نگاهی نو به حماسه‌ی حسینی در آینه‌ی هنرهای دراماتیک

پیش درآمد: سید محمدعلی موسوی معروف به سید امیر چهره‌ی نام آشنای تئاتر اهواز، در سال ۱۳۴۶ قدم به این جهان خاکی نهاد و در سال ۱۳۵۸ با نمایشنامه میهمان نیمه شب اثر آنتوان چخوف و کارگردانی استاد اسماعیل علی‌پور در سن ۱۲ سالگی پا به روی صحنه‌ی نمایش گذاشت و از آن تاریخ تا […]

پیش درآمد: سید محمدعلی موسوی معروف به سید امیر چهره‌ی نام آشنای تئاتر اهواز، در سال ۱۳۴۶ قدم به این جهان خاکی نهاد و در سال ۱۳۵۸ با نمایشنامه میهمان نیمه شب اثر آنتوان چخوف و کارگردانی استاد اسماعیل علی‌پور در سن ۱۲ سالگی پا به روی صحنه‌ی نمایش گذاشت و از آن تاریخ تا کنون بجز در مقاطعی مانند جنگ هشت ساله که آواره‌ی شهرهای مختلف بوده، پایبند هنر مورد علاقه‌ی خود؛ تئاتر و سینما در مقام نویسنده و کارگردان و بازیگر می‌باشد. ایشان دارای کارشناسی ارشد آموزش ادبیات فارسی است و تا کنون در جشنوراه‌های مختلفی شرکت کرده و بیش از سی جایزه، دیپلم افتخار، تندیس، لوح تقدیر و… به دست آورده است. ایشان را همیشه یار و یاور هنرمندان دیده‌ایم. با جان و دل به آنها مشاوره می‌دهد و کارگردانان جوان؛ نمایشهای بسیاری را با کمک ایشان به روی صحنه برده‌اند. در هفته‌ی گذشته نمایشی با عنوان خسوف عشق به روی صحنه برده و تا کنون در حال اجراست. به همین بهانه با او گفتگوی کوتاهی انجام دادیم که تقدیم شما خوانندگان عزیز و هنر دوست می‌گردد.

*متن مصاحبه:*

*جناب استاد سید امیر موسوی از اینکه این وقت خود را در اختیار ما قرار دادید تا گفتگوی کوتاهی در مورد نمایش خسوف عشق داشته باشیم بسیار متشکرم. در ابتدا خلاصه‌ای از نمایش را جهت آشنایی خوانندگان بفرمایید.*

– در ابتدا لازم می دانم از حضرتعالی بابت فرصتی که در اختیار این جانب قرار دادید تا در مورد اثر جدیدم که از ۲۰ مرداد به روی صحنه رفته صحبت کنم، تشکر و قدردانی کنم.
دغدغه‌ام از کودکی این بود که ما نباید شخصیت‌های تاریخی و بزرگان دینی و کسانی که الگو و سرمشق ما در زندگی بوده‌اند را تک بعدی نشان دهیم و فقط یک بُعد از شخصیت آنها را بررسی کنیم، بلکه به ابعاد دیگر آنها توجه کنیم. ما نباید یک برش از زندگی آن‌ها را معرفی کنیم و مخاطب را تنها با یک بُعد از آن شخصیت‌ها آشنا کنیم. شخصیت‌های بزرگی مانند پیامبر و امامان در زندگی ما تأثیر گذار بوده‌اند. با سخنانی که از آنها به جای مانده و احادیث و روایت‌هایی که در کتاب‌ها از آنها نقل شده، همیشه در ضمیر ناخودآگاه ما جریان دارند. متاسفانه ارباب منابر و سخنوران فقط به یک زاویه از زندگی این بزرگان بسنده می‌کنند و به آن اشاره می‌کنند. من در نمایش خسوف عشق سعی کردم که به ابعاد گوناگون شخصیت امام حسین (ع) اشاره کنم. ناگفته‌های زیادی در مورد شخصیت امام حسین (ع) وجود دارد که می توان با هنر نمایشی به همه آنها پرداخت و ابعاد مختلف شخصیت امام را مورد مداقه و موشکافی قرار داد. من از همه علاقمندان دعوت می کنم به دیدن این نمایش بیایند و با داستان و فضای آن اشنا شوند. قطعا حضور تماشاگران به ما قوت قلب می‌دهد و اصرار ما را به ادامه‌ی را فزونی می‌دهد.

*طرح و ایده این نمایشنامه چگونه رقم خورد؟*

– این طرح و ایده را سالها پیش بنده و یکی از دوستانم با همفکری هم نوشتیم و بصورت یک نمایش کاملا موجز و مختصر در آورده بودیم که تعداد صفحات متنش از شش صفحه بیشتر نبود. قبلا ایده‌ی اجرای عمومی این اثر به ذهنم خطور نکرده بود و نمایش توسط چند دانش آموز در یک کارگاه آموزشی تئاتر اجرا گردید. اما با اصرار دوستان و خوانش مجدد متن مجاب شدم که این نمایش را کامل کرده و متن آن را گسترش داده و بصورت یک کار دراماتیک برای عموم اجرا نمایم. بدین جهت این ایده را قبل از دوران کرونا به یک نمایش متکامل با همه‌ی اصول و تکنیک‌های نوشتاری گسترش دادم و بعد از ماه‌ها تلاش‌ و تمرین، زحمات ما به ثمر نشست و توانستیم این کار درام را به روی صحنه ببریم.

