زمستانی که تمامش یلداست!
ای پیدای دور از چشمها ! لبخند بی رمق جهان ، حکایت از دردی دارد که سرد است و جانکاه ، و زمستانی که تمامش یلداست بر جان ِ ما …. تا به کی خورشیدِ گرمابخش خویش را باید از تن های پُراز دردِمان دریغ بدارید !؟ میدانم که دور از شمایم ! و بسیار […]
ای پیدای دور از چشمها !
لبخند بی رمق جهان ،
حکایت از دردی دارد
که سرد است و جانکاه ،
و زمستانی که تمامش
یلداست بر جان ِ ما ….
تا به کی خورشیدِ
گرمابخش خویش را
باید از تن های پُراز
دردِمان دریغ بدارید !؟
میدانم که دور از شمایم !
و بسیار هم دورم از شما !!
اما مگر از درمان بیمارِ
رنجوری که به درمانِ
خویش نمی شتابد ،
طبیب توانایی همچون
شما سر می پیچد ؟!!
تن هایمان اسیر سرمای
زمستان گناهست ،
کِرِخت و بی حس شده ایم
دریغِ گرمایتان به مرگ ما
می انجامد ، بی هیچ شک
و شُبهه ای……
قدم رنجه فرمایید که امید
هم در حال جان دادنست !!
✋ سلام دوست منتظرم…..
انتظارت تعالی بخش ،
سازنده و امید آفرین و
آدینه ات سراسر نشاط
و شورِ مستی باد…..
● جمعه
۲۰ بهمن ۱۳۹۶
☆ اهواز ☆
?محمد چوپان?
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