مهسا قربانی انسداد مسیر گفتگو در جامعه

دکتر ریاض علی فرحانی :در ایام ماه صفر و‌اربعین حسینی و درلحظاتی که شیعیان و ولایت مداران واقعی کشور برای رسیدن به بارگاه امام شهیدی که فلسفه حرکت وخروج خود ؛ از مدینه به سمت کوفه را امر به معروف ونهی ازمنکر بیان میکند ؛ قدم به قدم باهزار شوق وامید در دل لحظه شماری می کنند تا میراث عظیم و‌این سیره اجتماعی اهل بیت در گذر زمان به فراموشی سپرده نشود؛ به یک باره به نام امر به معروف ونهی ازمنکر در پایتخت ام القرای اسلام ؛ فوت شهروند دختری از دختران سرزمینم به نام مهسا امینی همه هموطنان داخل و خارج کشور رابه حکم انسانیت متاثر وداغدار میکند ؛ و هر شخص وگروهی به تناسب موقعیت و وزن اجتماعی خود تفسیری ازاین حادثه تلخ را به وسیله رسانه های رسمی وغیر رسمی به جامعه مخابره میکند ؛ گویی شنیدن چنین اخبار وتفسیرها ی ناگواری هراز گاهی بخشی از زندگی ما شده ، اما به زعم بنده این حادثه تلخ وناگوار از چند منظر قابل تحلیل وتفسیر است ؛

یک ؛ از منظر دینی و قرآنی یقینا بهترین راه برای هدایت و امربه معروف جامعه به کرات و تاکیدا در قرآن کریم وروایات حتی با کفار گفتگو بیان شده وبرای این مهم مصادیق فروانی را می توان برشمرد که در مجال این نوشتار نیست وتنها به دو مصداق اشاره می نمایم ؛ الف سوره کافرون در قرآن کریم وفرمان خدا برای گفتگو با اهل کفر که در نهایت به آیه ( لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ) ختم می شود ؛ ب در مطالعه سیر امام حسین (ع) ودر مقاتل معتبر آشکارا بیان میگردد که درشب واقعه عاشورا سید وسالار وشهیدان با عمرسعد فرمانده سپاه کفر به مذاکره می نشیند تا اورا به مسیر هدایت دنیا وآخرت رهنما باشد وحتی در روز عاشورا و بعد ازشهادت کلیه اصحاب وانصار خود وقبل از جنگ با کافران آنان را به مسیر سعادت دنیا وآخرت دعوت می نماید .

دو ؛ به لحاظ تاریخی خصوصا بعد از سقوط رژیم پهلوی وسرآغاز حکومت اسلامی به کرات در مستندات تاریخی وملی مشاهده گردیده چه در صدا وسیمای کشور به عنوان تنها رسانه موثر در کشور در آن دوران انقلابیون پیروز با تمامی جناحها آشکارا به گفتگو پرداخته و مبانی فقهی انقلاب ؛ حکومت اسلامی و آزادی زندگی هموطنان با تاکید بر انتخاب درست ، و حفظ حریم شخصی آحاد جامعه به نمایش گذاشته می شود تا مخاطبین و هموطنان در میانه این گفتگو بین موافقان ومخالفان انقلاب نسبت به اتخاذ مناسب ترین تصیم برای ادامه زندگی اجتماعی خود در کشور اقدام نمایند .

سه؛ درهم تنیدگی وپیچدگی مسائل اجتماعی و اقتصادی وتصمیمات نادرست اعلامی از جانب متولیان امر در طول این چهل ساله موجب شده است تا اعتماد عمومی به عنوان مهمترین سرمایه اجتماعی کشور به پایین ترین میزان خود کاهش یابد ومسیر گفتگو در این گذر زمان به فراموشی سپرده شود تا هرگونه نقد دولت وحتی حاکمیت از جانب جریان نفوذ درکشور به عنوان نماد تقابل با نظام وانقلاب تعریف گردد . جریان نفوذی که بارها در فرمایشات متعدد مقام معظم رهبری مورد نکوهش وعتاب قرار گرفته است .

چهار ؛ یقینا تمام کسانی که هنوز دل در گرو انقلاب و خون شهدای هشت سال دفاع مقدس دارند مخالف هرگونه هرج ومرج و خشونت های خیابانی هستند ولی تا حالا بخشی از حاکمیت در پستوی اتاق فکرخود به این مسئله مهم توجه کرده چرا در هر اتفاقی ؛ همچون ریزش متروپل ؛ سقوط ارزش پول ملی ؛ تورم وگرانی تحمیل شده درجامعه؛ افزایش قیمت بنزین وحاملهای انرژی و هزار اتفاق دیگر یک دفعه بخشی ازمردم در کف خیابان درد را در مقابل دیدگان همگان فریاد میزنند وآن را به وسیله تلفنهای همراه خود به اشتراک میگذارند ولو به قیمت جان آنها تمام شود ودر صورت پرداختن به این مسئله چه راهکاری برای عبور ازاین بحران وبحرانهای احتمالی بعدی به هموطنان عزیز مخابره نموده اند .

فارغ از هرگونه قضاوت در خصوص فوت مرحومه مهسا امینی دختر ایران زمین و به منظور جلوگیری از اتفاقات بعدی آیا شایسته نیست که دولت و مردم در شیوه رفتار وتعامل خود با بازگشت به آموزهای اخلاقی ؛ دینی ؛ ملی ومیهنی تجدید نظر نموده و قبل از وقوع هر اتفاق ناگوار دیگری مرگ مرحومه امینی را ابزار تسویه حساب خود قرارنداده ونسبت به آینده نسل بعدی جامعه چاره اندیشی کنند .