*در تیزر معرفی نمایش, عنوان شده که نگاه تازه‌ای به واقعه‌ی عاشورا داشته‌اید. ابعاد و زوایای این نگاه خلاقانه را برای خوانندگان شرح دهید.*

– هر جا سخن از امام حسین(ع) و زندگی‌ او هست فقط به فرازی اشاره می‌شود که ایشان با ۷۲ تن از یارانش در مظلومانه‌ترین وضعیت مبارزه تکه‌تکه می‌شوند و به شهادت می‌رسند. بدین معنی که ما جز تصویری از خون و خونریزی و اسارت و دربه‌دری و تشنگی چیز دیگری از امام حسین نمی‌بینیم. این امر آنها را برای ما انسان‌هایی تک‌بعدی، دست نیافتنی، غیر بشری و بی هر گونه احساس و عواطف و فکر و اندیشه‌ای نشان می‌دهند. امیدوارم از این جسارت سخنم رنجیده خاطر نشوید که این یک واقعیت است. یعنی وقتی سخن از امام حسین(ع) به میان می‌آید او را به عنوان یک انسان قابل دسترس و درک و فهم نمی‌بینیم بلکه او را فردی می‌بینیم که در مقابل شمشیرها تن به ذلت نداد و شهید شد. بی‌شک این یک نگاه تک‌بعدی است. طبعا هیچ اشکالی ندارد که روحیه‌ی شهادت و شهامت ایشان را ببینیم اما آیا این انسان در طی زندگی ۵۷ ساله‌ی خود، اثری تولید نکرد. ارتباط عاطفی نداشت. با کسی نشست و برخاست نکرد. دل کسی را به دست نیاورد، دست مظلومی را نگرفته. این باعث می‌شود که این نگاه تک بعدی که عرض کردم. درمورد این شخصیت‌های بزرگ برای ما بوجود بیاید و این گناهی بزرگ و نابخشودنی است. مخصوصاً از کسانی که اهل قلم و اهل بیان هستند
بنابر این با این دغدغه من سالها به این موضوع فکر می‌کردم که ائمه را به شکلی معرفی کنم که قابل درک و فهم و در دسترس باشند

*معمولا در پروسه تولید هر نمایش از تهیه متن تا انتخاب بازیگر، تمرینات، طراحی صحنه و.. کارگردان با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کند. در مورد خسوف عشق این امور چگونه بوده است؟*

– در مورد تمرینات و سیر تولید این نمایش باید اذعان کنم که ما در اهواز جایی برای تمرینات نداریم. متاسفانه این مقوله وِرد زبان همه کارگردانها شده است. و حق با آنهاست. چون واقعا این امر معضل بزرگی است. در ابتدا ما جایی برای تمرین نداشتیم ولی با حمایت یک دوست توانستیم یکی از اتاق‌های گالری ایشان را که اتاقی ۴ در ۵ متر با یک کولر گازی مستعمل بود را در اختیار بگیریم. در این شرایط و در دمای ۵۵ درجه اهواز با شش هنرمند به شکلی تمرین می‌کردیم که در هنگام میزانسن‌های اولیه بچه ها از محدوده باد کولر آن‌ورتر نمی‌رفتند چون واقعا اتاق به جهنمی تبدیل می‌شد. یک ماه پیش بود که از مسئولان حوزه‌ی هنری درخواست کردم که مکانی برای اجرا در اختیار اینجانب قرا دهند. بعد از مدتی یکی از پلاتوهای حوزه‌ی هنری را در اختیار گروه قرار دادند. بخش پایانی تمرینات در پلاتو انجام شد و ما توانستیم از تاریخ ۲۰ مرداد به مدت ده شب در محضر مخاطبان باشیم

*تصور شما از استقبال عموم از این نمایش و نگاه تازه و خلاقانه‌ی شما چیست؟*

از آنجائیکه مناسبت، مناسبت ایام محرم و صفر هست. و اجراهای این چنینی دور از ذهن نیستند ولی باید اعتراف کنم که احتمالا اینکه مخاطب از این اثر استقبال نکند وجود دارد. به خاطر اینکه در برهه‌ای از زمان داریم این اثر را به روی صحنه می‌بریم که از دهه اول عاشوراء چیزی نگذشته و هنوز ایام محرم و صفر تمام نشده‌اند و مردم بارها و بارها شاهد اجرای تعزیه‌های گوناگون در خیابان‌ها ، کوچه‌ها‌ و برزن‌ها بوده‌اند‌. البته اگر به این اثر به عنوان تعزیه نگاه شود و آن را نوعی تعزیه تلقی کرد و نه یک کار دراماتیک. من حس می‌کنم این فرضیه که تماشاگر برای دیدن تعزیه به سالن نمایش می‌آید به زیان این نمایش می‌باشد و نگرانم که از این اثر استقبال نشود. ژانر این این کار در قالب هنرهای دراماتیک جای می‌گیرد نه در هنر تعزیه.

