… راهم شامل شده ، مقصد مهاجرت هاهم گستره وسیع تری پیداکرده واگرزمانی کاناداوچند کشور اروپایی بوده ،اکنون تقریبا کشورهای مختلفی را درچهارگوشه جهان شامل می شود.

☆خدارحمت کندمرحوم نوربخش را وقتی رئیس کل بانک مرکزی بودازسفرش به ژاپن می گفت واینکه درآن سفراز ژاپنی ها خواسته بودکه ذخایرشان رابه هیات ایرانی نشان دهند آنهاهم ایشان رابه طبقه بالای یک ساختمان معظم برده بودند هیات همراه ایشان گمان می کردند که مثلاقراراست که مجموعه ای ازطلاوجواهرات رابه عنوان پشتوانه پول ملی به آنهانشان دهند خلاصه وقتی درِ یک سالن بزرگ رابازمی کنند میهمانان می بینند که تعدادزیادی میز وصندلی گذاشته اندو پشت میزهااساتید وآدم های خبره وکارآزموده ای نشسته اند وتجارب خودرابه جوانان مشتاقی که دورآنان حلقه زده بودند منتقل می کنند، به مرحوم نوربخش گفتند: اینهابخشی از ذخایروپشتوانه های ملی ماهستند . بله ، این گونه است که ژاپن ، ژاپن می شود ژاپن ازجمله کشورهایی است که مردم آن کمترین مهاجرت رابه خارج ازکشوردارند

☆ازیک سو نیروهای نخبه وماهر می روندو ازسوی دیگر کرورکرور مردم تبعه افغانستان به کشور واردمی شوند منکرامانت داری وسخت کوشی بسیاری ازآنان نیستم والبته درکناراینها بیفزاییم ناامنی هاوتنش هایی که خواه ناخواه اینجا وآنجاازحضورپرشمارآنان حادث می شود( پرداختن به این موضوع فرصت دیگری می طلبد ) بحث برسراین است که چه کسانی باچه ظرفیت واندوخته علمی می روند وچه کسانی درچه سطح وترازی می آیند؟اگرکمیت سنجی کنیم وبه هریک ازآنان که واردمی شوند وآنهاکه خارج می شوند نمره ای بدهیم جمع جبری شان درنهایت چه خواهدشد ؟ ملاحظات انسانی امری است وتوجه به عوامل آسیب رسان به منافع ملی امری دیگر.

☆اگربرخی کشورهانیروی کارمهاجررامی پذیرند کارشان باحساب وکتاب است مثلا آلمان به نیروی کارنیازداردبنابراین بابرنامه ریزی وبه گونه ای مطالعه شده ، برپایه آماروارقام وبرآورد دقیق ازمیزان نیروی مودنیاز مبادرت به پذیرش مهاجرین می کند اینگونه نیست که مرزها رابازبگذارندتاپناه جویان به صورت فله ای به کشورشان بریزند وبعدهم مستقیماً به عرصه عمومی جامعه واردشوند ، ضمن اینکه حساب این راهم دارندکه آنان از امکانات وخدمات عمومی گوناگون امابه هرحال محدود کشورمیزبان بایستی بهره مندشوند

☆ماکه بحمدالله درزمینه جذب سرمایه های انسانی ومالی عظیم ایرانیان خارج ازکشورهیچ توفیقی نداشته ایم اقلا شرایطی فراهم کنیم که نیروهای نخبه وصاحبان تخصص ها ومهارتها درکشوربمانند( شرایط زیست پایدارهم تعریف مشخصی دارد ومجموعه ای ازمولفه های اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و…راشامل می شود)

 

کلام آخر : شوربختانه بایدگفت که اگر این رویه ادامه یابد غلظت وچگالی هوشمندی ، بنیه فکری ،توان خلاقیت وقوه ابتکار وکمیت وکیفیت اکتشافات واختراعات ونوآوری ونظریه پردازی ودریک کلام تولیدعلم ( هم علوم محض وهم علوم کاربردی ) کاهش می یابدو صدمات جبران ناپذیری برپیکره علمی ومهارتی به عنوان قوه محرکه کشور واردمی شود ، به هوش باشیم ، مسئله بسیارجدی است .