توهم آگاهی تا رشد قوه قضاوت صحیح – ۲

جمشید کمایی : در قسمت اول اشاره شد که یکی از زیان بار ترین اختلالات فکری و تصورات بی پایه بشری توهم آگاهی است. این افراد تصور می کنند هرآنچه لازم است را می دانند و هر آنچه می دانند کاملاً صحیح است . لذا نیازی به اندیشیدن ، یادگیری و مشورت نمی بینند . […]

جمشید کمایی : در قسمت اول اشاره شد که یکی از زیان بار ترین اختلالات فکری و تصورات بی پایه بشری توهم آگاهی است. این افراد تصور می کنند هرآنچه لازم است را می دانند و هر آنچه می دانند کاملاً صحیح است . لذا نیازی به اندیشیدن ، یادگیری و مشورت نمی بینند . از آنجایی که این امر بخصوص تحت تاثیر فناوری های نوین رو به تزاید است . به نظر می رسد ترویج و قرار دادن شیوه های درست اندیشیدن و تسلط بر روش های تعقلی در مدارس و محتوای کتب درسی و همچنین تاکید بر رشد قوه قضاوت صحیح در دانش آموزان برای مقابله با توهم آگاهی یک ضرورتی انکارناپذیر است …》
رشد قوه قضاوت صحیح نوعی داوری است که با دلیل و سند همراه می باشد. افراد در مراحل مختلف زندگی همواره با امور مختلف سر و کار دارند و مرتب باید در باره این امور قضاوت نمایند و تصمیم بگیرند . برای این که این قضاوت ها و تصمیم ها به واقعیت نزدیکتر باشند و باعث موفقیت و پیشرفت در زندگی شوند ، باید اظهار نظرها ، قضاوت ها و تصمیم ها همواره با دلایل مستند و قابل ارائه همراه باشند .
کودکان از ابتدای جریان رشد در موقعیت های مختلف مثل بازی کردن ، انتخاب دوست ، غذا خوردن ، لباس پوشیدن ، داستان خواندن ، گوش دادن به قصه ها ، تماشای تلویزیون ، انتخاب اسباب بازی ها و … پیوسته اظهار نظر می‌کنند . حالا اگر از همان ابتدا توسط والدین و مربیان به آنان آموخته شود که آنچه را می پسندند و یا انتخاب می کنند از روی دلیل باشد به تدریج و کم کم قضاوت صحیح در آنان رشد می کند .
در ادامه وقتی بچه ها وارد مدرسه می شوند هم با موقعیت های مختلف روبرو می شوند و به بازی های گروهی با همسالان خود می پردازند ، حکایت ها و نصایح مختلف را می آموزند ، درباره موجودات زنده به مطالعه می پردازند ، اوضاع شهر و منطقه خود را بررسی می‌کنند ، مفاهیم ریاضی و هندسه را فرا می‌گیرند و با قوانین اجتماعی آشنا می شوند ، در تمامی این موارد تصمیم می گیرند ، اظهار نظر می‌کنند ، انتخاب می کنند ، مقایسه می کنند ، نقشه می کشند ، اولویت بندی می کنند ، و تصمیم های خود را اجرایی می کنند .مدرسه همواره باید به آنها بیاموزد که در تمام این موارد بر اساس دلیل قضاوت کنند
مربی باید به دانش آموزان خود کمک کند تا به اظهارنظرهای صحیح همراه با دلیل برسند . همین وضع در دوره‌های دیگر تحصیلی و دانشگاه ها هم باید ادامه پیدا کند ، و به تناسب تجربیات و برخورد با مسائل علمی ، ادبی ، اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی که مسئولیت بیشتری به عهده دارند و درباره امور مختلف بیشتر قضاوت می کنند ، اظهارنظرهایشان بیش از پیش با دلیل و سند همراه باشد .
لذا چون افراد چه در مراحل تحصیل در مقاطع مختلف و چه بعد از فراغت از تحصیل پیوسته باید اظهار نظر و اخذ تصمیم کنند . باید فرا گیرند که قضاوت های آنان عقلانی و بر اساس مشاهده دقیق و پیش‌بینی‌های آگاهانه باشد . *همانگونه که عده‌ای از متخصصان حوزه مدیریت ، علم مدیریت را مساوی با تصمیم گیری می دانند . عده‌ای از صاحب نظران تعلیم و تربیت هم آموزش و پرورش را مساوی با رشد قوه قضاوت صحیح در دانش آموزان می دانند.* *زیرا رشد قضاوت صحیح در دانش آموزان به تحقق مهارت های زندگی منجر می شود .
برای تحقق این امر توجه به اموری مانند احتیاجات فردی و اجتماعی ، برقراری روابط صحیح بین افراد ، رشد و توسعه مهارت های عقلانی ، توجه به استعدادها و علایق شخصی ، ایجاد آمادگی های لازم در دانش آموزان ، توجه به مفاهیم اجتماعی ( مثل همکاری ، سازگاری ، مخالفت و توافق ) ، تفکر واگرا و نقاد ، پرورش خلاقیت ، رشد همه جانبه و چند بعدی ، توجه به اصول اخلاقی ، حفظ استقلال و آزادی های فردی و … که در سایه روش های فعال و همیار در دانش آموزان ایجاد می شود ، بسیار ضروری می نماید .(برای تحقق این امر هر یک از موارد ذکر شده نیازمند تجزیه و تحلیل و شرح و بسط مفصل است .)
بدین گونه است که از ابتدا معیارهای اظهارنظر و قضاوت مبتنی بر دلایل مستند و شواهد کافی صورت می پذیرد . و قضاوتی که حاصل مشاهد دقیق ، پیش بینی های آگاهانه و تجزیه و تحلیل مدارک ، اسناد ، اطلاعات و شواهد کسب شده است ملکه ذهن دانش آموزان و دانشجویان و در ادامه افراد جامعه می شود .
و افراد در نتیجه این فرآیند از توهم دانایی که حاصل انباشت اطلاعات و مفاهیم تجزیه و تحلیل نشده و غیر مستند است دور می شوند. ادامه دارد جمشید کمایی