بیایید قانونی وضع کنیم!

شوربختی ما نه ریشه در دنیوی گرایی دارد, نه تقدیر و سرنوشت چنین حکمی را صادر کرده است.امروزه اگر کارگزاران سیاسی استان و نمایندگان مجالس که بر اریکه قدرت و کرسی های رنگارنگ تکیه زده و تازه دریافته اند که راه پیگیری منافع عامه مردم استان زرخیز و عقب مانده, که چرخ ارابه اقتصاد و […]

شوربختی ما نه ریشه در دنیوی گرایی دارد, نه تقدیر و سرنوشت چنین حکمی را صادر کرده است.امروزه اگر کارگزاران سیاسی استان و نمایندگان مجالس که بر اریکه قدرت و کرسی های رنگارنگ تکیه زده و تازه دریافته اند که راه پیگیری منافع عامه مردم استان زرخیز و عقب مانده, که چرخ ارابه اقتصاد و بالندگی ایران را به دوش نحیف خود گاوآهن کرده و می کشد, دشوار و بسیار سخت است. آن وقت می توانیم تصور کنیم که وضع مردم بیشماری که در این اجتماعات زندگی می کنند به مراتب دشوارتر و بسیار سخت تر شده است.

امروزه بی قانونی در استان در نحوه عدم بکارگیری نیروهای کیفی, تقدم بخشی عنصر رابطه بر ضابطه, تسری باندبازی در مدیریت های کلان استانی, شیوع آفت آسیبهای اجتماعی و نمونه های زنده ای که هر روزه در استان و اهواز شاهد آن هستیم, را نمی توان تنها به اینکه افق دید مردم استان عامل چنین شوربختی هایی شده است, سنجاق کرد!.هر زمان نیز که با وضع دشواری رو به رو می شویم, امیدوارانه پیشنهاد “بیایید قانونی وضع کنیم!” را در بوق و کرنا می کنیم, غافل از اینکه این قانون و این وضع کردن تنها برای جابجایی چهره های انتخاباتی بود و بس!.بعد در گامی کیفی تر و به ظاهر عقلایی تر این عبارت “بیایید تحقیق کنیم!” را اضافه می کنیم.

امروزه مشخص شده است که بسیاری از ناکارآمدی ها در استان, نه سیستماتیک بوده است و نه ناشی از علل نارسایی های موجود در حل معضلات.بلکه زادهِ تقدم مقوله منفعت های شخصی بر منفعت عامه مردم است.که این نیز ریشه در عدم بارور شدن وجدان و تعهد سیاسی کارگزاران و نمایندگان سیاسی مردم دارد.حال یک سوال محوری و تنها همین یک سوال را به عنوان موردی و با گزینه هایی در ذیل بیان می کنیم که صرفا جهت پی بردن به افکار عمومی و همچنین دغدغه دست اندرکاران اجرایی و نمایندگان استان و رسیدن به نتیجه طرح می کنیم, که هر درصد آن را میتوان در تایید یا رد عدم توسعه استان لحاظ نمود:به طور عموم چه چیزهایی بیشتر شما را نگران می کند؟

۱٫ دغدغه مسائل شخصی و فامیلی از قبیل بهداشت, مشکلات مالی, کار و تامین آینده فرزندان.

۲٫سلامتی خود و اعضای خانواده.

۳٫مسائل زیست محیطی و جلوگیری از تخریب زیست بوم انسانی.

همچنین ممکن است نگرانی های دیگری نیز طرح شوند که مردم را به این باور و تصمیم برساند که اکنون با دوران سرنوشت سازی روبرو هستیم, و چه بسا یکی از این تصمیمات همان باشد که زندگی ما در مخاطره است!که با چیدمان همین منطق مخاطره محور, نتیجه چیزی نخواهد بود جز تاکید بر مسائل و منافع شخصی و فامیلی که در اولویت خواهند بود و جزء لاینفک آن مقدمه که رخ نموده بود, خواهند بود!

که این تصور نیز اساسا یک مغالطه و ناشی از خلط موضوع است, چرا که نمایندگان و کارگزاران اجرایی استان در مجموع باید عامل تسری قانونگرایی و پاسخگوی مشکلات و رفع معضلات عامه مردم و استان باشند, نه آنکه به صرف برآورده شدن امورات شخصی و فامیلی و دمیدن در سُرنای آرزوهای فردی و محفلی, صرفاً از قاعده مبتذل بده – بستان تبعیت نموده, و از اهمیت بخشی به امورات عامه مردم و قرارگیری بر ریل منطق توسعه استانی, استان را باز بگذارند و باز نگه دارند توسعه استان را!از این پس, به راستی میراث استاندار خوزستان و نمایندگان برای استان چه خواهد بود؟!

هادی حزباوی