فیلم سینمایی «بیست‌ویک روز بعد» دیدنی است!

امشب بنا به دعوت دوستان عزیزم جناب آقای علینقی طاهری، نویسنده، استاد و کارشناس برجسته‌ی سینما و جناب آقای حمید آل حمودی مدرس، فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان منتقدِ خوزستانی به‌اتفاق خانواده فیلم سینمایی «بیست‌ویک روز بعد» را در سینما هلال اهواز دیدیم.«بیست‌ویک روز بعد» تازه‌ترین محصول حوزه هنری است. این فیلم اولین تجربه‌ی بلند سینمایی محمدرضا […]

امشب بنا به دعوت دوستان عزیزم جناب آقای علینقی طاهری، نویسنده، استاد و کارشناس برجسته‌ی سینما و جناب آقای حمید آل حمودی مدرس، فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان منتقدِ خوزستانی به‌اتفاق خانواده فیلم سینمایی «بیست‌ویک روز بعد» را در سینما هلال اهواز دیدیم.«بیست‌ویک روز بعد» تازه‌ترین محصول حوزه هنری است. این فیلم اولین تجربه‌ی بلند سینمایی محمدرضا خردمندان است و توانسته به بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر راه پیدا کند. این فیلم ملودرامی اجتماعی محسوب می‌شود که به زندگی مرتضی (با بازی مهدی قربانی) می‌پردازد؛ او رؤیای فیلم‌سازی در سر دارد و در مسیر رسیدن به این رؤیا با چالش‌های زیادی مواجه می‌شود.

در خلاصه داستان «بیست‌ویک روز بعد» آمده است: «همیشه همینجوریه! آخرین بار هوا ابر شد. باد گرفت. درختا داشتن از جا کنده می‌شدن. اونقدر بارون شدید شد که سیل شهرو گرفته بود. پرنده‌ها دوروبر لونه هاشون جیغ می‌کشیدن. یکی از بچه‌ها قسم می‌خورد خودش دیده خورشید یکی دو بار نورش کم‌وزیاد شده …»راستش را بخواهید امشب یک فیلم «خیلی خوب» را کردیم. بن‌مایه‌ی این فیلم که درباره تلاش و اراده‌ی یک نوجوان است، مخاطب را از همان ابتدا درگیر فیلم می‌کند. وقتی‌که «محسن» برادر کوچک «مرتضی» خود را به دستگیره ترمز اضطراری قطار آویزان کرده بود و مأمور قطار و چند نفر دیگر می‌خواستند دست او را باز کنند. دوست داشتم همراه او این دستگیره‌ی لعنتی قرمزرنگ را بکشم و قطار بایستد. یا وقتی مرتضی جلوی دیدگان ۱۰۰ دانش‌آموز چشم‌هایش را بسته و دست‌هایش را بلند کرده بود که جلوی حرکت قطار را بگیرد، پاهایم را به کف سالن سینما می‌فشردم و با تپش قلبم او را یاری می‌دادم.

بدون اغراق باید بگویم این فیلم به لایه‌های پنهان جامعه که در آن فقر، بیماری، تحقیر انسانی، حاشیه نشینی، قشربندی اجتماعی، اختلاف طبقاتی، پنهان‌کاری، ریا و سالوس نقبی زده و از دل این‌همه بدبختی و فلاکت اراده انسانی تجلی پیدا می‌کند. اراده‌ای که در مقابل هیولاهای سهمگینِ زندگی خود را نباخته و پس از هر شکستی دوباره سرِپای خود ایستاده، خود را تکانده و زندگی را از نو تداوم داده است. در چالش‌های سراسر فیلم هرگز پوچی و یاس نمی‌بینی. هیجان القایی این فیلم عزم تو را برای همذات پنداری با بن‌مایه فیلم و داستان جزم می‌کند.کار جسورانه‌ی سید محمدرضا خردمندان را از منظر جامعه‌شناسی سینما واجد ارزش‌های زیادی می‌بینم. در این فیلم نشانی از سفارش دولتی نیست، اثری از پاستوریزه‌کردن جامعه نیست. فارغ از نگاه داوران جشنواره فیلم فجر، این فیلم اجتماعی به دلیل ارزش‌های اجتماعی و انسانی و نمادهای جذاب سینمایی و نیز زاویه‌ی نگاه ارزشمند به «مسئولیت نوجوانان» شایسته تقدیر و احترام است.

اهواز – لفته منصوری