وعده شورای شهر و شهردار اصفهانی ، ساختن اهوازی با چهل ستون و چهل پنجره بود- نه شکایت علیه یک روزنامه نگار!

محمد شریفی : وعده شورای شهر و شهردار اصفهانی -ساختن اهوازی با چهل ستون و چهل پنجره بود نه شکایت علیه یک روزنامه نگار بود ********* الف: حکایت یکم. می گویند:محمود نامی، در اعصار قدیم گذرش به یکی از شهرهای مناطق کویری افتاد، محمود پس از رسیدن به شهر در اولین اقدام برای زدودن گرد […]

محمد شریفی : وعده شورای شهر و شهردار اصفهانی -ساختن اهوازی با چهل ستون و چهل پنجره بود نه شکایت علیه یک روزنامه نگار بود

*********

الف: حکایت یکم.

می گویند:محمود نامی، در اعصار قدیم گذرش به یکی از شهرهای مناطق کویری افتاد، محمود پس از رسیدن به شهر در اولین اقدام برای زدودن گرد و غبار خستگی به گرمابه ی «حاجی رضا» که یک حمام بسیار بزرگ و زیبا و مخصوص طبقه اشراف بود، می رود.محمود از نوع معماری و کاشی کاری های حمام حاج رضا خیلی خوشش آمد و همانجا تصمیم گرفت به آبادی خودش که رسید در اولین اقدام حمامی مجلل و بسیار با شکوه تر از حمام حاج رضا برای صالحات باقیات و رفاه مردم تاسیس کند و نام نیکی از خود به یادگار بگذارد. محمود بدون تحقیق و بررسی یک معمار از شهر موصوف پیدا می کند و او را با خودش به آبادی می آورد. در اقدام بعدی طی یک فراخوان ، تمامی اکابر و اعاظم و اهالی محل را جمع می کند و ضمن گزارش ره آورد سفر به توصیف زیبایی های حمام حاج رضا در اصفهان می پردازد. آنقدر از حمام حاج رضا گفت و گفت که مردم اصفهان نرفته و حمام حاج رضا ندیده وِرد زبانشان حمام چهل ستون و چهل پنجره وعده داده شده آقا محمود شده بود.

محمود برای ساخت حمام دست بکار شد. معمار خشت اول را گذاشت و خشت دوم را نگذاشته بهانه آورد و بهانه روی بهانه، آنچنان که آن حمام هرگز حمام نشد که نشد.
شیخ نعیم رضی الله که بیش از سایرین متوجه اوضاع شده بود ، در وصف حمام آقا محمود ترانه سرایی کرد و گفت:یه حمومی سیت بسازم چی حموم حاجی‌رضا”
“گلِشه و شهرضا بیارم اوشـه و اصفهان (ترجمه: حمامی برایت بسازم مثل حمام حاجی‌رضا، گِل آن را از شهرضا بیاورم و آبش را از اصفهان) بادا بادا بادا….ایشالا مبارک بادا…

یه حمومی سیت بسازم، چل ستین ،چل پنجره”«کج کلاه‌خان» توش بشینه با یراق و سلسله.”بقیه ی تصنیف حاج نعیم بماند به یادگار در گنبد دوار.

ب: حکایت آخر

شهردار اصفهانی شهر اهواز و شورای شهر طی اقدامی مشترک و خداپسندانه برای رفاه حال مردم و ساختن اهوازی آباد و نیرومند ،طی دادخواستی خواهان اشد مجازات برای نعیم حمیدی_سردبیر هفته نامه ی بیان و مدیر پایگاه خبری عصر ما ، شدند.نعیم حمیدی بگم خدا چکارت کنه، با دو بیت شعر بند تنبانی چرخ شهرداری و شورای شهر را از کار انداختی.

ج: نتیجه گیری.
نعیم حمیدی با خربزه خوردن لرز نمی گیرد. اما یک عده خربزه نخورده به لرزه افتادند. شورا و شهردار بجای شکایت علیه یک خبرنگار یک چرخی بین مردم بزنند، ببیند در شهر چه خبر است.