جدول را بر عکس بخوانید!

دکتر فاضل خمیسی: می گویند ؛ پس از پایتخت مهمترین استان کشور است ، البته فقط میگویند!! نمیدانم منظورشان از مهمترین چیست ؟ اگر قصدشان ،خوزستانی است که پایتخت نفتی و رتبه دوم درآمدناخالص داخلی و رتبه اول درتولید محصولات کشاورزی و بیشترین اسکله ها ی حمل و نقل کالا را دارد و پرآب ترین […]

دکتر فاضل خمیسی: می گویند ؛ پس از پایتخت مهمترین استان کشور است ، البته فقط میگویند!! نمیدانم منظورشان از مهمترین چیست ؟ اگر قصدشان ،خوزستانی است که پایتخت نفتی و رتبه دوم درآمدناخالص داخلی و رتبه اول درتولید محصولات کشاورزی و بیشترین اسکله ها ی حمل و نقل کالا را دارد و پرآب ترین رودخانه های کشور درآن جاریست درست میگویند ، و اگر قصدشان کشتزارهای بی نظیر نیشکر در کشور و شاید حتی در خاورمیانه است ، بی راه نگفته اند و اگر منظورشان برخورداری از ذخایر تاریخی از قبیل : چغازنبیل و قلعه شوش و سازه های آبی شوشتر و سنگ نبشته های ایذه و … است، که باز هم به هدف زده اند … اما اگر منظورشان در رابطه با «الماس ایران» موارد ذیل است که عدم اعتراف به آن بی انصافی است:

*عنوان نخست در خصوص آلودگی هوا و ریزگرد و سرریز فاضلاب که غالباً ناشی از عدم تدبیر عامل انسانیست .

*رتبه نخست محله های حاشیه نشین در کشور و وفور جمعیت بالای ۴۰۰ هزار نفر حاشیه نشین در شهرستان اهواز که روز به روز بر جمعیت آنها نیز افزوده شده و بدلیل فقر امکانات ، نبود مراکز رفاهی و آموزشی ، نرخ بالای ناهنجاریهای اجتماعی بعنوان یک بحران در حال تبدیل به یک ابر چالش اجتماعی و شهری درآمده است.

*افت بی سابقه رشد اقتصادی استان در چند سال اخیر که بدلایل انسانی و معضلات ناشی از نبود یک مدیریت منسجم و علمی در رابطه با رخداد پدیده هایی از قبیل سیل ، ریزگرد، تعطیلی کارخانجات ، فاضلاب و … بوقوع پیوسته است.

*عدم برنامه ریزی در رابطه با بستر سازی و نبود زیر ساخت های جذب گردشگر باعث شده علیرغم ظرفیت های پیشگفت ، خوزستان به نسبت گذشته کمترین گردشگر و بازدید کننده را در چند سال اخیر داشته باشد.

*نرخ بالای بیکاری از متوسط کشوری در استانی که ظرفیت صنعتی ، کشاورزی، گردشگری به نسبت سایر استانها بسیار بالاتر است مایه ی تعجب برنامه ریزان اقتصادی شده است. زیرا تمامی شاخص های سخت افزاری ایجاد اشتغال و کارآفرینی در استان مهیا می‌باشد .

وضعیت انتهایی جداول آموزشی و رتبه تقریباً آخر آموزش و پرورش در بین استان ها که حتی در زمان جنگ تحمیلی نیز اینگونه نبود نشان از یک سندرم خطرناک در رابطه با این نهاد زیر بنایی است.

رتبه اول در مهاجرت به خارج استان که صحبت از خروج ده درصدی از جمعیت استان را اعلام میکند که گفته میشود غالب این مهاجرین نیروهای تحصیل کرده و نخبگان استان را شامل میشود.

نرخ بالای مرگ و میر ناشی از تصادفات در جاده های ترانزیتی استان که بخشی از آن بدلیل عدم توسعه یافتگی جاده ها و مسیرهای ترابری می‌باشد .

نرخ بالای فقر و گرانی در استان که ناشی از شکاف های طبقاتی در نبود یک سیستم عدالت توزیعی رخ داده و زندگی را برای خانواده های کم درآمد طاقت فرسا نموده است.

صدر نشینی اخبار ناگوار و معضلات استان در کشور که باعث فرار سرمایه ها و تزریق یک یأس و افسردگی را در بین ساکنان را ایجاد نماید و …

آنچه اشاره شد ، پارادوکسی مجمل و خلاصه مند از وضعیت استانی است که با عنایت به داشته های طبیعی ، تاریخی و انسانی آن باید سرآمد و نمونه توسعه باشد اما متاسفانه در این چند سال اخیر نه تنها نتوانسته از این داشته ها استفاده و بهره ببرد بلکه در حال تبدیل شدن به یک استان توسعه نیافته با مشکلات لاینحل شده است .بنظر می‌رسد قبل از هر چیز استان خوزستان نیازمند تنظیم یک تئوری واقع بینانه توسعه است که در آن ظرفیت ها شناسایی و با استفاده از متخصصانی که الفبای توسعه را در دانشگاه‌ها و مراکز علمی و نه در شب نشینی و گعده ها آموخته اند در جهت حل معضلات بکار گرفته شوند ، تنظیم نسخه های ارتقاء فرهنگی ، اقتصادی، اجتماعی و ایجاد یک برنامه مدون زمانبندی شده میتواند استان را از این سراشیبی که در آن قرار گرفته نجات دهد.حذف خطوط قرمز برای بکارگیری نیروهای متخصص استانی و ملی و ایجاد اندیشکده مجازی و واقعی در مشارکت افکار و سلیقه ها و امنیت بخشی به حوزه نقد و استقبال از منتقدین در نظارت بر برنامه ها میتواند بعنوان بخشی از یک درمان عقب ماندگی استان بکار آید .