چرا “غلام” هنوز در اهواز است؟

حبیب باوی ساجد: بسیاری گمان می کنند یک شخص، یا یک مجموعه، یا یک تفکر، زمانی حذف می شوند که حضورِ فیزیکی ندارند! حذفِ یک شخص به خصوص سیاسی ومسولِ اجرایی کلان مهم ترین جغرافیای اقتصادی زمانی معنا می یابد که مجموعه ی کسانی که با او در طی این همه سال درجهت از بین رفتنِ […]

حبیب باوی ساجد: بسیاری گمان می کنند یک شخص، یا یک مجموعه، یا یک تفکر، زمانی حذف می شوند که حضورِ فیزیکی ندارند! حذفِ یک شخص به خصوص سیاسی ومسولِ اجرایی کلان مهم ترین جغرافیای اقتصادی زمانی معنا می یابد که مجموعه ی کسانی که با او در طی این همه سال درجهت از بین رفتنِ تدریجی داشته های انسانی جنوبِ نفتی جهان همراهی وهمکاری کرده وبله قربان گویش بوده اند، حذف شوند.

در غیر این صورت حذف یک نفر، به معنای حذفِ تفکرِ آن یک نفر نیست؛ چرا که آن یک نفر طی سال ها بااستفاده ی از حاشیه ی امنی که شوربختانه قانون برای او درنظرگرفته است، جریانی را راه اندازی کرده است که آن جریان باحذفِ آن شخص همواره در قدرتِ تمام کارش را پیش می برد. چرا باید دست نشانده های “غلام” (استاندارپیشین) که اهواز را رسمأ به نابودی کشاندند، اینک برهمان مسولیت ها ومسولیت های جدیدترو بعضأ مهم تری تکیه دارند؟ آیا “حافظه ی جمعی مامردم جنوب” ناآگاهی غلام وحلقه ی یاران ودوستانش در بحران های مهمِ اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، عمرانی، فرهنگی وهنری را به همین سادگی فراموش کرد ه ایم؟

دولتِ مرکز برچه مبنایی باید گزارش های امنیتی غلام را بی اندکی شک وتردید بپذیرد که فقط یکی از آن گزارش های امنیتی می شود “نیزارِ معشور”؟ آیا دولتِ مرکزی باهمان اعتنایی که به گزارش های امنیتیِ غلام وحلقه ی دوستان ویارانش گوش سپرده وجامه ی عمل در اسرع وقت پوشانده، به مطالباتِ اجتماعی ومعشیتیِ “مامردمِ جنوبِ نفتیِ جهان” هم اعتنای بی درنگ داشته اند؟ اگر چنین بوده، می توانند آمارِ بهبودی روستای غیزانیه در موضوعِ بی آبی را به “مامردم” ارائه بدهند؟ آیا بیش از ششصد روستای درگیرِ بی آبی در اهواز، مسأله ی حداقلی آب شرب شان برطرف شد؟ آیا موضوع فاضلاب کلانشهرِ اهواز به جمع بندی عمرانی رسید؟ آیا متروی دهان گشوده ی اهواز به سرانجام رسید؟

آیا مبحثِ مهمِ مطالباتِ خانواده های زندانیانِ سیاسی اهوازی اصلأ مطرح شده تا درفرایندِ آسیب شناسی از درون به مطالباتِ به حقِ این خانواده ها رسیدگی شود؟ (آقای معاون امنیتی سیاسی استاندار وکانونِ وکلای استان پاسخ گو هستند؟) آیا مسأله ی بحران زایی که به ابعادِ جهانی در امرِ اتحادِ کارگری بدل شد که همانا “هفت تپه” بوده است، باید این همه توان بی توانِ “مامردمِ جنوبِ نفتی جهان” را می گرفت وهمواره عاقبت اش نامشخص باشد؟ آموزش وپرورشِ استان وهزاران مسأله ی عمرانی مدارس وایضأ تخلف در استخدامِ فرهنگیان ومعلمان به فرجام رسید؟

استخدام نیروهای بومی در شرکت ها وصنایع بزرگِ مولد ونفت خیز که بااستناد به قانونِ کارِ کشور، می بایست ظرفیت صدردرصدی بومی داشته باشند، چرا باید طی این سال ها همواره از ده درصد عدول نکرده باشد؟ شفاف سازی مالی در ابرشرکت های اهواز چرا باید همواره پس از تغییر استاندار صورت بگیرد؟ دستمزد میلیاردی سرمربی تیم ملی فوتبالِ کشور مگر دردورانِ غلام از شرکتِ پتروشیمی معشور پرداخت نشد، چرا غلام ویاران وحلقه ی دوستانش توسطِ رسانه ها وبعد دستگاه های حقوقی مواخذه نشدند؟ آن هم معشور که مردم اش آه ندارند تاباناله سودا کنند،

