پاسخ دکتر حیصمی به مخالفان نقد مدیریت استان خوزستان!

بدنبال چگونگی مواجه با بحث های نقد و چالشی ،که مسبوق به سابقه هم است، پیش از این نیز عرض کرده بودم که اجالتا در مباحثات شرکت نخواهم داشت.اما با عنایت به اطلاع از فشارها وسناریوهای مستقیم وغیر مستقیم نئواقتدارگرایان برای به تعطیلی ویا بی خاصیت کردن گروه منتقد در فضای مجازی استان ،لازم دانستم […]

بدنبال چگونگی مواجه با بحث های نقد و چالشی ،که مسبوق به سابقه هم است، پیش از این نیز عرض کرده بودم که اجالتا در مباحثات شرکت نخواهم داشت.اما با عنایت به اطلاع از فشارها وسناریوهای مستقیم وغیر مستقیم نئواقتدارگرایان برای به تعطیلی ویا بی خاصیت کردن گروه منتقد در فضای مجازی استان ،لازم دانستم که چند نکته را عرض و دیگر تصدیع اوقات ننمایم.اما مقدمتا عرض می کنم که؛ صرفا بدلیل نام یکی از گروههای فضای مجازی استان ،یعنی “السابقون و اصلاح طلبان” است خود را موظف به احترام به این دوعنوان واعضای محترم بیطرف دیده واین توضیح را عرض مینمایم. قطعا اگر جز این گروه بود،شاید ضرورتی برای ادای توضیح نمی دیدم.

زیرا *السابقون * غالبا پیشینه آزادگی دارند ونه چیزی برای از دست دادن دارند ونه دلیلی برای تعلق خاطر و مجامله ومحافظه کاری وجود دارد. اصلاح طلبان،یعنی گروهی که اعتراض به شرایط موجود،برای نیل به ارتقا وپیشرفت کشور را سرلوحه مشی سیاسی خود دارند. که برخلاف محافظه کاری وسنت گرائی کور وبی منطق همواره بدنبال تغیر واصلاح امورند.و هیچگاه توجیه گر خطاها و لغزش ها نیستند.زیرا به تعبیر دکترعلی شریعتی ؛ * اعتراض مکتب انتظار* است. وانتظار یعنی نگاه به اصلاح وانتظار مصلح است.لذا از ویژگی های اصلاح طلبی، * شهامت، جسارت، شفافیت و صراحت در بیان مشکلات و نقد* قدرت است. از مشخصه های * شهامت وجسارت*،نقد خود وعدم تنیدگی بر خطاها ولغزش ها است. لذا؛

۱- بحث ما، نقد دولت بود. واشاره به وضع نابسامان مدیریت در استان،”حتی بدون ذکر نام”صرفا اشاره فهرستی وبدون طول وتفسیر، بعنوان نمونه عملکرد ناموفق استانی ومحلی دولت بود. بی شک ایشان دوستان وموالینی دارند که حق استدلال خلاف نظر ما داشته اند. موضوع حصر نیز تنها بعنوان نمونه کارکرد ملی دولت که مغایر باادعاهای و توقعات ایجاد شده در رقابت های انتخاباتی بوده است.زیرا تمام نوک پیکان رسمی و غیر رسمی، متوجه دولت و شورای عالی امنیت ملی است.

متاسفانه ایشان با سکوتشان،صحه بر این ادعاها گذاشته است. تا کنون نه اقدام محسوس کرده ونه توجیه مناسب وپایان دادن به این توقعات کرده اند.بی شک نقدهای بسیار علمی ومنطقی دیگر، ویا حمایت ها ودفاع از دولت و نمایندگانش در استان وجود داشته ودارد. که اینجانب انتظار ورود اعضای محترم آن گروه در آن مباحث را داشتم. تا اینجانب وسایر اعضای گروه از نظر و معلومات آنان استفاده نمائیم.اما متاسفانه برخی “که دلیل آن مشخص است” چنان منفعل شدند ومسئله را شخصی سازی کردند و شروع به تهدید وناسزا گوئی مستقیم کردند، که مایه شرمندگی شد وبحث عقیم ماند.وآنچه به حاشیه رفت،؛دقیقا تحلیل کارکرد دولت بود. و اینکه بالاخره تا کی باید اصلاحات پشت سر این دولت بایستد وتحمل هزینه کند؟

آیا صلاح است صرفا بخاطر غرور انتخاباتی ونگرانی از حریف،سرنوشت اصلاحات را به کارکرد دولت وبرخی وزیران ومدیران آن گره زد؟بویژه آنکه آخرین امید مردم به اصلاح و به روز رسانی نظام وحاکمیت، همین مواضع وشعارهای اصلاح طلبان بوده است. در صورت خدشه دار شدن این امیدبه کنشگری سیاسی درون نظام، به تکوین سونامی جریان سومی که قبلا بدان اشاره داشتم، وعرض کردم که این جریان به اصلاح واصول ومذهب وانقلاب هیچ چسبندگی ندارد، وعمدتا توسط جوانان معترض وبا نگاه به تحولات جهانی، رقم خواهد خورد، کمک خواهد شد.

