جریانات سیاسی یا لابی های قدرت!

حجت الاسلام سید رضا فلاحی مقدم : از ابتدای انقلاب تاکنون، یک جماعت حدود هزار نفری هستند که در این چهل سال پس از انقلاب، و خصوصا بعد از اتمام جنگ تحمیلی همه ارکان قدرت و مدیریتهای ریز و درشت کشور در هر سه قوه را به دست گرفته است و این قدرت همچون گوی، […]

حجت الاسلام سید رضا فلاحی مقدم : از ابتدای انقلاب تاکنون، یک جماعت حدود هزار نفری هستند که در این چهل سال پس از انقلاب، و خصوصا بعد از اتمام جنگ تحمیلی همه ارکان قدرت و مدیریتهای ریز و درشت کشور در هر سه قوه را به دست گرفته است و این قدرت همچون گوی، تقریبا هر هشت سال یکبار، در دست آنها به نوبت چرخیده است. همه این جماعت که به ظاهر از طیفهای مختلف و متضاد سیاسی هستند، منافع مشترکی دارند که همواره سعی در حفظ آنها داشته اند و همواره برای حفظ آن به هر قیمتی کوشیده اند.

آنها خود را با توجیه اینکه از مبارزان و تلاشگران، زجر کشیدگان و بعضا زندان رفتگان قبل از انقلاب یا مجاهدان و ایثارگران در ایام جنگ تحمیلی می دانند، خود را از صاحبان اصلی انقلاب دانسته و مردم و مملکت و همه چیز را مال خود می دانند و برخورداری از مواهب امروز و جمع آوری غنایم را حق طبیعی خود قلمداد می کنند. این افراد به تدریج طبقه اشرافی به ظاهر مذهبی جدیدی را بعد از جنگ تحمیلی در کشور شکل داده اند.( اینکه چه کسانی در بوجود آمدن این طبقه نقش اصلی را داشته اند، جای بحث دارد) اینها همواره از بهترین شرایط زندگی و مواهب اقتصادی و رانتهای منحصر بفردی برخوردار بوده و هستند و به هیچ چیز، جز منافع فردی خویش و فرزندان و اطرافیانشان فکر نمی کنند. فرزندان و نسلهای بعد از اینها با سرمایه و قدرت این جماعت، راه و مسیر آنها را ادامه داده و به آلاف و الوفی در داخل و خارج کشور رسیده اند و همچنان در حال چپاول و غارت بیت المال و سرمایه اقشار ضعیف و آسیب پذیر جامعه هستند. اینها خود را پشت این دعواها و جناح بندیهای سیاسی پنهان کرده اند تا جامعه را سرگرم نموده و به راحتی به کارشان مشغول باشند. و متاسفانه عده ای نیز با چشم بسته، بعنوان پیاده نظام این جماعت بر طبل اختلاف و دعواهای سیاسی اصلاح و اصول می کوبند تا کسی متعرض آسایش آنها نشود.کدام اصول و کدام اصلاح را شما در جامعه امروز و یا در عملکرد اینها مشاهده می کنید؟ اصول و اصلاح این جماعت بهره مندی از همان مواهبی است که بیان شد. طبقه اشرافی غارتگر و به ظاهر مذهبی فرصت طلب که چهل سال است مردم و حتی نخبگان جامعه را باهمین شعارها فریب داده اند و روز بروز بر قدرت و ثروتهای خود افزوده اند و به ریش همه ما خندیده اند!!

فرزندان و نوه های بسیاری از این مدعیان به اصطلاح، اصلاح و اصول با یکدیگر ازدواج کرده و وصلتهای سببی و نسبی داشته و شبکه هزار فامیل را تشکیل داده اند و آنقدر بهم فشرده و به یکدیگر بافته و تنیده شده اند که به هیچ شکل ممکن حاضر به از دست دادن منافع و ثروتهای لایزال خود نیستند.واقعیت این است که تقسیم بندی رایج در جامعه ی امروز ما بدلیل شفاف نبودن و عدم وجود احزاب، هیچ مبنا و چارچوبی ندارد.در حال حاضر مانیفست، اساسنامه، سیاستها و چارچوب اصلاحیون و اصولیون در حوزه سیاست، اقتصاد، فرهنگ، بین الملل و سیاست خارجی و روش مدیریت کشور چیست و چگونه است؟

