برنجِ خشک در مجمر خاکِ شوش
دکتر لفته منصوری : ایران کشوری است که میانگین سالانهی بارندگی آن ۲۴۲ میلیمتر و تبخیر سالانهاش ۲۱۰۰ میلیمتر است؛ در کمربند خشک جهان قرار گرفته و ۶۵% از مساحت آن در اقلیم فراخشک تا خشک قرار دارد.[۱] همین مقدمه کوتاه، لرزه بر اندام هر ایرانی میاندازد و او را به فردای خود و فرزندانش به […]
دکتر لفته منصوری : ایران کشوری است که میانگین سالانهی بارندگی آن ۲۴۲ میلیمتر و تبخیر سالانهاش ۲۱۰۰ میلیمتر است؛ در کمربند خشک جهان قرار گرفته و ۶۵% از مساحت آن در اقلیم فراخشک تا خشک قرار دارد.[۱] همین مقدمه کوتاه، لرزه بر اندام هر ایرانی میاندازد و او را به فردای خود و فرزندانش به تأمل مینشاند؛ که ما با این فرمان و اینچنین شتابان به کجا میرویم؟ و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!
با این حال، همینکه بشنوی برنجِ خشک در مجمر خاک خوزستان میروید، بیقرار شده و دل به سفر میسپاری. در این سفر من، دکتر حسن حمدی و مهندس سید کمال میرباقری راهی دیار تمدنهای نخستین –شوش– شده تا شیوه و نتایج کشت برنج با روش آبیاری قطرهای با نوار تیپ را ببینیم. ما در همایش سهنفره و سفری خود، از ساعت ۶:۳۰ صبح که از اهواز حرکت کردیم، و در هوای آزاد، دل و اندیشه در گرو ایران و کامیابیها و ناکامیهای تاریخیاش نهادیم و کوشیدیم سرّ عدم توفیق جامعه ایرانی – در نیل به آرمانهای اقتصادی و رشد و توسعهاش – را در چارچوبی فرهنگی و اجتماعی تحلیل کنیم و البته نیک میدانیم چه تلاشهای گرانسنگی در نیمقرن اخیر در این زمینه شده است! تا به این پرسش خردسوز پاسخ دهند و گرهی بگشایند و قدمی به پیش بردارند. بخشی از کتابهایی که در این زمینه نوشته شدهاند: «چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت» از کاظم علمداری؛ «پاسخ به یک سؤال خودمانی، چرا عقبماندهایم؟» از یوسف فرامرزی؛ «موانع تاریخی توسعهنیافتگی در ایران» از مصطفی وطنخواه؛ «چرا عقبماندهایم؟» از علیمحمد ایزدی؛ «دیباچهای بر نظریهی انحطاط ایران» از سید جواد طباطبایی و «ما ایرانیان، زمینه کاوی تاریخی و اجتماعی خلقیات ایرانی» از مسعود فراستخواه، ازجمله این کتابها هستند، که درپیِ پاسخ به این پرسش ذهنخراش و جگرسوز من و ما بوده و هستند.
لوکیشنْ ما را به موسسه کشاورزی علی طالبوند در کیلومترِ ۱۱ جاده شوش – اندیمشک رساند؛ درحالیکه میزبان ما هنوز نرسیده بود. ساعت ۸ صبح است و انتظاری همراه با نسیم خنک و معطر به بوی برنج و آواز دراجهای وحشی که دیری است کشاورزان با آنها زمزمه و ترنم میکنند. عرب میگوید: «سلمان، کلوا حنطتک»؛ شوشتری میسراید: «قصاب، زَنا گردنت»؛ دزفولی ندا میدهد: «صد، حیف، حسین، کشته شد» یا «قصاب زَنا بر جگرت» و چه میدانم این شاید نماز و تسبیح این مخلوق خداست و ما نمیفهمیم؟![۲]
من ۴ سال پیش گزارشی از خشکهکاری برنج توسط حاج عیسی سعیدی و حاج جلیل دخیل در ملاثانی تهیه کرده بودم. آیا قرار است نوع دیگری از خشکهکاری را در شوش ببینیم؟ نوعی دیگر با صرفهجویی بیشتر در آب، سایر نهادهها، افزایش تولید و حفظ خاک؟ و اگر اینطور است، پشتوانهی تحقیقاتی دارد یا نه؟ و اگر نوآوری و یا خلاقیتی در کشاورزی رخ داده؟ برنامهای برای بقا و استمرارش وجود دارد؟ منظورم تثبیتش! تسهیلش! آموزشاش! ترویجش! و در این جزایر پراکندهی حکمرانی کیبهکی است؟ و آنان که از امنیت غذایی دم میزنند چهکار میکنند؟ و پرسشهایی از این دست که ذهن صبحگاهی ما را درگیر خود کرده تا با صدای دور زنگولهی بز و گوسفندهای گله و هایوهوی چوپانی گره میخورد و دوباره نوستالژی سنت از راه میرسد و شاید سر عدم توفیق جامعهی ایرانی در رسیدن به آرمانهای توسعهاش در همین زندگی پاندولی و رفتوبرگشتیاش نهفته است! انگار نه دلی داریم که از سنت آباء و اجدادی فراتر رویم و نه جرئتی داریم که به جهان اعتماد کنیم و میوه مدرنیتهی کشاورزی را به کام کشیم! و نه حتی به جوانان اعتماد کنیم!