*تعریف شما از تئاتر حسینی چیست؟ ‌ آیا آن همان تعزیه است یا ژانر مستقلی است؟*

– در تعریف تئاتر حسینی و تعزیه؛ اینجانب قائل به جدا بودن این دو هنر هستم. تعزیه آیتم‌ها و اصول و مبانی خودش را دارد، تئاتر هم همینطور. این دو در یک واحه و یک منظومه قرار نمی‌گیرند. چیزی که الان به اشتباه رایج می شود این است که تعزیه را به شکل تئاتریک بخواهند به روی صحنه ببرند

*این نمایش با دو کارگردان به روی صحنه رفته است. از این تجربه بگویید؟*
– این اثر دو کارگردان دارد. بدین جهت که بنده به خاطر شرکت در دو پروژه‌ی سینمائی که یکی از آنها قلب رقه نام دارد و فیلمبرداری آن به تازگی پایان یافته و دیگری هنوز در حال فیلمبرداری است؛ مجبور بودم که در فواصل تمرین به تهران جهت تصویر برداری بروم. بنابراین از سرکار خانم عفری خواستم که در طی این مدت هم بچه‌ها را هدایت کنند و هم با توجه به تجربه‌ی سابق ایشان در عرصه‌ی بازیگری؛ بچه ها بتوانند از تجربیات ایشان استفاده نمایند. طبعا بنده این عامل را قدر دانستم و در امر کارگردانی ایشان را دخیل کردم و ایشان نه تنها دستیار من بوده‌اند بلکه در این نمایش صاحب ایده هم هستند. در نتیجه این کار نمایشی با دو کارگردان به روی صحنه رفت.

*توصیه شما به کارگردانان جوان که مایلند در قالب هنرهای دراماتیک به حادثه‌ی کربلا و حوادث آن بپردازند؛ چیست؟*

– اینجانب هنگام تماشای آثار دوستان هنرمند و کارگردانان شهرستان‌های مختلف و حتی خودِ شهر اهواز؛ همیشه این عامل برایم چالش بود که چرا وقتی اثری را در مورد پیامبر اکرم (ص) یا ائمه‌ی اطهار (ع) روی صحنه می‌برند؛ انسان‌هایی را می‌بینیم که تقریبا غیر واقعی هستند. غیر واقعی از این جهت که غیر ملموس هستند‌. وقتی می‌نشینیم و نمایش را می‌بینیم؛ امام را انسانی دست نیافتنی می بینم و این برایم خیلی سوال بود که چرا کارگردان به خودشان جسارت نمی‌دهند تا امام علی(ع) را انسان نشان دهند نه یک موجود فرا بشری که وقتی فرزندم این نمایش را می‌بیند به خودش می‌گوید بسیار خوب، این امام است و از آسمان به او الهام می‌شود و بر اساس توفیقات الهی و عصمتی که ایشان را احاطه کرده است، به آن مقام والا رسیده و دور از دسترس همگان است. چیزی که روی صحنه دیده می‌شود یک فرشته است نه یک انسان ملموس. این شخصیت برای فرزند من دست نیافتنی است. این یک واقعیت است. این موضوع بزرگترین خطای تاریخی در معرفی این بزرگواران است. و من با جسارت می‌توانم به این کارگردانان عزیز بگویم که شما بیایید این مرد را طوری نشان دهید که در میان خانواده و اطرافیان خود طوری است که مثل ما می‌خورد. می‌آشامد. می‌خوابد. بر خورد می‌کند و حتی عشق می‌ورزد.

سخن آخر اینکه تئاتر رسانه ندارد. همانطور که شما اطلاع دارید.. رسانه‌ی ما شما عزیزان؛ اصحاب قلم هستید. و همچنین مخاطبان ما که می‌آیند و این اثر را می‌بینند. و من امیدوارم که این اثر مورد استقبال واقع شود. البته در نظر دارم که این نمایش را در پائیز و زمستان امسال دوباره روی صحنه ببرم. چون زمان مناسبی برای اجرای این اثر انتخاب نشده است. به دلیل اینکه مخاطب فکر می‌کند که این اثر یک کار تعزیه است و هنوز فرق درام و تعزیه در کارهایی که مربوط به امام حسین(ع) است را مخاطب عام نمی‌داند. ولی در هر صورت از اینکه این فرصت را در اختیار من قرار دادید؛ دوباره تشکر می کنم. امیدوارم توانسته باشم به تمام سؤالات شما پاسخ دهم.

*ما هم در پایان از سعه‌ی صدر شما متشکریم و امیدواریم که هنرهای دراماتیک هرچه بهتر و بیشتر توسعه پیدا کنند و مورد استقبال مخاطبان عام قرار گیرند*