نئولیبرالیسم، آموزش و پرورش و دولت سیزدهم

مهدی مکارمی :درباره وزیر آموزش و پرورش پیشنهادی دولت سیزدهم آنچه می دانیم تنها یک سابقه مدیریت در مدارس غیردولتی(شهریه ای) امام رضا در مشهد و یک مصاحبه تصویری از اوست که درباره ایده ای مرتبط با آموزش و پرورش سخن می گوید.نقطه تلاقی این دو فَکت، نگاهی نئولیبرال به ساحت آموزش و پرورش است.خلاصه […]

مهدی مکارمی :درباره وزیر آموزش و پرورش پیشنهادی دولت سیزدهم آنچه می دانیم تنها یک سابقه مدیریت در مدارس غیردولتی(شهریه ای) امام رضا در مشهد و یک مصاحبه تصویری از اوست که درباره ایده ای مرتبط با آموزش و پرورش سخن می گوید.نقطه تلاقی این دو فَکت، نگاهی نئولیبرال به ساحت آموزش و پرورش است.خلاصه ی برداشتی که می توان از ایده ی حسین باغ گلی در آن فایل تصویری بیان کرد اینست که دولت پول سرانه آموزش فرزندان جامعه را به خانواده ها می دهد، موسسات غیردولتی ایجاد می شوند که شبکه های اجتماعی از افراد و خانواده ها را سامان می دهند. این موسسات باهم رقابت می کنند، از مردم پول می گیرند و بچه ها در مدارس ثبت نام می کنند و تعلیم و تربیت می یابند. بزعم وی این ایده اجتناب ناپذیر هم هست و گریزی از آن نیست.

سابقه ی کاری او نیز از باور وی به چنین ایده ای حکایت دارد که در عمل در مشهد، بعنوان مدیرعامل بنیاد فرهنگی رضوی و در قالب مدارس شهریه ای امام رضا(ع)، فعالیت نموده است.گرچه در دهه های اخیر و همزمان با پیاده سازی سیاست های راست اقتصادی در کشور، ایده های نئولیبرال به ساحت آموزش و پرورش هم نفوذ کرد و شکل گیری مدارس [اسماً] غیرانتفاعی(پولی) و طرح هایی همچون معلمان خرید خدمتی و…از آن جمله اند، اما رویکرد وزیر پیشنهادی دولت سیزدهم از چند جهت حائز اهمیت است. دولت جدید با شعار انقلابی گری و عدالت محوری روی کار آمده و تئورسین های آن، همواره با نئولیبرال خواندن دولتهای قبل، آنان را مورد نقد قرار می دادند.

همچنانکه دولت محمود احمدی نژاد نیز با رویکرد و شعارهایی مشابه در سال ۸۴ روی کار آمد اما بیشترین حجم خصوصی سازی تاریخ ایران و واگذاری و در واقع حراج منابع ملی را در دولت او شاهد بودیم.از طرفی الگویی که در مشهد در قالب مدارس امام رضا پیاده سازی شده که نمونه های آن را در دیگر شهرهای کشور از جمله تهران هم سراغ داریم، برآمده از برساخت نوعی تفکیک میان مدارس مذهبی و غیرمذهبی برای مشروعیت بخشیدن به کالایی شدن آموزش است. در واقع در این نگاه مدرسه دولتی، غیرمذهبی است چون در آن وجه آموزش غلبه دارد و مدارس خصوصی و غیردولتی بواسطه ی برنامه های پرورشی خاص و فوق برنامه، مذهبی تلقی می شوند. غلبه چنین نگاهی، به تدریج مدارس دولتی را تضعیف و با افزایش مدارس غیرانتفاعی، منطق بازار بر آموزش و پرورش حاکم می شود.

پیاده سازی ایده ای که باغ گلی از آن سخن گفته، مرگ مدارس دولتی را بدنبال دارد چرا که حسب این نگاه نئولیبرال، دیگر دولت حق مداخله و هزینه در حوزه آموزش را ندارد، بلکه با پرداخت سرانه(کوپن آموزش) به خانواده ها، از آنها می خواهد خود فکری به حال آموزش فرزندان شان از طریق موسسات خصوصی کنند و وظیفه ی دولت هم تسهیلگری، سیاستگزاری کلان و نظارت است! همان ایده ی عدم مداخله دولت در اقتصاد، حالا به آموزش هم تعمیم می یابد.بدین شکل ما شاهد تفکیک فرزندان طبقات فرادست از طبقات فرودست خواهیم بود. فرزندان طبقات فرادست چون پول بیشتری دارند، در مدارس بهتری درس می خوانند و بچه های فرودست در مدارس ضعیف تر. چرا که با این نگاه کالایی، معلمان بهتر در مدارسی تدریس خواهند کرد که پول بیشتری می دهند. عده ای از طبقات فرودست هم از راهیابی به مدرس بدلیل فقر بازخواهند ماند و البته از نگاه نئولیبرالها، این اهمیتی نخواهد داشت زیرا بزعم آنان، جامعه مانند طبیعت رفتار می کند. فقط آنها که قوی تر و داراترند می توانند باقی بمانند و فرودستان در تنازع برای بقا شکست میخورند. بدین ترتیب اقویا و صالحان باقی مانند و جامعه بهتری شکل خواهد گرفت!

همچنانکه دیوید هاروی معتقد است: «شرکتی‌سازی، کالایی‌سازی و خصوصی‌سازی دارایی‌های عمومی فعلی یکی از خصیصه‌های پروژۀ نئولیبرالی بوده است. هدف اصلی آن گشودن حوزه‌های جدید به روی انباشت سرمایه در قلمروهایی است که تا به حال برای محاسبۀ سوددهی ممنوع‌الورود به شمار می‌آمدند».مشابه ایده ای که باغ گلی از آن سخن می گوید بازی در همین زمین و همانیست که متاثر از سیاست های نئولیبرال تجویزی فریدمن در دهه ۸۰ میلادی در شیلی پیاده سازی شد و خانواده ها در ازای سوبسید دولتی، فرزندان شان را در موسسات خصوصی آموزشی ثبت نام می کردند. نتیجه ی آن سیاست ها، افت شدید آموزشی در طبقات فرودست بود و در طبقات بالای جامعه هم اندک بهبودی حاصل شده بود.

اگر تصور شده تحول در نظام آموزش و پرورش و بهبود وضعیت آموزشی در کشور، با حاکم کردن منطق بازار و کالایی شدن آموزش و سپردن آموزش همگانی برخلاف نص صریح قانون اساسی به بخش خصوصی اتفاق می افتد خیال عبثی است و نتیجه ای جز مرگ مدرسه و معلم، دورشدن هرچه بیشتر از عدالت آموزشی، تشدید فاصله طبقاتی و افت شدید کیفیت آموزش دربر نخواهد داشت.این نگاه، برای آینده کشور خطرناک است و خطرناک تر آنکه ایده های نئولیبرال، با پوشیدن لباسی از مذهب و در قالب شعارهای انقلابی و عدالتخواهانه در دولت حلول کند.

 

**دانشجوی دکتری جامعه شناسی اقتصادی و توسعه دانشگاه تهران