قناری معدنِ زغال سنگ

دکتر فاضل خمیسی : هنوز و پس از قرن ها از پرسش «ارسطویی» که : « یک انسان چگونه می تواند زندگی خوبی داشته باشد؟» پاسخ همان عبارتی است که ارسطو ۲۴ قرن پیش آنرا بیان و در زمان حال توسط عالمان اجتماع و روانشناسی نیز مورد تاکید قرار داده می شود: «بهترین و خوشایندترین […]

دکتر فاضل خمیسی : هنوز و پس از قرن ها از پرسش «ارسطویی» که : « یک انسان چگونه می تواند زندگی خوبی داشته باشد؟» پاسخ همان عبارتی است که ارسطو ۲۴ قرن پیش آنرا بیان و در زمان حال توسط عالمان اجتماع و روانشناسی نیز مورد تاکید قرار داده می شود: «بهترین و خوشایندترین نوع زندگی، خردمندانه زیستن است» «خردمندی» شاید یک واژه ی انتزاعی و مثل «فهم» قابل تعریف جدی نیست، اما هر چه هست ، نماد‌ِ اتخاذ تصمیماتی است که آدمی برای خود و اجتماع پیرامونی داشته و از قِبل آن بدنبال آرامش و شادی برای خود و دیگران است.
خردمندی از دانش سود میبرد اما تحت سیطره ی آن قرار نمیگیرد، بنابراین دستاوردهای «دانشی» زمانی که در اختیار خرد ، و منجر به شادی و آسایش گردند، قابل ستایش و اشاعه و تعریف هستند و در غیراینصورت مورد کنکاش و نقد جدی!
امروزه فضای دیجیتال حاکم بر جامعه هر چند دارای مزایا و‌منافع کثیری است اما استفاده ی نابجا و بیش از حد از آن مثل خوره به جان آحاد اجتماع و بخصوص نوجوانان و جوانان افتاده که اگر دیر بجنبیم ، در آینده با گروههای انسانی سرخورده و تنها مواجه می شویم که دنیایشان همان صفحه ی تلفن همراهشان است!

قصد، تخطئه ی ،تکنولوژی نیست! بلکه هشدار به اعتیادی است که دارد بصورت نرم همه ی ما را در خود غرق میکند ، ساعت ها نگریستن به صفحه ی تلفن همراه و لایک کردن و منتظر لایک گرفتن ، رفتاری اعتیاد گونه به اطلاعاتی که بسیاری از آنها هیچگونه نقشی در موفقیت و زندگی ما ندارند اما ، ما از خواندن آنها با پرداخت بهایی گزاف لذت می بریم. فضای دیجیتال در حال هک کردن مغزهایمان و به اسیری گرفتن احساساتمان است ، فضایی که مشارکت عینی و فیزیکی و هم صحبتی را از اعضاء خانواده ها گرفته و آنها را با هم غریبه کرده است..
شاید برایتان تازگی داشته باشد که غیر از مفاهیم «ارز دیجیتال » مفهوم جدیدی نیز بنام «اقتصاد توجه» در علم اقتصاد گشوده شده که مبنای آن کسب درآمد بیشتر از راه درگیر کردن بیشتر اجتماع با فضای مجازی دیجیتالی است که هدفش نگاه بیشتر مردم به صفحه ی گوشی است ، نگاههایی که باعث افزایش ثروت و دارایی صاحبان تکنولوژیهای موصوف است.
اصلاً نباید این تصور بوجود آید که تکنولوژی انسان را به بردگی می کشد ، بلکه لازم است این «یادگیری» نهادینه شود که خردمندگرا بودن و استفاده بهینه از دستاوردهای دانشی باعث رفاه زندگی میگردد، با یک پژوهش میدانی ، اعلام شده که بطور متوسط هر فرد ۸۵ بار در شبانه روز به تلفن همراهش نگاه میاندازد، نگاههایی که بیش از ۸۰ بار آن غیرضروری است!!

بحث از وابستگی به تلفن همراه هوشمند مربوط به مزایای آن نیست بلکه ارتباط با سلب «استقلال شخصی» است که موجب شده ، وقتی تلفن همراهمان در کنارمان نباشد ، حس کسالت و یکنواختی و حتی بی حوصله گی به ما دست دهد !

اگر در واقع چنین باشد براساس تعریف «اعتیاد» باید گفت همه ی ما معتادیم ، اعتیادی از نوع دیجیتال.مگر نه آن است که : « اعتیاد شرایطی است که فرد با استفاده از ماده ای یا بروز رفتاری با وجود عواقب زیان بارش ، از پاداش های آن انگیزه قانع کننده گرفته و برای ادامه آن رفتار یا استفاده از آن ماده را اصرار می ورزد» ، با این اوصاف باید گفت که وابستگی به فضای دیجیتالی نوعی از اعتیاد رفتاری است که به جای حوزه ی فرهنگی باید در دامنه ی روانشناختی مورد آسیب شناسی قرار داده شود.

متاسفانه ، آمارها نشان داده اند که نوجوانان، بالاترین گروه در معرض خطرِ استفاده ی نامناسب از فضای مجازی هستند ، گروهی که نباید آنها را بسان قناریهای معدن زغال سنگ تعریف کرد و پس از تلف شدن آنها به فکر چاره بود ..

(