فردای سرپل ذهاب!
فلات ایران سرزمینی است زلزلهخیز که در یک صدسال گذشته بهطور متوسط هر ۱۴ سال یکبار زلزلهای به بزرگی ۷ ریشتر و بیشتر را به خود دیده است. کشور ایران به دلیل قرار گرفتن روی کمربند زلزلهیکی از زلزلهخیزترین مناطق دنیا است و بهطور میانگین هفتهای یکبار زلزلهای بالای سه ریشتر را تجربه میکند. نگاهی […]
فلات ایران سرزمینی است زلزلهخیز که در یک صدسال گذشته بهطور متوسط هر ۱۴ سال یکبار زلزلهای به بزرگی ۷ ریشتر و بیشتر را به خود دیده است. کشور ایران به دلیل قرار گرفتن روی کمربند زلزلهیکی از زلزلهخیزترین مناطق دنیا است و بهطور میانگین هفتهای یکبار زلزلهای بالای سه ریشتر را تجربه میکند. نگاهی به آمار زلزله در ایران نشان میدهد که در صدسال اخیر حدود ۴۰ زلزله، بهطور متوسط هر ۵/۲ سال یک زمینلرزه، به بزرگی ۵/۶ ریشتر رخداده است.[۱] مناطقی چون تربیت حیدریه، شیروان، لاریجان، رودبار گیلان، طبس، سیر کرمان، بم، اهر، دشتی بوشهر مهمترین آنها بودند که در این وقایع بیش از ۱۷۰ هزار نفر از ایرانیان جان خود را از دست دادند. بر این اساس است که ایران در ردیف ۶ کشور زلزلهخیز جهان قرارگرفته است.
۶ روز از زلزلهی یکشنبهشب (۲۱ آبان) استان کرمانشاه سپریشده است. ازنظر جامعهشناسی، هر فاجعه به شکلی نظم اجتماعی را بر هم میزند و افراد را در حالت بلاتکلیفی و سردرگمی از حیث انطباق با قانونهای اجتماعی قرار میدهد.فاجعه منشأ تغییرات کارکردی و ساختی در جامعه است. دگرگونیهای حاصل از فاجعهها، از زمرهی تغییرات تعادلی نیستند، بلکه تغییری ساختی در کل سازمان اجتماعی و بخشی از واحدهای تشکیلدهندهی نظام اجتماعی هستند. ازاینرو، «پدیده اجتماعی تام و تمام»[۲] یا ساختی بهحساب میآید.
زلزله فاجعهای که همهچیز را به طرز وحشتناکی تکان میدهد. همهچیز تکان میخورد و ویران میشود: خانهها، رابطهها، عواطف، باورها و … اما از منظر جامعهشناسی زلزلهی اصلی درراه است. هنگامیکه از یکسو زمستان آغاز شود و از سوی دیگر عواطف ملی برای یاری «زلزلهزدگان» تهنشین گردد؛ تازه مردمان این مناطق با اصل فاجعه مواجه خواهند شد. دیگر زخم مردم سرپل ذهاب که در آغازین روزهای فاجعه با نان، آبمعدنی، کنسرو ماهی، لوبیا، چادر و پتو حل میشد؛ التیام نخواهد یافت.
درست همزمان با حذف کلیشه «زلزلهزدگان» از سوی دولت، پروسه «فراموشی» از طرف رسانههای گروهی همراه با جک سازی از سوی مردم که زبان پیچیدهی ایرانی در دورههای مختلف است؛ کلید زده میشود. جامعهی ما برای هیچچیز آموزش لازم و کافی ندارد؛ بنابراین هر حادثهای از قبیل سیل، زلزله، کشتارِ جادهها، غرق شدن در رودخانهها، ریز گردها، برف و بوران در جامعهی ایرانی «غیرمترقبه» است؛ یعنی تمام ناکامیها و عقبافتادگی نظامهای مدیریتی و آموزشی سر بر بالین گرمونرم «غیرمترقبه» گذاشته و به خواب عمیق رفته است. آری زلزله فاجعهای که همهچیز را به طرز وحشتناکی تکان میدهد جز رویکرد ما به انسان! به حقوقش، به عزت و کرامتش، به انسانیتش! چراکه این نظامها خود را به خوابزدهاند و خوابزده را نمیشود بیدار کرد.
اهواز – لفته منصوری
پانوشت:
[۱] – گزارش موسسه ژئوفیزیک (۱۳۹۳) سالنامه بنیاد مسکن جمهوری اسلامی ایران، ص ۵۴٫
[۲] – پیران، پرویز (۱۳۸۳) جامعهشناسی مصائب جمعی و نقش آن در مدیریت بحران ناشی از حادثه، فصلنامهی رفاه اجتماعی، سال سوم، ش ۱۱٫
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