۲-دوست داشتم در برابر ادعای اینجانب، در خصوص مدیریت ناکارآمد دولت در استان”حتی با فرض صحت تصور این افراد مبنی بر نقد بی پروا ویا استفاده از ضرب المثل های تند” ،پاسخی مستدل و مستند،حداقل در دفاع از نماینده دولت دراستان ارائه می کردند! تا هم اینجانب را متقاعد کنند وهم سایر اعضای گروه را.وچه بسا از آن به بعد بنده هم در مواضعم تجدید نظر می کردم. و همچون آنان در ردیف مداحان قرار می گرفتم!! اما شخصی سازی مسائل سیاسی اصلا شایسته مدعیان نخبگی سیاسی، که همواره شعارشان داعیه داری آزادی بوده وخود را در قد وقواره نقد از حاکمیت!!معرفی می کردند، نیست.

بسیار مایه تعجب است ، عزیزانی که طاقت یک نقد از یک مدیر میانی دولت را ندارند و عبارات ضرب المثلی را”مانند سواری دادن و… و…”را که در منطق متداول است و در علوم کلام از ضرب المثل ها تعبیر به ” الامثال تضرب ولا تقاس” (یعنی مثلها بیان می شوند ولی هرگز در مفهوم مصداق نیستند) می شود، چگونه داعیه نقد حاکمیت وارکان نظام، مانند شورای نگهبان ومجلس شورای اسلامی وقوه قضائیه و شخصیت های بزرگ نظام و مذهب دارند؟!!

درشگفتم که این عزیزان ،که نقد از یک مدیریت میانی را، با این توجیه که ایشان رئیس شورای امنیت استان هستند، وبا تمسک وتوسل ابزاری از شخصیت های مذهبی استانی، سعی در هاله سازی امنیتی برای ایشان و بستن فضای نقد و حاکم کردن خفقان در جامعه دارند ، چگونه در بحث های منور الفکری، داعیه ضرورت مصاحبه رسانه ای و پاسخگوئی رهبری معظم انقلاب را دارند!!!اینجانب با شخص و یا شخصیت آقایان روحانی و هیچکدام از وزیران و مدیران ملی ومحلی اش، مشکلی ندارم. واز این جهت همه محترمند و چه بسا با بعضی از آنها دوستی مسبوق داشته و همچنان مراوده دارم.اما بحث ما درخصوص انتظار از جایگاه ها وعدم تناسب افراد با جایگاه ها است. که به تعبیر شخص دکتر روحانی، این افراد نا متناسب با جایگاه ها، دچارفعل حرام شده و می شوند. اهمیت این موضوع مهمتر از پول وحقوق وجذب در مشاغل کاذب در این اداره وآن اداره نمک گیر شدن است.

اگر بنا باشد که آرمان خواهی ها کنار گذاشته شود وداعیه های انتخاباتی صرفا در حد شعار باقی بمانند وگره ای از مشکلات مردم وکشور باز نکنند وانسداد ونا امیدی بجای خود باقی و بلکه روز به روز بیشتر شود. داعیه نخبگی و فعالیت های حزبی بی فایده و مسخ و عبث خواهد بود. پس این را برای خود زشت میدانم که صرفا بدلیل وجودم در بدنه بزرگ و گسترده دولت،به غمزه العین والیان دلخوش داشته باشم و دسترسیم به مکاسب و مناصب، را جایگزین تمامی اهداف و آمال ادعائیم نمایم. در آن صورت یقینا هم خیانت به رای دهندگان برای تغییر واصلاح خواهم نمود و هم مصداق تحمیق خودم خواهد بود.اصلا اگر چنین باشد، دیگر مرزبندی بین اصول و اصلاح بی مفهوم است. وجریانات سیاسی ارزش عرضه ودفاع ندارند. زیرا در عهد احمدی نژاد، این توزیع پول و منصب به هوادارانشان،به مراتب بیشتر ونیل بدان ها به مراتب سهل تر ومقدس تر و برخوردار از هاله امنیتی و بی دردسرتر بوده است. پس ما باید تکلیف خودمان را با خودمان معلوم کنیم.

تشکل های سیاسی که با یک منصب و یا اشتغال ،کلیه ادعاها وصف آرائی های مزعوم شان را فراموش کنند وبه توجیه سیاه وسفید بپردازند، این مغایر نخبگی و لیدری سیاسی است؟! مشکل در اشاره و نقد من از آنها، و یا سکوت واعراض از آنها نیست.و چنین تصور نشود که اگر سر در زیر برف بگذاریم، لزوما جامعه متوجه این تقسیم سهامی که اکنون بی توجه به شاخص ها وقابلیت ها درانتصابات استان صورت می گیرد، نمیشود!! ، باعرض پوزش تصور نشود که دیگران پخمه هستند و متوجه این ارتباطات نیستند. فکر نشود که چرا فرد متغلب میشود فرماندار و یا فلان مدیر با سوابق آنچنانی در فلان دستگاه منصوب می گردد و…!!!