پر واضح است که هیچ جوابی به این سوال نمی توان داد. چون همه چیز به دلایلی که عرض شد با یکدیگر آمیخته و مخلوط شده است. بله می توان فقط ادعا کرد که گرایشهای سیاسی با سمت و سو و جهت گیریهای خاصی وجود دارد که البته با این سیستمی که توضیح داده شد راه بجایی نخواهند برد.از نظر اینجانب در حال حاضر ما به لحاظ تقسیم بندیهای سیاسی در داخل کشور که ظاهرا در خانواده انقلاب تعریف می شوند، چند گروه مشخص در جامعه داریم……در حال حاضر ما به لحاظ تقسیم بندیهای سیاسی در داخل کشور که ظاهرا در خانواده انقلاب تعریف می شوند، چند گروه مشخص در جامعه داریم:

♻️ گروه اول را توضیح دادم همان شبکه هزار فامیل به ظاهر انقلابی و مذهبیون اشرافی که شامل اصلاح و اصول هستند. و بدنبال حفظ جایگاه و موقعیت خود به هر قیمتی می باشند. این جماعت تا زمانی طرفدار انقلاب و جمهوری اسلامی هستند که منافعشان را حفظ کند و مادامیکه این شرایط برایشان مهیاست بر طبل طرفداری از اسلام و انقلاب و نظام می کوبند. اما اگر شرایطی پیش آید که منافع آنها به خطر بیفتد یا منافع آنها را نوع و روش دیگری از حکومت تامین نماید، هیچ تعصب، علاقه، دلبستگی و وابستگی به انقلاب و نظام اسلامی نخواهند داشت.

♻️ گروه دوم کسانی هستند که درست در مقابل این جریان قرار دارند. این افراد که مشترک از اصلاحیون و اصولیون می باشند از افراد مخلص و مجاهدی هستند که از ابتدای انقلاب و در زمان جنگ تا به امروز نخواسته اند از هیچ موهبت و فرصت و غنیمتی برخوردار باشند و انقلاب و نظام را دوست داشته و به آن علاقمند هستند و در راه آن همواره مجاهدت، فداکاری و جانفشانی کرده اند و تبعیت واقعی از رهنمودها و راهبریهای امام و رهبری و ولایت فقیه داشته اند. اینها با وضع زندگی عادی و سلوک و عملکردی که داشته اند، ثابت کرده اند که خادم و عاشق واقعی مردم و انقلاب و نظامشان بوده و هیچ چیزی برای خودشان نخواسته و دنبال منافع شخصیشان نبوده اند. این جماعت معتقد است که با وجود کاستیها و ضعفها و نواقص فراوانی که در جای جای کشور وجود دارد بایستی با اتحاد و همدلی و با بهرمندی از فرمایشات امام و رهبری و عمل به رهنمودهای ایشان، بر مشکلات ریز و درشت کشور به تدریج فائق آمد و بر آنها غلبه نمود.این دو گروه و نوع تقسیم بندی آنها در سطح (خواص جامعه) تعریف می شوند یا همان تقسیم بندی معروف مقام معظم رهبری (خواص اهل حق و خواص اهل باطل) هستند و طبیعتا هر دو گروه در جامعه طرفداران و حامیانی در میان اقشار جامعه و عوام دارند.

♻️ غیر از اینها نیز هستند کسانیکه از اساس، شکل و ماهیت نظام جمهوری اسلامی و نظام ولایت فقیه را قبول نداشته اند و یا قبلا قبول داشته و اکنون به هر دلیلی از گذشته انقلابی خود پشیمان شده اند و اعتقاد جدی به براندازی نظام داشته و معتقد به تغییر ماهیت نظام و ولایت فقیه هستند که متاسفانه خود را پشت شعارهای اصلاح طلبانه پنهان و مخفی می کنند و در هر فرصتی و به هر روشی که می توانند به نظام و انقلاب ضربه می زنند تا به هدف خود برسند.حساب اینها را در مجموع بایستی از تقسیم بندی های صدرالذکر کاملا جدا کرد و اینها را در صف جبهه دشمن تلقی نمود.در نتیجه جامعه امروزی ما به سه گروه در میان خواص تعریف می شود :

۱) فرصت طلبها، قدرت طلبان و زراندوزان که در همه اطیاف سیاسی وجود داشته و دارند.

۲) مخلصین، مجاهدین، دلسوزان و انقلابیون حقیقی و واقعی که در همه اطیاف سیاسی یافت می شوند

۳) معاندین و مخالفان اعتقادی و جدی نظام ولایت فقیه از میان انقلابیون دیروز که از گذشته خود به هر دلیلی پشیمان شده اند.