فارسیات ، جبهه بیاد ماندنی – ۲

عبدالله سلامی : …. دوسه ماه از زمان وقوع جنگ ، اولین جبهات مقاومت محور جنوب از جمله جبهه فارسیات ، توسط نیروهای مردمی جوانان تازه انقلاب کرده ، تشکیل شده بودند . محل روستای فارسیات برای تشکیل جبهه مقاومت بر اساس اخبار و اطلاعاتی بود که روستائیان جنگ زده هنگام عبور از سمت غرب […]

عبدالله سلامی : …. دوسه ماه از زمان وقوع جنگ ، اولین جبهات مقاومت محور جنوب از جمله جبهه فارسیات ، توسط نیروهای مردمی جوانان تازه انقلاب کرده ، تشکیل شده بودند . محل روستای فارسیات برای تشکیل جبهه مقاومت بر اساس اخبار و اطلاعاتی بود که روستائیان جنگ زده هنگام عبور از سمت غرب به سمت شرق رودخانه کارون با ما تلاقی می کردند ، انتخاب کرده بودیم . روستائیان روستای بیوض نقل می کردند که نیروهای ارتش عراق در فاصله ی زیادی از محل روستای بیوض مستقر شده اند و برای حفظ امنیت خود هیچگونه رفت و آمدی به روستا و مرادوه با اهالی آن نداشتند . یکی از ریش سفیدان روستای بیوض نقل می کرد و می گفت که فرماندهان نظامی عراق از طریق یک واسطه از ما خواسته بودند تا هرچه زودتر روستا را تخلیه کنیم و ما را مخیر کرده بودند تا برای حفظ جان خود یا به سمت پشت جبهه ی نیروهای عراق یا به سمت پشت جبهه نیروهای ایران ، هرچه زودتر روستا را تخلیه و به جای دیگر نقل مکان کنیم . هدف انها این بود تا با احداث یک پل شناور نظامی از سمت غرب رودخانه به سمت شرق رودخانه عبور کنند و به پیشروی خود ادامه دهند .

…..گروه ۲۷ نفره ما تنها با در دست داشتن تفنگ خودکار کلاشینکوف و تعدادی خشاب اضافی ، بدون آموزش و عدم برخورداری از ساز وبرگ نظامی مناسب ، برای مقابله و ضربه زدن به نیروهای زرهی عراق ، روستای فارسیات را بعنوان جبهه جنگ انتخاب کرده بود ، با مشاهده عبور دشوار و رقت انگیز روستائیان نواحی غرب رودخانه کارون به سمت شرق آن ، برنامه کار گروه ، تسهیل در امر عبور سخت روستائیان و احشام آنها ، الویت و ترجیح داده شد . با تهیه و بستن ده ها بشکه دویست لیتری جفت هم و پهن کردن تخته روی بشکه ها ، یک دوبه شناور ساخته شد و کار طاقت فرسای عبور دادن روسائیان جنگ زده و محنت کشیده از سمت غرب به سمت شرق رودخانه ، آغاز گردید . با راهنمایی روسائیان ، دوبه به نقطه مناسب برای عبور که رودخانه عرض و پهنای کمتری داشت ، برده شد . سرانجام نقطه ایده آل عبور ، که در آنجا رودخانه کمترین عرض را داشت ، مقابل روستای رحمانیه در غرب و روستای دریسه در شرق کارون واقع شده بود .

….. جمعیت روستائیان جنگ زده غرب رودخانه کارون که لشکرهای زرهی عراق بر آنها اشراف کامل داشت و در تیر رس بودند . برای عبور به سمت شرق رودخانه ، انبوه و ازدحام زیادی ایجاد کرده بودند ، ظرفیت دوبه شناور برای حمل و جابجایی با عجله ی آنها نیز ، بسیار کم و حفظ تعادل آن روی سطح آب بسیار دشوار بود ، جنگ زده ها احشام خود را به آب می زدند تا با شنا کردن عرض رودخانه را طی کنند . وحشت و بی قراری سگها بیشتر از سایر حیوانات به چشم می خورد ، علتش ترک اجباری خانه و کاشانه بود ، بارها دیده می شد که سگها بیشتر از یک بار عرض رودخانه را از سمتی به سمت دیگر ، شنا می کردند . غروب ششمین روز جابجایی و عبور دادن روستائیان جنگ زده ، با حادثه دلخراش واژگون شدن دوبه در وسط رودخانه همراه شده بود . متاسفانه بر اثر حادثه واژگون شدن دوبه دو نفر ، یک نفر از جمعیت روستائیان و یک نفر از گروه ما غرق شدند و جان خود را از دست دادند و با سپری شدن دو شبانه روز ، سرانجام اجساد بی جان انها ، از داخل آب رودخانه به بیرون کشیده شد . …

…،،ادامه دارد