اکنون انتصابات در استان بگونه ابست که شبهه تقسیم غنائمی با هدف حق السکوت دادن و بی خاصیت کردن وشریک جرم نمودن ساختارهای سیاسی مدعی اصلاح طلبی! را جدی کرده است.کاملا ملاحظه می شود که از هر گروه و دسته ای فرد یا افرادی بکار گرفته شده ومی شوند تا دیگر صدائی شنیده نشود. که این شگرد نامانوس و بی سابقه، نه تنها به انسجام ساختارها کمکی نکرده، بلکه به تفرق وچند دستگی وتفرقه درون تشکیلاتی سیاسی استانی بدل شده است. که نمونه آن همین مقاومت ها منفی و بهانه گیری ها از کلام منتقدین برای خفه کردن فضای بحث ونقد از قدرت است. ونمونه دیگر عملکردی را در شکست فاحش و مفتضح انتخابات شورای شهر اهواز شاهد بودیم. واگر این وضع ادامه یابد، بی شک باز هم در انتخابات های پیش رو، شاهد شکست وفقدان اعتماد مردمی خواهیم بود.

۳- جالب اینکه با تامل در نوع رابطه افرادی که در برابر نقد ما شدیدا منفعل شدند و متاسفانه از مرز اخلاق گذشتند ودر یگ فضای بحث آزاد، در نقش وکیل الدوله سعی کردند که بحث را شخصی و حقوقی جلوه دهند و متوسل به ناسزا گوئی و استهزاء و یا تهدید شوند، معلوم میکند قریب به اتفاق این اشخاص باکانون وحلقه محفل نشینی دوسال اخیر استان، بی صله نیستند. و ماموریت واسلوب یکسانی در پاسخگوئی”بلکه در هجمه” با باحثین در گروه ها داشته و دارند.لذا با عنایت به اینکه بنده این عده را معلول میدانم نه علت، واین دوستان را مشکل اصلی استان نمی دانم، هیچگاه مایل نیستم با این دوستان، که یقینا از جنس علت نیستند، به مواجه کلامی بپردازم. و بیشتر دوست دارم با آمران و عاملان وارد بحث شوم، که متاسفانه آنان سعی در پنهان شدن در پس این دوستان دارند.

۴-بنظرم لحن تهدیدآمیز این افراد، ناخواسته بحدی متکی بر قدرت وناخواسته توام با مشی نئواقتدارگرائی است، که کار ما را در پاسخگوئی وتوجیه ادعایم مبنی بر اتکای مدیریت کنونی دولت دراستان به اقتدارگرائی وزر وزور وتزویر را آسان کردند. وخواننده این یادداشت ها، بیش از بحث بنده، بوجود چنین فضای خفقانی متکی بر “اقتدارگرائی” در استان، قانع کردند.
غافل از اینکه اعتماد به قدرت و زور، همواره در ردیف بریدن از مردم واجتماع وندیدن جامعه وسیر در قهقرای تخیلات وپرواز با بال های کاذب وآسیب پذیر قدرت است که یقیناحاصلی جز سقوط ویرانگر در پی نخواهد داشت.

۵- براساس پاسخ یکی از همین محترمین، که مدیریت گروه را تشویق “بلکه تهدید” به تعطیلی می کرد! مشخص شد که این گروه، والبته با این بحث های چالشی جدی وبی تعارف، چنان برای مصداق مورد بحث در استان سنگین است، که گوئی همه موالین مامور به حضور فعال در تخریب فضای بحث گروه و سوق آن بسمت تعطیلی نماید!!.لذا با عنایت به ضرورت ادامه فعالیت گروه وامتناع ازتعطیلی ویا اسائه ادب در حق سایر اعضای محترم گروه،که قریب به اکثریت مطلق اند، سعی نمودم که اجالتا در مباحث گروه مشارکت ننمایم. بدان امید که با روشن شدن خیلی از حقایق ،این دوستان مشی محافظه کاری را کنار گذاشته و صراحتا مطالبه گری برای اصلاح امور را،که در روزگار نه چندان دور خود داعیه آنرا داشتند، پیشه نمایند.من از روزنامه شرق، که برای نقد شرایط کنونی استان، اعلام آمادگی نموده است، بسهم خود سپاسگزارم واگر شرایط را مناسب با ادعا ببینم، یقینا برای همکاری اعلام آمادگی می نمایم. والسلام

عباس حیصمی

۹۷/۲/۱۳