خاتونی که خلاصه ی خاصّه ها بود

دکتر محمد دورقی : فصل ِ فاطمه سرایی که فرا می رسد، در ِ قلب و قلمم را باز می کنم تا به کلمات ِ فاطمی خوش آمد بگویم.ضیافتی پرشکوه، برای سرآمد هاشمیان.اولین کلمه ای که وارد این ضیافت می شود *حیرت* است.وقتی که حیرت زده، به فره هی ِ فاطمه (س)، نور ساطع رسول […]

دکتر محمد دورقی : فصل ِ فاطمه سرایی که فرا می رسد، در ِ قلب و قلمم را باز می کنم تا به کلمات ِ فاطمی خوش آمد بگویم.ضیافتی پرشکوه، برای سرآمد هاشمیان.اولین کلمه ای که وارد این ضیافت می شود *حیرت* است.وقتی که حیرت زده، به فره هی ِ فاطمه (س)، نور ساطع رسول می اندیشم،گستره ای پهناور از پریشانی می شوم.کلمات،در گلوی قلمم گیر می کنند و چهار فصل زبانم،لکنت می شود.ناگزیر،به دانش علیل و یافته های اندکم اکتفا می کنم و می نویسم : *فاطمه، تاج کرامت بر تارک ِ جهان*.این خلاصه ترین تعبیر درباره زنی که خلاصه ی خاصّه های انبیاء بود.زنی که کمال زنانگی بود و تمام خصایص کمالی در ظرف بلورین ِ وجود متبرکش،تکوین یافته بودند.

شاخصی یکتا،برای تشخّص.تشخّصی یگانه،برای نور جلال و جمال.نمایه ای لایق از لاهوت و ملکوت. زبانی زبده گو و زرنگار برای تبیین زیبایی حقیقت.فاطمه،دخت مکرم رسول اکرم،امتداد طبیعی شکوه و شموخ همه پیام آوران تاریخ بود.عصاره ای مینویی،از صلب نور در گهواره زمین.زنی شگرف که شگفتانه ی خلقت بود. فاطمه دختر پیامبر رحمت،نه بلقیس بود و نه کلئوپاترا.نه تاج و تخت داشت و نه ثروت کلان افسانه وار. زنی که عظمتش را مدیون روح روشن و حکمت متعالی و بصیرت نافذش بود نه فریفتگی های فانی و قدرت زوال پذیر امپراطوران.زنی که برابر نهاده ای شایان برای شور و شمیم، همسانی در خور برای عقل و عفاف و مترادفی کافی و وافی برای انقلابی گری و خروش انسان متعهد بود.

امشب دوباره تصویر یاس کبود علی ( ع ) در آینه ضمیر انسان های حق بین منعکس می شود و ستاره ی نیلی آسمان تشیع –دردانه ی پهلو شکسته پیامبر- از مشرق وجدان های بیدار شیعیان طلوع می کند.علی (ع )، یکبار دیگر، امشب در بقیع ضمایر ما به کاشتن یاس می پردازد.امشب، آتشی پشت در خانه علی(ع ) و آتشی بزرگتر از آن در دل همه رهروان نهج روشن علی (ع ) بر افروخته می شود و تازیانه های ستم،یکبار دیگر بر تک تک کلمات سوره کوثر فرود می آیند.امشب، سالگشت تقابل نقصان اموی و کمال هاشمی است.امشب،حبیبه ی حق و شفیعه ی حشر و ام ابیهای خاتم رسل از مدار خاکیان می گذرد و لاهوت نشین می شود.

بانویی که تیماردار زخم های جسم و جان علی و ضامن تلالوی ذوالفقارش در مواجهه با جهل بود.خاستگاه نور امامان و شاهین تعادل میزان انسانیت برای همه زمان ها و زمینه ها. آرام جان محمد (ص ) امشب به محمد می پیوندد. خاتونی که ریحانه ی ختمی مرتبت بود و رحمت و نقمت خداوند به رضا و نارضایش پیوند خورده بود.تازیانه زدن به ریحانه رسول مقدمه ای جسارت آمیز برای واقعه کربلا بود. *امشب شب افتتاحیه غریبانه گی تاریخ است.*