آرایش انتخاباتی و پرتوافکنی بر اصلاح طلبان تخیلی

هادی حزباوی :اکنون مهلت تبلیغات نامزدان انتخاباتی یازدهمین دوره مجلس به پایان رسید، و زمان انتخاب و تصمیم آحاد مردم فرا رسیده است و انتظاری جز اعمال حاکمیت مردم و با مشارکت پای صندوق های رای را نمیتوان جز از خود مردم انتظار داشته باشیم. که انتخاب را نیز غایتی جز دست یازیدن به حق […]

هادی حزباوی :اکنون مهلت تبلیغات نامزدان انتخاباتی یازدهمین دوره مجلس به پایان رسید، و زمان انتخاب و تصمیم آحاد مردم فرا رسیده است و انتظاری جز اعمال حاکمیت مردم و با مشارکت پای صندوق های رای را نمیتوان جز از خود مردم انتظار داشته باشیم. که انتخاب را نیز غایتی جز دست یازیدن به حق تعیین سرنوشت در کار نیست.به هر روی، اکنون و آنگونه که از عنوان مطلب پیداست سعی بر آن است که از وضعیت پیش آمده و رخ داده در فضای انتخاباتی و همچنین آرایش و صف بندیهای کنشگران سیاسی انتخاباتی و خاصتاً در حوزه اصلاح طلبان عرب نکته هایی چند واگفته شود:

– عموماً فعالین سیاسی تحول خواه عرب، خود را فعالینی در حوزه و متمایل به اصلاح طلبی در معنای عام و گفتمانی معرفی می کنند؛ چرا که خواهان تغییر وضع موجود به وضعی شایسته و درخور شهروندی می باشند.علاوه بر این و بصورت خاص فعالینی نیز تابع و ذیل گرایش حزبی و تشکیلاتی اصلاح طلبی قرار می گیرند؛ چه آنانی که بودند، و چه آنانی که هستند.که در دو حالت (گفتمانی و تشکیلاتی) میان نیروهای اصلاح طلب عرب، و در برابر وضعیت کنونی فضای انتخاباتی تفاوت هایی را شاهد بودیم. که با واکاوی فضای انتخاباتی از تفاوت عمده آنان خواهیم گفت.

– بعد از اتمام دوره تایید و رد صلاحیتها توسط شورای نگهبان، اصلاح طلبان و شورای سیاستگذاری آنان توانایی یا قائل به ارائه لیست انتخاباتی نشدند، اما به حق رای ملت و ایضا رای و مشارکت خود نیز اذعان نمودند و خواهان بسط مشارکت مدنی با حضور پای صندوقهای رای شدند.در این میان اما برخی فعالین اصلاح طلب (چه گفتمانی و چه تشکیلاتی) گرچه از وضع پیش آمدهِ رد صلاحیتها و همچنین عدم ارائه لیست از سوی اصلاح طلبان رنجیده خاطر شدند؛ اما باورمند به موضع عدم ارائه لیست انتخاباتی نبودند و از لیستهای موجود و کاندیداهایی که از گزینش شورای نگهبان صلاحیت گرفتند به حمایت و جانبداری پرداختند.

– علاوه بر این، در حوزه انتخابیه اهواز و… و در طی روزهایی که گذشت لیست های متعددی و چه بسا نامحدود که محدود به طرفداران معدود و انگشت شمار نیز بودند، بالیدن گرفتند. که وجه مشترک اکثر قریب به اتفاق این لیست ها مربوط به مناطق و ایضا اصولگرایان با نامزدهایی تقریبا مشترک همچو دکتر کریم حسینی، شبیب جویجری، فلاحی مقدم، فردوس پناه، کیوان ساعدی، احمد سراج، مجتبی یوسفی و… بودند.

– در این میان اما فعالین سیاسی انتخاباتی تحول خواه عرب _ نه اصولگرایان _ چه آنان که گفتمانی بودند و چه آنان که روزی تشکیلاتی بودند و هستند، رفتارهای نامتجانس و ناهمگونی در این کارزار انتخاباتی پیش گفته را از خود بروز دادند. که از این میان می توان به حمایت آن فعالین تحول خواه از لیست منتسب به اصولگرایان و نامزدهایی همچو دکتر حسینی و دکتر جویجری و… اشاره نمود.

– بحث بر سر ارزشهای سیاسی طیف های متعارف سیاسی اصلاح طلبی و اصولگرایی نیست.
بلکه اساس و دغدغه نگارنده تبیین دو شیوه فعالیت در بدنه اصلاح طلبان به صورت عام و اصلاح طلبان عرب به صورت خاص در نسبت به مواد و مفاد اصلاح طلبی است.

مع الوصف می بایست مرز میان امر واقع و امر تخیلی نیز بازشناسانده شود و اینکه میان اصلاح طلبی که می داند توان ارائه لیست منتسب به خود در انتخابات را با کاندیداهای مصمم که خواهان بسط مرام سیاسی خویشند را ندارد، با اصلاح طلبی که از نبود لیست و کاندیداهای هم حزبی خویش چشم های خود را فرو ببندد و با رهاسازی و پرتاب خویش به عرصه خیال و رویا از لیست و نامزدهای رقیب سیاسی خویش به امید تحقق جزیی از برنامه ها و اهداف مدنظر خود و گروهش حمایت بعمل آورد، تفاوت هست.

این تفاوت نه در باور یا مرام سیاسی، که در نحوه دستیابی به آن جلوه گری می کند که لاجرم ما را با دوئالیسمی در رفتارشناسی سیاسی فعالین سیاسی اصلاح طلب (چه گفتمانی و چه تشکیلاتی ) روبرو می سازد و چنین دوگانه هایی را میان اصلاحطلبان هویدا می شود:

اصلاح طلبان واقع نگر و اصلاح طلبان تخیلی.باری، هرگونه جانبداری از نامزدان اصولگرا با هر توجیهی (نبود نامزد اصلاح طلب، هویت طلبی، پراگماتیسم، گذار از طیف های متعارف سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا، منفعت گروهی، کادرسازی و…) از جانب برخی اصلاح طلبان، آنان را جز به کران تخیل به هیچ جا رهنمون نمی سازد، و عنوانی جز اصلاح طلبان تخیلی را برایشان به ارمغان نخواهد آورد.