میزبانان ما اعضای کانون بسیج مهندسان کشاورزی شوش، آقایان مهندس یعقوب دارمی کارشناس مشاور طرح که خود معاون جهاد کشاورزی شهرستان شوش است و مهندس فیروز شهابی مدیرعامل صندوق حمایت از توسعه بخش کشاورزی شوش، دکتر احمد خنیفر زاده دانشجوی دکتری اکولوژی گیاهان زراعی و آقای ابراهیم سلیمانی کشاورز مجری طرح، از راه میرسند. دارمی با شوق و ذوق وصف ناپذیری از این طرح میگوید: «برنج از نظر سطح زیر کشت بعد از گندم و ذرت، سومین و از نظر درآمد در واحد سطح، اولین محصول مهم کشاورزان میباشد. در سال ۱۳۹۶ در سطح حدود ۴ هکتار در مزرعه یکی از کشاورزان بسیجی خبره و پیشرو با کمک کارشناس کانون بسیج مهندسین کشاورزی و همکاری مدیریت جهاد کشاورزی شوش این طرح کلید خورد». شاه بیت حرفهای دارمی این است که: «اگر میزان مصرف آب در هر هکتار از مزارع برنج استان خوزستان را که عملاً بیش از ۵۰۰۰۰ مترمکعب است؛ دستکم ۴۰۰۰۰ مترمکعب در نظر بگیریم درصورت تغییر روش آبیاری از غرقابی مرسوم به روش قطرهای (در سطح حداقل ۷۰۰۰۰ هکتار مزارع برنج استان) از مصرف غیرضروری و هدر رفتن نزدیک به ۲ میلیارد مترمکعب آب جلوگیری کردهایم» این عدد و رقم شوخی نیست! یعنی: «معادل ۷۰% ظرفیت مخزن سد دز میباشد که گنجایش نهایی سد دز ۳/۳ میلیارد مترمکعب و حجم کل مخزن ۲۶۹۸ میلیون مترمکعب است»
این بسیجیها آمدند و طرح خود را در سال ۱۳۹۶ در ۴ هکتار اجرا کردند. بقایای کشت قبلی گندم را حفظ کردند. زمین را با استفاده از چیزل پیلر و یک پاس روتیواتور مهیا کردند. سه رقم عنبر بو نجفی، عنبربو زرد و رقم کامفیروزی (استان فارس) را کاشتند. کود پایه ۱۰۰ کیلوگرم در هکتار فسفات دیآمونیوم و ۱۰۰ کیلوگرم کود سولفات پتاسیم را تزریق کردند. عملیات کاشت را با دستگاه مستقیمکار گاسپاردو و با عمق کشت ۴ سانتیمتر انجام دادند. کود سرک اوره ۱۵۰ کیلوگرم در هکتار در سه مرحله تزریق کردند. آبیاری با استفاده از نوارهای تیتیپ با میانگین هر سه و نیم روز به مدت ۴ ساعت قطرهچکانی کردند. فاصله نوارها از هم ۹۰ سانتیمتر و فاصله روزنههای روی نوارها ۲۰ سانتیمتر هست.
