دن کیشوت‌های ما در برابر کرونا!

غلامرضاجعفری :باران گرفت، شهر را باران گرفت، آن قطعه شهر سقوط کرد، این تکه شهر زیر آب رفت، آن جا خانه ای مرد، جای دیگری منزلی آوار شد، یک نفر زیر باران رفت، زیر باران بدون چتر،بدون چکمه،بدون جامه، چند نفر در قلب بیمارستان غرق شدند، می گویند چهار زن، چهار پیرزن خسته در قلب […]

غلامرضاجعفری :باران گرفت، شهر را باران گرفت، آن قطعه شهر سقوط کرد، این تکه شهر زیر آب رفت، آن جا خانه ای مرد، جای دیگری منزلی آوار شد، یک نفر زیر باران رفت، زیر باران بدون چتر،بدون چکمه،بدون جامه، چند نفر در قلب بیمارستان غرق شدند، می گویند چهار زن، چهار پیرزن خسته در قلب بیمارستان در سالی که گذشت و همزمان با رفتن برق، رفتند و سوژه خبری جدید شدند!

سوژه های خبری جذاب، سوژه های مرگ،آوار،سیل،زلزله،بادهای طوفانی، طوفان ویرانی، آوار عکسها، سیل نامها و صداها و خنده‌های دیپلماتیک، امیدهای مزور،تدبیرهای مرده، مرده های مدبر، مدیران … 

جمع می‌شوند، تلفن‌های همراه‌شان را فراموش نمی‌کنند، برخی‌شان بیسیم‌ها دارند، جمع می‌شوند با خودروهای نرم، نرمی مفرط میز و صندلی‌شان را فراموش نمی‌کنند، جلسه های پشت میزی، جلوی میزی، میز گردی، میز ملون،ملونهای همراه را فراموش نمی‌کنند، ملون-نیوزها جمع می‌شوند تا برای بحران هورا بفرستند، برای خودشان، برای نفر سمت راستی، سمت چپی، فراموش نمی‌کنند اندکی هم از رئیس جمهور بگویند، از وزیر آن طرفی، وزیر این طرفی و فراموش نمی‌کنند از سوغات خوزستان به تعداد میزها و صندلی‌های پایتخت، پایه تخت بگذارند.

سوغات خوزستان، خوزستان بدون آب، بدون هوا، خوزستانی که مدیرانش برای بحران فقط کلید تعطیل دارند، فراموش نمی کنند تعطیل کردن خوب است، خوب است که آدمها در خوزستان بدون آب، غرق شوند و تعطیل، تعطیل از نفس کشیدن، تعطیل از یک فقره خواب راحت بدون هراس از تصمیم مدیران، مدیرانی که در پی رسیدن بحران جمع می‌شوند، تلفنهای‌شان را بررسی می‌کنند، واتساپ‌ها را، فیس بوک‌ها،اینستگرام‌ها و… و روابط‌های عموم و خصوص‌‌شان را فراموش نمی‌کنند، دوربین‌ها فراموش نمی‌شود، ضبط صدا، خودکارهای آماده به کار برای ترسیم بحران در کنار مدیران.

جمع می‌شوند، سوار بر خودروهای ناز با جامه های ناز با کفش‌های ناز به جنگ بحران می‌روند، می‌روند برخی‌شان حتی با چرخبال،همان بالگرد،همان هلیکوپتر و از بالا به سیل برآمده از بودجه‌های منحرف نگاه می‌کنند، بودجه‌هایی بی‌تربیت، بودجه هایی که به مردم فحش می‌دهند و اگر تخصیص یافتند، بی ادبی می‌کنند و گلاب به روی مردم… مستقیم می‌روند به چاه ویلی که نام جدیدش پیمانکار و واسطه و لابی‌گر است و مدیرانی که برای جنگ با بحران از آسمان هبوط کرده‌اند.

عکس‌ها، یادها، تدبیرها، بی مغزها، مغزهای زنگ زده، زنگوله‌های شنگول، شنگول‌هایی که روبروی دوربین به آب می‌زنند و آب برای نخستین بار در تاریخ بشر، بحران نام گرفته. آب بحران است، باران بحران است، خاک بحران است، هور العظیم بحران است، کارون بحران است، حاشیه نشین بحران، آدم بومی بحران، و در مصاف این همه بحران باید جمع شوند، جمع می‌شوند و می‌روند تا به مردم کشاورز و کارگر و آواره و متزلزل با زلزله و متسلسل با سلسله سیل و … بگویند بی ادب برو گمشو! و آن‌وقت همه چیز فراموش می‌شود، همه چیز آرام، همه چیز خواب، همه چیز رویا و رویا دخترکی است که یک روز از خانه بیرون رفت و هنوز برنگشته، برنگشته تا کابوس های ما تمام شوند، این همه کابوس، این همه بحران!

و حالا کرونا نام جدید بحران است، پدیده‌ای که هر روزش به نامی است در سالی که آغازش با سیل تعطیل شد و پایانش با کرونا! سالی که انگار خارج از دَوَران زمین و آفتاب است در سرزمینی پر از عجائب روزگار! خوزستانی که آنچنان با بحران درآمیخته و مجرب شده که بی گزافه باید ساختار مدیریت بحرانش جهانی شود! نوعی از مدیریت که روزگاری یک رییس جمهور مدعی صادراتش به جهان بود! و چنانکه حافظ شاعر فرموده: عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگوی؛ نمی توان از محاسن کرونا نگفت!

کرونا اگر برای جهان تنها وجهی تراژیک دارد، برای خوزستان چهره اش فقط این نیست، برای جان خوزستانی که چند دهه است عادت به تحمل بار مصیبت به تنهایی داشته! مصیبت‌هایی عموما متناقض و شطح گونه که وهنی به جغرافیای کهنش بود! جغرافیایی که در کودکی ما و حتی هنوز به عنوان سرسبزترین جلگه ایران و پر آب‌ترین نقطه با رودخانه ای که بلندترین رودخانه می‌گفتند شناختیم! استانی که تالاب‌هایش جهانی است، بنادرش بین المللی، مدنیتش کهن، اقوامش جاندار، فرهنگش متنوع و ملون اما نه متلون، با مردمی که جانشان را برای میهمان در مضیف و پذیرایی  فرش می‌کنند، بماند که گاهی میهمانان آداب مهمانی از یاد می‌برند و با لودر به سراغ مضیف میروند!

در چنین سپهری است که عطش نخل‌ها در کنار کارون و کرخه و جراحی و … متناقض می نماید! و ریزگردهایی که محصول سوختن تالابه…