چرا باید دستمزدِ میلیاردی سرمربی تیم ملی فوتبال کشور را بپردازد؟ می توان به این گفته ها ومطالباتِ زخمی ورها شده تا بی نهایت ادامه داد. باری، مسأله در رفتنِ غلام نیست، مسأله در تفکرِ غلام است که اینک در چندین شخص وچندین اداره کل وفرمانداری ها وبخشداری ها وشهرداری هاوروابط عمومی ها ادامه دارد! چرا باید غلام ۵۰ نفر مشاورداشته باشد که هرمشاوری ماهانه ۸ میلیون تومان حقوق می گرفت وگاهأ برای چندماه هم خبری از جلساتِ مشاوره نبوده؟! این مبلغِ چهارصدمیلیونی ماهانه ی مشاوران می توانست مایحتاجِ یک سالِ یک روستای متوسط را تأمین کند، می توانست داروی کودکانِ سرطانیِ بیمارستانِ شفای اهواز را تأمین کند،

می توانست کلاسِ درسی به مدرسه ی دورافتاده ی اهواز اضافه کند، می توانست چندشغلِ کوچکِ زود بازده برای بیکارانِ اهواز درست کند. چرا باید این حقوقِ هشت میلیونی بی کسرِ مالیات به مشاوری پرداخت می شد که درجریانِ سیلِ اهواز که کودکِ ده ساله ی اهوازی گونیِ پرازخاک را برشانه می کشید تا جلوی سیلِ خودساخته را بگیرد، آن وقت آن مشاور مُهرِنمازبه شطِ کارون می انداخت تاجلوی سیل گرفته شود!! چنین مشاوری اصلأ ارزش حق مشاوره دارد؟ یافلان مشاورِ که معروف است به”آقای دوربینی” یا فلان مشاوری که معروف است به “سیلِ وحدت”!!

کسی نبود به این جوانک بگوید وقتی که مردمِ اهواز خانه وکاشانه وزمین های کشاورزی شان را در سیل از دست می دادند، تو چرا باید یک شویی برگزار می کردی بانامِ “سیلِ وحدت”؟! کدام وحدت، وقتی با رنجِ این مردم، خانه ات را از ده کوره به خالدیه / کیانپارس انتقال دادی وپیاده رفتن وآمدنت شد، ماشینی که رفت زیرپایت؟! وحدت است؟! تواصلأشکل وشمایلت به واژه ی وحدت می خورد؟! تویی که امروز همه ی تلاش ات این است تا عکسهایت باغلام را ازهمه خبرگزرای ها حذف کنی، چه می دانی تاوانِ “بامردم” بودن درتوانِ چه کسی ست تا به وحدت بیندیشی؟! تویی که هجوم می بری به فضای رسانه ای ومجازی وصفحه ی ویکی پدیای فلان کارگردانِ سینما را حذف می کنی (همان کارگردانی که توخودت را به آب وآتش زدی تا ازاو رضایت گرفتی صفحه ی ویکی پدیا برایش درست کنی) اکنون همان صفحه ای را که توتلاش کرده بودی درست کنی را حذف کرده ای!! چرا؟

برای این که امثالِ تو به کاری که می کنند ایمان ندارند، وعرصه ی امروز، ظاهرأ عرصه ی یکه تازی امثالِ بی ایمانانی هچون تو هستند که شوربختانه کم هم نیستید!! باری، تفکرِ غلام همواره در تاروپودِ جنوبِ نفتی جهان جاری ست؛ کافی ست نیم نگاهی به ناظرانِ انتخاباتِ آتی داشته باشید!! راستی شبه سیاسی های محلی مصحلت طلب وفاقدِ بینش دوراندیشی منافعِ جمعی قوم وزاد بوم شان که غلام به بهترین شکلِ ممکن وبا تردستی وماهرانه همه شان را بایک پیمانکاری کوچولو وخُرده مسولیت بازی داد؛ شعرِ “القدس عروس عروبتکم” سروده ی شاعرِ مردمی وآنارشیستِ عراقی زیبنده ی آن هاست.

 

 

***کارگردان سینما وداستان نویس