تاکید بر گسل ها و انتصابات قومی به مثابه ستیز با توسعه سیاسی!

استادی گرانمایه یک دهه پیش گفته بود که نخبگان سیاسی خوزستانی و افراد تشکیلاتی و حزبی و ملی نرسیده به مرز استان را میتوان در قالب گرایش های سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب قرار داد, اما همینکه وارد فضای مه آلود سیاسی استان می شوند رنگ و لعاب قومی را ارجحیت داده و در آن […]

استادی گرانمایه یک دهه پیش گفته بود که نخبگان سیاسی خوزستانی و افراد تشکیلاتی و حزبی و ملی نرسیده به مرز استان را میتوان در قالب گرایش های سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب قرار داد, اما همینکه وارد فضای مه آلود سیاسی استان می شوند رنگ و لعاب قومی را ارجحیت داده و در آن به فعالیت می پردازند. که این را میتوان برخلاف توسعه سیاسی در استان قلمداد نمود.عالمان حوزه سیاست توسعه را بهینه سازی استفاده از نیروهای بالقوه مادی و انسانی یک جامعه می دانند.

 

همچنین توسعه سیاسی به دلیل چند بُعدی بودن, جامع و کیفی بودن, پیچیده ترین سطح توسعه یک جامعه است و به خاطر تابع بودن توسعه اقتصادی نسبت به توسعه سیاسی با توجه به شرایط و تحولات فعلی, تا زمانی که وضعیت عمومی و تکلیف قانونی توسعه سیاسی در قالب جامعه که نیروها و عناصری دولتی همچو استاندار در اولویت این مهمند حل و فصل نشود, ابعاد دیگر توسعه به صورت کیفی, تکاملی و موفقیت آمیز محقق نخواهد شد.به عبارتی دیگر شاید جامعه ما از نظر طرح و ارائه فکر و اندیشه مشکل چندانی نداشته باشد, اما مشکل عمده در بخش اجرایی است که این هم به تاثیر از عدم باور کنشگران سیاسی به فرارفت از عنصر هویت و قومیت و دغدغه های مادون توسعه سیاسی است, که چنین بازخوردهایی را در موقعیت انتصابات نه براساس شایسته سالآری که براساس قومیت در حال پیاده شدن می یابیم, و گرنه برای کانون پرورش فکری اولویت با عناصر کیفی بدنه آموزش و پرورش استان بوده و خواهد بود.

لازم به ذکر است که در فرآیند توسعه یافتگی هیچ اصلی تعیین کننده تر از حل و فصل تضادهای فرهنگی و رفتاری نیست, در حالی که عکس آن در حال اجرا شدن است.در حالی که ثبات یک جامعه منعکس کننده ثبات سکوی تئوریک آن است و متقابلا بی ثباتی یک جامعه منعکس کننده بحران دریافت تئوریک آن تلقی می شود و همان مثال استاد در ابتدای مقال درباره ویژگی نخبگان سیاسی استان که ابراز داشتند, صحت و سقم خود را بازآفرینی می کند.در جامعه توسعه یافته باید کفه محاسبه و عقل و تحلیل بر کفه ی احساس و تعصب سنگینی کند و انسانها در جریان تصمیم گیری فردی, اجتماعی و تخصصی خود, به فکر رشد, توسعه و بهبود و حرکت از وضع فعلی (ستیزه جویی های قومی) به وضع مطلوب (تاکید بر حقوق شهروندی) باشند. به عبارت دیگر بهینه سازی و مطلوبیت و تکامل باید در یکایک افراد جنبه نهادینه به خود بگیرد و این مهم جزء کاربست های نهادهای حاکمیتی و حکومتی در استان است!

که تاکید مضاعف بر عنصر و ویژگی همزبانی و همقومی خود آفت چنین مسیر توسعه یافتگی است که به مثابه ستیزی با عقلانی کردن رفتارها و برخوردهای یک جامعه است, که متولیان امر باید این مهم را به سرانجام رسانند, و دغدغه خود را تنها بر سکوی قدرت و نگاهداشت آن خلاصه نکنند.در ضمن نهادها و ابزارهای تربیتی جامعه همچو آموزش و پرورش, کانون پرورش, فرهنگ و ارشاد و… باید توسط شایستگانی اداره شوند که نه بر ویژگی قُرب و بُعد, بلکه بر تقدم بخشی علمیت و دانش معطوف به مقولات توسعه یافتگی فرهنگی و… و ارائه طرح و برنامه های توسعه محور به الگوهای فکری و رفتاری در کنار شکل های اجتماعی پویا و عقلایی همت گمارند, که تاکنون برخلاف این پروژه های توسعه محور و تحریک گسل های قومی و هویتی را شاهدیم; همچو آموزش و پرورش و تغییر کاربری مدرسه عامری اهواز و… به نهادینه شدن علم در یک جامعه نخواهد انجامید.

هادی حزباوی