مهندس یعقوب دارمی نتایج شگرف اجرای این طرح را اینطور بیان کرد: مقدار آب مصرفی در این روش آبیاری ۱۴۰۸۰ مترمکعب، حدود ۳۰% کمتر از روش خشکهکاری معمولی که گزارش آن را در سال ۱۳۹۶ از مزارع ملاثانی نوشته بودم و ۷۲% کمتر از روش آبیاری غرقابی در منطقه محاسبه کرد. او با صراحت گفت که امکان تولید محصول اقتصادی با استفاده از روش آبیاری قطرهای در کشت برنج و حفظ و افزایش درآمد کشاورزان وجود دارد. عملکرد بهدست آمده از رقم عنبربو نجفی (رقم غالب منطقه) با روش آبیاری قطرهای ۴۲۰۰ کیلوگرم در هکتار بوده درحالی که متوسط عملکرد شهرستان با روش آبیاری مرسوم غرقابی در حدود ۳۹۰۰ کیلوگرم در هکتار است. کاهش درصد پوکی، استحکام دانه و کاهش درصد شکستگی آن در مرحله سفید کردن محصول و افزایش کیفیت محصول (عطر و طعم) بهدست آمده با روش آبیاری قطرهای در مقایسه با روشهای آبیاری معمول از دیگر نتایج طرح برشمرد.
سفرهی صبحانه را در ویلای موسسه طالبوند گستراندند و ما میهمان ابراهیم سلیمانی همان کشاورز جوانی هستیم که جسارت بهخرج داد و این طرح را پس از ۴ سال ثمردهی اجرا کرد. دکتر حمدی از این جوان میپرسد که با همه هزینهها و شرایط آیا باز در فصل کشت آینده حاضری این نوع کشت را بیازمایی و او قاطعانه پاسخ میدهد: آری. این یعنی که اگر برای او سود ندارد چرا این هزینهها را متحمل شود! این اولین درس ترویج است که در کتابها هست و از مزارع محو شده است!
پس از صبحانه گپ و گفتی با دوستان شکل گرفت دکتر حمدی از ترویج و خلقیات کشاورزان و صبوری پای درخت توسعه گفت. و من از سرمایه اجتماعی و امید گفتم و مهندس میرباقری از آموزههای دینی در پیشبرد کارها گفت.
همایش پُرتابل خودروی ما، به رانندگی من با بهجت و سروری از یک فرصت دیگر در استان خوزستان که بهدست جوانان عزیز و نجیب این مرزوبوم خلق شده است، به اهواز برمیگردد و در کنار زهکش سمت راست جاده شوسه انواع گیاهان شورهخوار را میبینیم. چشم ما به خارشتر یا همان عاگول افتاد و ناگاه نگاهمان با صائب تبریزی گره خورد و چه زیبا سروده است:
من از روییدن خار سر دیوار دانستم
که ناکس کس نمی گردد از این بالا نشینیها
من از افتادن نرگس به روی خاک دانستم
که کس ناکس نمی گردد از این افتان و خیزانها
حاج پرویز سمسار دایی اصفهانی و کشاورز سختکوش و مستعربِ سید کمال میرباقری در قلعه سحر (جِلْعَه) ساکن است. او مریض است و به عیادتش رفتیم. چه صفا و صمیمیتی در این خانه دیدیم. دقایقی از اذان ظهر گذشته و نزد عربها این زمان جای رفتن نیست و تا میهمان را پای سفرهی ناهار نشانند، آرام نمیگیرند. و مگر میشود از این محبت فقط جرعهی نوشید؟! دکتر حسن حمدی رو به من کرد که باید امروز به ملاثانی برود و عجله دارد و من در پاسخش گفتم که حالا نماز بخوانیم و در این هنگام سفره را پهن کردند و چه لذتی دارد این غذا و چه بهجتی دارد آن لبهای متبسم و متواضع و شکوهی که از خانه میبارید.
پناهی نیست در روی زمین خوشتر زبی برگی
کجا خار سر دیوار پروای خزان دارد؟
کدامین گرمرو یارب ازین صحرا مسافر شد؟
که هر ریگی درین وادی عقیقی در دهان دارد
پانوشت:
[۱] – سیادت، عطاءالله، قربان نورمحمدی و علی کاشانی (۱۳۸۹)، زراعت: غلات، جلد اول، چاپ نهم، اهواز: دانشگاه شهید چمران، ص ۴۶۲.
[۲] – تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِیهِنَّ ۚ وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَٰکِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ ۗ إِنَّهُ کَانَ حَلِیمًا غَفُورًا آسمانهای هفتگانه و زمین و کسانی که در آنها هستند، همه تسبیح او میگویند؛ و هر موجودی، تسبیح و حمد او میگوید؛ ولی شما تسبیح آنها را نمیفهمید؛ او بردبار و آمرزنده است. آیه ۴۴ سوره اسراء.
۹
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