نگاهی به مبانی انتخاب مدیران تامین اجتماعی و امور مالیاتی استان خوزستان ؟

یکی از مبانی اصلی در انتخاب مدیران ارشد استانی، توجه ویژه به حجم واقعی و اعتباری آن استان و سپس تطبیق تواناییهای فردی – مدیریتی گزینه ی مورد نظر از جهت سوابق و تحصیلات با استان مورد نظر است. اصولاً و معمولاً گزینه ای که سابق بر این تجربه ی فعالیت در سمت مدیر کلی […]

یکی از مبانی اصلی در انتخاب مدیران ارشد استانی، توجه ویژه به حجم واقعی و اعتباری آن استان و سپس تطبیق تواناییهای فردی – مدیریتی گزینه ی مورد نظر از جهت سوابق و تحصیلات با استان مورد نظر است. اصولاً و معمولاً گزینه ای که سابق بر این تجربه ی فعالیت در سمت مدیر کلی یک استان را نداشته باشد، به سختی می تواند به این سمت دست پیدا کند زیرا نمایندگان مردم آن استان نمی توانند چنین ریسکی را تقبل کنند.

البته این قاعده ممکن است نسبت به استانهای کوچک دچار استثنائاتی بشود و بدلایل فنی پذیرفته بشود که یک‌ مدیر جزء شهرستان به درجه مدیر کلی استان‌ ارتقاء پیدا کند اما در مورد استانهای بزرگ، پر جمعیت و برخوردار از تراکم صنعتی و اقتصادی این امر شبه محال است، با این وجود خوزستان برغم وسعت و اهمیت جغرافیایی، جمعیت بیش از ۵ میلیونی، گردش عظیم سرمایه، تولیدات صنعتی و کشاورزی و… ظاهراً از این قاعده ی بدیهی تبعیت نمی کند و در انتصاب مدیران به حداقل های لازم نیز توجه نمی شود.

بعنوان مثال ناصر هاشمی که سابق بر استان خوزستان، مدیر کل امور مالیاتی استان بوشهر بود، جای خود را به جهانشاه ارزانی می دهد. همانطور که گفته شد، هاشمی قبل از استان‌‌ خوزستان تجربه ی مدیر کلی یک استان دیگر بنام‌ بوشهر را در رزومه ی خود داشت اما سوابق جایگزین ایشان یعنی جهانشاه ارزانی از ریاست اداره ماهشهر و مسجد سلیمان تجاوز نمی کند که این امر دلیلی آشکار بر مرگ قواعد فنی در رابطه با انتخاب مدیران در این استان بوده و زمینه ساز بروز چالشهای بزرگ خواهد شد. مثال دیگر به سازمان بسیار حساس تامین اجتماعی استان خوزستان بویژه بخش درمان آن بر می گردد. واقعیت آن است که وقتی سید محمد مرعشی بعنوان رییس سازمان تامین اجتماعی معرفی شد و جای یارعلیزاده را گرفت، برای یک لحظه گمان کردم نمایندگان استان که تن به چنین تغییری داده اند، حتماً خوزستان را با استان دیگری همچون ایلام یا چهار محال و بختیاری اشتباهی گرفته اند وگرنه محال است برای انتخاب مدیر کل سازمانی به اهمیت تامین اجتماعی آنهم برای استانی به وسعت، اهمیت و حساسیت خوزستان، گزینه ای مطرح شود که سابق بر این‌ تنها معاونت شعبه ی !! یک آبادان و معاون!!

شعبه خرمشهر و رییس شعبه ی! دو آبادان را در کارنامه خود دارد. هر عاقلی بدون ذره ای مناقشه به حجم ظلمی که از بابت‌‌ این‌ انتخاب به خوزستان روا شده پی خواهد برد. انتظار بدیهی مردم گماردن یک مسئول با سابقه، در‌ حد و حدود مدیر کل واقعی و کار کشته برای این سازمان خدمات رسان است که متاسفانه به فضل پشت پرده ها، شخصی که حداکثر سابقه ی مدیریتی آن ریاست یک‌ شعبه تامین اجتماعی در شهرستانی بنام آبادان است، سکان سازمان چندین حوزه ای تامین اجتماعی استان خوزستان را در دست می گیرد و آب از آب هم تکان نمی خورد. وقتی نقد می کنیم که تنزل و سقوط شاخص های مختلف عملکردی دلایلی دارد و نحوه انتخاب مدیران بی سابقه و ناپخته از جمله ی مهمترین علل است، عده ای این‌ قبیل انتقادات را حمل بر وجود خرده حسابهای شخصی می پندارند.

البته سلسله این‌ قبیل انتصابات‌ محدود به موارد پیش گفته نیست و حتی شامل شرکتهای تولیدی نیز می شود. شرکت شیر پگاه را همه ما می شناسیم که مدتی قبل مشمول وضعیت شبیه به آنچه بعرض رسید شد. خلیلی مدیر سابق این شرکت از جمله مدیران کار آشنا و مسلط به حوزه ی تحت مدیریت و از رهروان مدیریت علمی بود که توانست شاخصهای فنی و کیفی این شرکت را ارتقاء ببخشد. ایشان با شناخت صحیحی که از دامهای شیر ده بومی داشت در صدد توسعه عملی گاومیش داری و راه اندازی خط تولید شیر گاومیش و فراورده های مختلف آن با رویکرد صادراتی ( اضافه‌ بر بازار داخلی ) بود که عمر مدیریتیشان کفاف تحقق برنامه های در دست اقدام ایشان را نداد. فارغ از اینکه‌ حذف ایشان تحت عنوان نظر هیات مدیره توجیه گردید اما باید دید که جایگزین ایشان ( احتمالاً پزشک ) از توان، تجربه و خلاقیت بیشتر از خلیلی بهره می برد یا اینکه جایگزین خوش اقبال همچون موارد فوق از تابع و متبوعهای فنی و موازین حرفه ای بویژه در شق شایسته سالاری بی نیاز است و صرف تامین نظر این یا آن نماینده و توصیه های ویژه ذی نفوذان برای این قبیل انتصابات کفایت می کند!.

در پایان از نمایندگان استان در رابطه با دو جابجایی اول، سئوالاتی را مطرح می کنیم و امیدوارم پاسخی مبتنی بر صداقت از آنها دریافت نماییم. اگر برای پُست مدیر کلی سازمان تامین اجتماعی اصفهان شخصی با خصوصیات و اوصاف مدیر کل فعلی سازمان تامین اجتماعی استان خوزستان ( که حداکثر سوابق مدیریتی آن از ریاست یک شعبه در یک شهر تجاوز نمی کند ) تعیین شود، آیا نمایندگان و حتی استاندار اصفهان در مقابل‌ چنین تعیین و انتصابی نخواهند ایستاد و آن را توهین به مردم اصفهان‌ تلقی نخواهند نمود؟ اگر برای سازمان امور مالیاتی مثلاً استان فارس یا کرمان و حتی یزد شخصی با مشخصات رییس فعلی سازمان امور مالیاتی استان خوزستان ( که سوابق مدیریتیش تنها شامل دو شهر می شود ) گمارده شود، آیا نمایندگان آن استانها از کنار این اُفت مدیریتی به راحتی خواهند گذشت؟ قطعا خیر. بنابر این می توان نتیجه گرفت مشکل اصلی و اساسی در نگاه و تلقی نمایندگان نسبت به استان که همراه با نوعی کوچک بینی همراه است.

 علی عبدالخانی – روزنامه نگار

 ۱۱ شهریور ۱۳۹۷